عشق عمیق مولانا جلال الدین محمد رومی به تبریز





حضرت اجل مولانا، اولین ناسیونالیست تورک آزربایجانی در مثنوی، در حق جایگاه تبریز در آن دوره چنین می گوید. باید بخاطر داشته باشیم که مولانای رومی، بخش مهمی از دنیای متمدن و پیشرفته آن روزگاران را دیده بود و براحتی می توانست تبریز را با دیگر سرزمین هایی که دیده است، مقایسه کند:

آن غريب مــمـتــحـن از بـيـــم وام
در ره آمـــد سوي آن دارالــــســلام

3105
شد سـوي تـبريز و كـوي گــلســتـان
خـفتـه اوميـدش فـراز گــل ســتـان

3106
زد ز دارالمــلـك تـــبـريـز سـنـــي
بر اميــدش روشــنـي بــر روشنــي

3107
جانش خـندان شـد از آن روضه رجال
از نـسـيــم يوسف و مــصـر وصـال

3108
گــفت يــا حـادي انـخ لــي ناقتــي
جاء اســعـادي و طــارت فـاقـتـــي

3109
ابـركـي يــا ناقتــي طــاب الامــور
ان تــبريزا منــاخـــات الـصـــدور

3110
اشـرحـي يا نـاقـتي حــول الـريـاض
ان تبــريــزا لــنـا نــعم المــفــاض

3111
سـاربــانــا بـار بـگــشا ز اشتــران
شـهر تـبريز است و كـوي گـلســتـان

دوست بسیار ارجمند و بزرگوارم، جناب یوسف عزیزی بنی طرف، مصراع عربی را این چونه به فارسی ترجمه کرده اند:

ترجمه: 3108 گفت ای ساربان شترم را برزمین بنشان که سعادت فرو آمد و تنگدستی پرکشید.
ترجمه 3109: شترکم سر جایت بمان که امور بر وفق مراد است و تبریز ایستگاه قلب هاست.
ترجمه 3110: شترکم خوش باش در اين گلستان زیرا که تبریز فیض کاملی برای ماست.

زیبایی عشق به تبریز در اسن کلمات صد چندان عمیق تر از کلمات فارسی نیست؟
ای تبریز، چه بر سر تو آورده اند که اکنون به خرابه ای و عقب مانده ترین جا و سرزمین بدل شده ای؟

انصافعلی هدایت

Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر