نویسندگان و مترجمان بیمار ایرانی، روشنفکران و ملل ایرانی را مسموم کرده اند
انصافعلی هدایت
راهکاری برای آشتی ملل ایرانی با افکار و انسانیت در دنیای اطراف
من: انصافعلی هدایت، شخصا به ترجمه های مترجمان "فارس زبان" هیچ اعتماد و اعتقادی ندارم. مترجم پانفارسیست، بطور عمد و برنامه ریزی شده، آثار نویسندگان خارجی را تحریف کرده و یک اثر جدید اما برنامه ریزی شده و هدفدار خلق می کند تا افکار شخصی و عقب مانده و بیمار خودش را ولی به نام روشنفکر غربی به مردم بخت برگشته و گوش و زبان بسته ملل ایرانی تزریق کند.
این کتابی که ترجمه شده است، اثر فکر مشوش خود مترجم بیمار ایران است که تحت نام "ترجمه" ارائه می دهد تا خواننده ایرانی در مقابل آن اندیشه های پانفارسیست و پان ایرانیست مقاومت نکند.
چرا مترجم و نویسنده پانفارسیست و پان ایرانیست به چنین تحریفی در ترجمه یا در نوشتن فکر خود، به نام دیگری دست می زند؟
چون خواننده اثر مترجم و نویسنده ایرانی متصور شود که همه دنیا و بخصوص روشنفکران، نویسندگان و متفکران غربی (پیشگامان جوامع غربی) هم مثل نویسنده، مترجم و در نتیجه مانند خود خواننده ایرانی، به برتری نژاد آریا و فارس معتقد است.
مترجم و نویسنده فارس، چون از زبان دیگرانی که نامی و شهرتی در انسانیت و آزادیگی و روشنفکری در دنیا بهم آورده اند، سوء استفاده می کند، مقاومت در مقابل افکار ضد انسانی، نژادپرستانه، پانفارس و پان ایرانیستی را در خواننده و بطور زنجیره وار، در کل جامعه می شکند. او افکارش را به نام دیگرانی که چنان نمی اندیشند و ننوشته اند، به خواننده (در مرحله بعد، به کل بدنه ملل و تک تک افراد) تحمیل و تزریق می کند. در نتیجه افکار بیمار او، همه افراد را مسموم و بیمار کرده است.
بگونه ای که همه ما در مقابل افکار جدیدی که واکسن این بیماری هستند، مقاومت می کنیم و آن ها را نمی پذیریم. در عین حال و در نهایت تاسف، باید اعتراف بکنم که اصلا افکار جدیدی که مخالف نظر و فکر هژمونیک و مسلط نویسنده "رسمی" ایرانی باشد، نمی تواند وارد ایران بشود و وارد هم نشده است.
در نتیجه، همه ما بیماری فکری و نگرشی نویسندگان و مترجمان ایرانی را گرفته ایم و متاسفانه در مقابل واکسن های نجات بخش هم مقاوت نشان می دهیم.
در دوران پهلوی ها و ملاها، تنها فکر تازه ای که وارد جوامع ملل ایرانی شده بود، افکار چپگرایانه، کمونیستی و سوسیالیستی بودند که آن هم به ویروس غیر قابل علاج پانفارسیسم و پان ایرانیسم آلوده شده بود.
برای نمونه، از تحریف عمدی نویسنده و مترجم ایرانی، دو کتاب را به عنوان مثال می آورم تا با عمق بیماری نویسنده و مترجم ایرانی آشنا بشویم:
1. یک متفکر چینی هزاران سال قبل، کتابی در زمینه جنگ و استراتژی های جنگی و تاکتیک های آن نوشته است که تقریبا به اکثر زبان های مهم دنیا ترجمه شده است. کتاب "هنر جنگ"، اثر "سان تسو" است.
متن انگلیسی این کتاب (با فونت های مختلف) بین 46 صفحه تا 56 صفحه و برای دانلود رایگان در دسترس است اما همین کتاب در زبان فارسی، توسط یم "دکتر" به 204 صفحه افزایش یافته است.
آیا زبان فارسی این همه عقب مانده است که نمی تواند کلمات را بدرستی ترجمه بکند و برای ترجمه یک کلمه چینی، باید از ده ها کلمه فارسی استفاده بکند؟ یا این که نویسنده نژادپرست پانفارسیست، کتاب جدیدی از افکار خودش را نوشته و هر از گاهی هم از یک جمله از نویسنده چینی؛ "سان تسو" به عنوان شاهد ادعایش وارد کتاب خود کرده است؟
2. کتاب دیگری که مایلم در باره آن بنویسم، "قحطی بزرگ" است که نویسنده و محقق دانشگاهی مقیم آمریکا؛ جناب "محمدقلی مجد" آن را نوشته است که در آن از اسناد وزارت خارجه آمریکا استفاده کرده و روشن می کند که "انگلستان" با سیاست های خود باعث قحطی و در نتیجه کشتار بیش از نیمی از جمعیت ملل ایرانی شده است ولی "مترجم پانفارس و ضد تورک" این اثر علمی و تاریخی، آن را از سطر اول تحریف کرده و بر علیه تورک ها در آورده است.
برای همین، متفکر جوان ملل ایرانی مجبور است تا برای فهم علم، سیاست، اقتصاد و ... دیگر علوم انسانی، خودش را از دست تحریف های نژادپرستانه پانفارسیسم برهاند و الا در همین "منجلاب عقب ماندگی فکری" خواهد ماند.
اگر قرار بود، در یکصد سال گذشته، جوامع ملل ساکن ایران ترقی کرده و با افکار و اندیشه های علمی و روز دنیا آشنا شده و در نتیجه باعث دگرگونی روابط و افکار و اندیشه و سیستم سیاسی-اجتماعی این ملل می شد، چنین نتیجه ای نداده است، بلکه جوامع ملل ساکن در ایران کنونی، هر روز نسبت به قبل از مشروطه، عقب تر رفته اند و می روند.
چرا؟
چون، نویسندگان و مترجمان ایرانی، مرزهای کتاب، فکر و اندیشه را به سود پانفارسیسم، چنان مسدود کرده و بسته اند که هیچ فکر متحول و دگرگون کننده ای وارد جوامع ملل ایرانی نمی شود. در نتیجه ما هر روز در گرداب عقب ماندگی عمیق تر فرو رفته و دست و پا می زنیم. همچنان که افکار چپی هم رنگ و بوی پانفارسیستی و پان ایرانیستی گرفته و از استعمار ایرانی در مقابل حقوق ملل دفاع کرد.
تنها راه ممکن برای "توسعه اندیشه جوانان ملل ساکن ایران" برون رفت از سایه هژمونی زبان فارسی
، رهایی از سیطره و تسلط فکر مترجمان و نویسندگان نژادپرست و پانفارسیست و آشتی با دنیا و آشنایی با اندیشه های "پیش برنده"است. تا زمانی که از آن چه به زبان فارسی و ایرانیت مربوط است نبریم و فاصله نگیریم و با زبان ها و ملل دنیا آشتی نکنیم، در تورهای تنیده عنکبوت های پانفارس و پان ایرانیسم اسیر خواهیم ماند. برای همین، باید با زبان های دنیا و بخصوص با زبان ها تورکی و عربی (که دشمن فرضی نشان داده شده اند) آشتی کرد.
چرا که برای غلبه بر یک مشکل، نه تنها باید آن مشکل را شناخت، بلکه باید بر آن حمله برده و مقابله کنیم. در مورد موضوع بحث این نوشته هم، باید با ترس ها و ویرانی های فکری و روانی که توسط نویسنده و مترجم پانفارس و پان ایرانیست ایجاد شده است، روبرو گشته و آن ها را آگاهانه نابود سازیم تا رها شویم.
چهار پنج نسل ملل ایرانی 90 سال گذشته، با هر کلمه و هر جمله ای، با "پانفارسیسم" و با "ضدیت با افکار و انسان های اطرف و دنیا" پر و تربیت شده ایم.
چون این چند نسل، پانفارس و "هیپنوتیزم" شده، تربیت شده است، باید اول آن تربیت و هیپنوتیزم را بشکند و خود را از این زنجیرهای فکری و تربیتی و آموزشی که به عنوان "حقایق علمی و تاریخی و اجتماعی" قبول کرده ایم و به آن ها ایمان آورده ایم، آزاد سازیم تا بتوانیم بپذیریم که در حالی که پانفارسیسم مشغول انباشتن ما با اندیشه ها و رفتارهای نژادپرستانه بوده است و کتاب هایی بنام افکار جدید دنیا به ما می فروخته است، ما را از هر چه اندیشه جدید و انسان و انسانیت بوده، هراسان و دورتر می کرده است.
باید با این "نفرت و ترس از اندیشه و جسم و نژاد دیگری" در درون خود مواجه شویم و خودمان را از آنچه به ما تزریق شده است، آزاد سازیم تا بتوانیم آزاد شده و خودمان را از نو بازسازی فکری و علمی بکنیم.
ما باید "هارد" (حافظه تاریخی) اندیشه ها و آموخته هایی را که در یکصد سال گذشته دریافت کرده ایم و با آن ها پر شده ایم را "فرمت" و "دیلیت" بکنیم. باید از از نو، به پر کردن خودمان با افکار و نگرش های نو به جهان و کشورهای همسایه بپردازیم.
می دانم و آگاه هستم که این، راهی بسیار سخت و دردناک است. چرا که ما یک قرن تلاش کرده ایم تا هویتی بسیار ضد انسانی و نژادپرستانه به خودمان بدهیم و هویتی دروغین و متمایز در منطقه و جهان داشته باشیم. برای این منظور یک قرن به ما تلقین کرده اند. یک قرن ما را پر کرده اند. سلول های من پر از مفاهیم دروغین و ضد توسعه است.
بعد از یک قرن و ناگهان، متوجه می شویم که یک قرن تغییر، نژادپرستی و ضدیت با انسان ها و افکارشان و حمله به هویت تورک، عرب، هندی، چینی و ... که در ما انباشته شده است تا "ایران!" توسعه یابد، جوابی نداده و یک قدم ما را به قافله تمدن پیشگام و بشری نزدیک نکرده است.
پس، مسیری که ما را در آن می برده اند، اشتباهی انتخاب شده بود است. باید از ادامه دادن به این راه صرف نظر کنیم و نگوییم که یک قرن سرمایه گذاری کرده ایم و این سرمایه گذاری ها نباید به هدر برود. نمی توانیم از آن همه سرمایه دست برداریم. باید بدانیم که اگر امروز به تغییر راه نپردازیم، فردا دیرتر و جبران عقب ماندگی، بسیار عمیق تر خواهد بود و نسل بعدی ما، بیشتر از ما، بر پدرانشان لعنت ابدی خواهند فرستاد.
برای آغاز حرکت در راه این تغییر، باید ابتدا، با تورک ها و عرب ها و هندی ها و چینی ها آشتی کرده و با یادگیری زبان آن ها، با افکار آنان آشنا شده و یاد بگیریم که باید به آنان و افکارشان احترام بگذاریم. سپس باید با دشمنی بیجا و نفرتی که در دل ما کاشته اند، روبرو شده و بر آن نوع احساسات غلبه بکنیم.
با شکست این دشمن در درون من و تو، راه برای درک علل توسعه دنیا و فهم علل عقب ماندگی خود ما، مثل آفتاب، از پشت ابرهای کدورت و دشمنی با فکر و انسانیت، بیرون خواهد آمد.
در پی ایم مقدمه طولانی، آیا می دانید که مدت ها بوده که مبحثی در زیر عنوان "عقل اسلامی" وجود داشته و کسانی در جهان عرب، به "نقد عقل اسلامی" مشغول بوده اند؟
من؛ انصافعلی هدایت، از این نویسنده پر کار و متفکر عرب، چندین کتاب جالب بدست آوردم که برای دانلود مجانی در اینترنت (گوگول) قرار داده اند.
در دنیای اطراف ما، افکار بسیاری وجود دارند که بنا به دلایلی و بطور "برنامه ریزی شده"، اجازه ورود به میان ملل ایرانی را نیافته و"سانسور" شده است و روشنفکر دینی و غیر دینی این ملل از آن هامحروم مانده اند. چون اعراب را فاقد توانایی فکر و اندیشه می دانستیم.
کتاب "فکر عربی" در لینک زیر قابل دسترسی است:
کتاب "الدین و النص و الحقیقه" هم در این لینک قابل استفاده است:
کتاب "الفکر الاسلامی قراءه علمیه" هم در اینجا لمیده است:
و کتاب "من الاجتهاد الی نقد العقل الاسلامی" را هم از این مرتبط بدست می آورید:
علاوه بر این کتاب ها، ده ها ویدئو از سخنرانی های این متفکر هم در "یوتبوب" موجود است. ولی برای آشنایی با این افکار و اندیشه ها، لازم است تا زبان "عربی" که در میان اکثر جوامع روشنفکری ایرانیان با تحقیر روبرو است را بیاموزیم و بدانیم. تنها راه آشنایی با افکاری در جهان پرامون ما، رهایی از هژمونی نویسندگان و مترجمان پانفارس و پان ایرانیست است!
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
بیستم ژانویه 2018
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment