سنت= ترمز / جسارت = حرکت در جامعه




انصافعلی هدایت
دهم سپتامبر 2017
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com


بعضی از دوستان ما در جامعه آزربایجان جنوبی (بسان بستر بزرگترش؛ ایران)، با هر دیدگاه و نظریه ای جدیدی که ارائه می شود، بشدت مخالفت می کنند. 
مخالفت این دسته، بخاطر منطق و استدلال یا راهی بهتر و کوتاه تر و سریعتر، از راهی که دوستان دیگر ارائه داده اند نیست بلکه به خاطر آن، با یک عقیده یا رفتار و ابراز نظر مخالفت می کنند که خودشان در شفیره جامعه جامد شده و تمامی اصول فکری، اخلاقی، اجتماعی، دینی، قانونی و ... را مقدس و غیر قابل تغییر می دانند.

 این افراد برای ابراز مخالفت خود، نه راه حل و یا روش جدید جلوی پای جامعه می گذارند و نه نقدشان بر اساس یک فکر منسجم و حرکت آفرین است. 
این دسته از افراد، با تکیه بر "عوامگرایی" یا "پاپولیسم"، بر افراد متفکر و مبتکر و خلاق جامعه ما، فشار روانی وارد می کنند تا آن ها و بطور غیر مستقیم، دیگر افراد  فکور جامعه ما را مجبور به سکوت فکری بگذارند یا آنان را مجبور بکنند تا نظریات جدید خودشان را پس بگیرند و از افکار جدیدشان عقب نشینی کنند و یا از اظهار نظر خود صرف نظر کنند. 
در هر حالت، این ها، "گروه های فشار طبقه سنتی" جامعه هستند که باعث می شوند تا جامعه با رکود فکری و خلاقیت و ابتکار و اختراع مواجه شود. گر چه آن هخا این مقصد و هدف را در ذهن نداشته باشند اما رفتارشان، جز نقش گروه فشار، چیز دیگری را در پی ندارد.
این افراد در طیف "سرکوبگران خلاقیت و ابتکار" قرار دارند و بسان پلیس فکری جامعه عمل می کنند تا جامعه هیچ حرکتی نداشته و دریای آرامش روانی آن افراد طوفانی نشود. 
در حالی که اگر دریای جامعه بشری و جامعه آزربایجان جنوبی طوفانی نشود، جامعه ایستا مانده و خواهد گندید و از بین خواهد رفت.
بنا بر این، باید همه دیدگاه های سیاسی، اجتماعی و فکری، حقوقی و ... بطور آزادانه مطرح شود. 
طبیعی است که موضع من مخالفت با "نقد" و "انتقاد" نیست بلکه میزان رواج نقد علمی، فکری و استدلالی در هر جامعه ای، زنده و پویایی و در حرکت بودن آن جامعه را می سنجد و نشان می دهد. نقد و انتقاد، شاخص میزان و سرعت حرکت جامعه است.  
البته که هر فردی می تواند و حق دارد تا افکار دیگران را نقد کند. نقد یک علم است که در بسیاری از رشته های دانشگاهی در غرب،  به دانشجویان آموزش داده می شود. 
در مقابل نقد، "خلاقیت" و "نوآوری" هم رشته دیگری است که به علاقه مندان تعلیم می شود تا هم خلاق باشند و هم بر اساس خلاقیت، افکار و دیدگاه های دیگران را نقد کنند تا جامعه از برخورد این ها، نظریه جدیدی را تولید کند.
شما حق دارید که فکر دیگران را نقد بفرمایید ولی به نام نقد، سعی نکنید تا فشار روانی و احساساتی بر روی صاحب فکر ایجاد و وارد کنید. 
ما برای رشد آزربایجان و اندیشه های ملت-دولت شوندگی، به اندیشه های جدید و انقلابی نیاز داریم. 
چرا؟
اگر اندیشه های قدیمی و ساری و جاری در جامعه می توانستند، درد ما را دوا کنند، تا حالا، مرحمی در آلام فکری، سیاسی، اجتماعی و ... ما نهاده بودند و اوضاع ما همینی نبود که هست.
 چرا ما در باتلاقی از انواع معضلات فکری، اجتماعی و ...گرفتار شده و خموده شده ایم؟ چرا در تلاشیم تا از این وضعیت که حتی اغلب ما متوجه نشده ایم که یک "بحران" گسترده و عمیق است، بیرون برویم؟ 
 برای این که هنوز خودمان را از باتلاق عقاید سنتی رها نکرده ایم. 
برای رهایی و آزادی و استقلال وطن و ملت و تاسیس دولت، نیاز با نظریات جدید و تکان دهنده و انقلابی داریم تا بتواند بمانند لودری قدرتمند، موانع فکری-سنتی و اعتقادی ما را روبیده و از راه برون رفت ما، دور بریزد. 
شما چه نظریه ای در مقابل این فکر جسورانه و جدید دارید؟ 
این سوال و نوشته، به آن معنا نیست که من با این فکر موافق یا مخالف هستم. به این معنی است که به آزادی فکر و بیان نظریات، بخصوص نظریات جدید و تکان دهند، شوکزا و و حرکت آفرین نیازمندیم. 
اگر در مقابل نظریات و تئوری های جدید مقاومت بکنیم، افراد خلاق و جسور، جسارت خودشان را از دست می دهند و ایده های خودشان را مطرح نمی کنند. 
آن وقت است که راه رهایی ما از این باتلاق، بدست افرادی که پاپولیست و ضد نو آوری ها هستند، بسته می شود. در زندانی می مانیم که پاپولیست ها و عوام زدگی آن ها، برای جامعه و افکار ما می سازند. 
من تصور می کنم که هر فکری، هر قدر به نظربعضی ها، اصلا مهم نیاید، می تواند جرقه ای برای یک فکر بلند و محرک جریان فکری مهم و گسترده ای باشد. 
یک ماشین بسیار سنگین، با چرخاندن کلید استارتر و جرقه اولیه ای که از باطری به ماتور می رود و همه پیستون ها را بحرکت در می آورد، راه می افتد و سرعت می گیرد.
باید همه را تشویق کنیم تا سنت ها و تابوهای فکری، اعتقادی، دینی و اجتماعی را بشکنند تا شاید کلید گم گشته جامعه ایستاده را پیدا کنیم تا آن را بحرکت در بیاوریم! 
زنده باد افکار جدید و افراد جسوری که از شفیره ای که افکار رایج در جامعه، ایجاد کرده اند، خودشان را آزاد کرده و به فکر رهایی بقیه جامعه از شفیره و یا از قبرستانی هستند که در آن آرامیده ایم.
 من خیلی تمایل دارم که در رسانه های ما، برنامه ای با عنوان "جسارت و جسور" راه اندازی شود تا هم افراد جسور را به قهرمان ملی و مدل روز بدل کند و هم افکار جدیدی را معرفی کرده و سنت شکنی فکری و اعتقادی و اجتماعی را مد روز حرکت ملی آزربایجان جنوبی بکند. 
تا آن زمانی که حرکت ملی آزربایجان نتوانسته است، از قالب های کهنه بدر آید و طرحی نو در اندازد، جریان اجتماعی در آزربایجان جنوبی ایستا خواهد بود. 
البته در هر اجتماعی و از جمله در آزربایجان جنوبی، قشری بسیار سنت گرا هست و خواهد بود که همیشه نگران شکسته شدن نرم های جاری فکری و رفتاری جامعه هستند. 
این قشر گر چه در جامعه، از طرف عوام حمایت می شوند، ولی آن ها بسان ترمز در اتومبیل ها هستند و اجازه نمی دهند تا جامعه از نظر فکری، اعتقادی و تولید و توزیع و ... حرکت کند. 
ماتور جامعه را کسانی بحرکت در می آورند که جسور و نترس هستند و برای هر مشکلی یا هر موضوعی، یک راه حلی یا یک روش جدبدی ارائه می دهند. 
این افراد موتور حرکت اجتماعی هستند و جامعه بر دوش افکار و اعمال و اختراعات و اکتشافات آن ها حرکت می کند و بجلو می رود.
تلاش کنیم تا از عوامزدگی بیرون بپریم و از عوام زده ها نهراسیم. جامعه بر دوش افراد خلاق به پیش می رود. افراد خلاق، مردمانی انقلابی و آرمانگرا هستند که برای رفاه هر چه بیشتر مردم تلاش می کنند ولی عوامزده ها، نمی خواهند رفاه و آسانی کارها در جامعه رواج یابد.
 

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر