پارامترهای تشخیص اشغال شدگی وطن و ملت
آیا آزربایجان جنوبی، به عنوان وطن تورک ها تحت اشغال فارس و ایران است؟
آیا الاحواز، به عنوان وطن عرب ها تحت اشغال فارس و ایران است؟
برای بررسی بدون تعصب "اشغال شدگی" سرزمینی، به واحد اندازه گیری یا استاندادرهای معین و مشخصی نیاز داریم تا بدون توجه به ملت و سرزمین های خاصی، پی ببریم که آیا سرزمینی و جغرافیایی اشغال شده است یا نه؟
من در این نوشته، تلاش می کنم تا تعریفی از اشغال شدگی و پارامترهای شناخت اشغال شدگی را برشمارم.
هر کسی می تواند با مطالعه و فهم این پارامترها و استانداردها، بدون توجه به نژاد، دین، جغرافیا و دولتی که در زیر سلطه آن قرار دارد، تشخیص بدهد که آیا وطن او اشغال شده است یا نه؟
آیا وطن و ملت او تحت استعمار قرار دارد؟
لغتنامه های انگلیسی اشغال "فرد" یا "افراد" را این چنین تعریف کرده اند
When you are busy with work (in home or work place or government), you are Occupied, you are Engaged, you are Distracted by it.
یعنی زمانی که وقت شما توسط کاری (در خانه یا محل کار یا دولت) اشغال شده است، شما فردی اشغال شده یا درگیر شده و یا تحت مزاحمت (دستکاری مفاهیم) هستید.
در مورد اشغال سرزمینی و وطن هم چنین می نویسند
When a country is Occupied, it is been invaded or taken over by foreign power.
یعنی: اگر، جغرافیایی که وطن شماست، توسط بیکانه ای مورد استفاده واقع بشود یا تحت تسلط نظامی (اشغال نظامی) درآید یا توسط دیگران کنترل بشود، اشغال روی داده است.
An Occupied place is being Controlled by an army or a group of people that has moved into it,
یعنی: اگر جایی و سرزمینی، توسط نظامیان و یا گروهی از افرادی که به آن جا کوچانده شده اند (مامور شده اند)، اداره بشود، آن سرزمین، در وضعیت اشغال شدگی قرار دارد.
پس، اشغال شدگی، هم در سطح فردی، هم در سطح اجتماعی و هم در سطح ملی و سرزمینی زخ می دهد.
در هر سه این تعاریف، مفهوم اعمال اراده، مسلوب الاراده، بالادستی و فرودستی نهفته است. یعنی، قدرتی توانایی تسخیر ذهن شما را دارد. می تواند شما را مغز شویی بکند. یا در ادارک و مفاهیم، چنان دستکاری بکند که شما نتوانید، مفاهیم را در راستای خواست خودتان یا منافع خودتان بکار ببرید.
یعنی زمانی که شما به عنوان یک فرد یا یک جمع و ملت، نمی توانید اراده خودتان را اعمال بکنید و تحت اراده دیگران، رفتارهای مورد نظر و خوارست آن ها را از خودتان بروز می دهید، توسط صاحب یا صاحبان آن اراده، اشغال شده اید. آزادیتان را از دست داده اید.
ممکن است تصور داشته باشید که اراده و آزادی، برای اعمال نظر و عقیده خودتان را دارید ولی اگر بدون تصویب و جلب نظر صاحب اراده ای، نمی توانید کاری را پیش ببرید و اگر هم پیش بردید، باید پاسخگو و جواب ده باشید، یعنی تحت اشغال هستید.
در بعضی از مواقع، حتی اگر، کار شما بدون اجازه او یا آن صاحب قدرت و اراده باشد، منافع زیادی هم برای وی داشته باشد، باید پاسخگو باشید و این، یعنی شما اراده نهایی را ندارید. اراده نهایی و عالی، در خارج از اراده شماست.
پارامترهای و استانداردهای تشخیص اشغال شدگی فردی و ملی در زیر می آید:
پس، اشغال شدگی، هم در سطح فردی، هم در سطح اجتماعی و هم در سطح ملی و سرزمینی زخ می دهد.
در هر سه این تعاریف، مفهوم اعمال اراده، مسلوب الاراده، بالادستی و فرودستی نهفته است. یعنی، قدرتی توانایی تسخیر ذهن شما را دارد. می تواند شما را مغز شویی بکند. یا در ادارک و مفاهیم، چنان دستکاری بکند که شما نتوانید، مفاهیم را در راستای خواست خودتان یا منافع خودتان بکار ببرید.
یعنی زمانی که شما به عنوان یک فرد یا یک جمع و ملت، نمی توانید اراده خودتان را اعمال بکنید و تحت اراده دیگران، رفتارهای مورد نظر و خوارست آن ها را از خودتان بروز می دهید، توسط صاحب یا صاحبان آن اراده، اشغال شده اید. آزادیتان را از دست داده اید.
ممکن است تصور داشته باشید که اراده و آزادی، برای اعمال نظر و عقیده خودتان را دارید ولی اگر بدون تصویب و جلب نظر صاحب اراده ای، نمی توانید کاری را پیش ببرید و اگر هم پیش بردید، باید پاسخگو و جواب ده باشید، یعنی تحت اشغال هستید.
در بعضی از مواقع، حتی اگر، کار شما بدون اجازه او یا آن صاحب قدرت و اراده باشد، منافع زیادی هم برای وی داشته باشد، باید پاسخگو باشید و این، یعنی شما اراده نهایی را ندارید. اراده نهایی و عالی، در خارج از اراده شماست.
پارامترهای و استانداردهای تشخیص اشغال شدگی فردی و ملی در زیر می آید:
1. زمانی که خاک شما توسط نظامیان اشغال می شود، شما ملت، افراد و سرزمین های اشغال شده هستید.
2. اگر حضور نظامیان با دعوت شما، همراه با احترام و حقوق متساوی و بدون خونریزی باشد، اشغالی رخ نداده است ولی اگر نیروهای نظامی در هنگام اشغال وطن شما، از اسلحه، کشتار و زندانی کردن و اعدام افراد استفاده کرده باشد، اشغال نظامی رخ داده است.
3. اگر به هنگام اشغال نظامی سرزمین و وطن شما، بخشی از نیروهای بومی و ملی ، با همه توانایی تسلیحاتی و یا دست خالی در مقابل هجوم خارجی ایستادگی کرده اند، جنگیده اند و خون خارجی های اشغالگر را ریخته اند، اشغال صورت گرفته است.
4. اگر در اثر هجوم نیروی خارجی، حاکمیت ملی و رهبران ملی وطن شما، کشته یا مجبور به ترک وطن شده یا دستگیر، زندانی، محاکمه و اعدام شده اند، سرزمین شما اشغال شده است.
5. اگر وطن شما، دارای نیروهای اداری، نظامی، پرچم ملی، زبان رسمی، قوانین و مقررات، نوعی از سیستم حکومتی برای سر و سامان دادن به روابط اجتماعی در میان انسان ها، انسان ها-سازمان ها و نهادها، انسان ها و اماکن، آب، خاک، و طبیعت بوده است، موسسات و نهادهای مالی، احزاب، رسانه ها، و ... بوده ولی هجوم نیروی خارجی، یا آن ها را متوقف کرده یا از بین برده است، شما و وطنتان تحت اشغال هستید.
6. اگر تعدادی از کسانی که وطن پرست، متعصب به وطن، آزادیخواه، روشنفکر شجاع و نترس بوده و در مقابل هجوم خارجی، برای باز پس گیری استقلال وطن و ملت خود قیام کرده اند، شما و سرزمین هایتان در اشغال هستید.
7. اگر فرزندان شجاع و جسور وطن، با تدابیر و یا جنگ هایی، توانسته اند، برای دوره ای هر چند کوتاه، استقلال وطن را مجددا بدست بیاورند و پرچم، زبان، نیروی نظامی، سیستم حکومتی، و نهادهای اولیه لازم برای اداره وطنشان را تاسیس کرده یا در حال تاسیس بوده اند، شما اشغال شده هستید.
8. اگر فرزندان ملتی، دوشمن خارجی را برای مدتی سرکوب کرده و نهادها و سازمان های دشمن ساخته را به خدمت خود در آورده اند و به نام حکومت و ملت خود، در پی تاسیس نهادها و تاسیسات و سازمان های لازم بوده اند، شما کشور و ملتی تحت اشغال هستید.
9. اگر بر وطن و سرزمین و ملت شما، کسانی حکم می رانند که از جنس، زبان و وطن شما نیستند و به نظر شما، اجنبی، بیگانه و خارجی هستند، شما در اشغال هستید.
10. اگر هموطن شما بر سرزمین و ملت شما حکم می راند اما اراده تصمیم گیری نهایی را ندارد و باید به نیرویی در خارج از قلمرو وطنی شما پاسخ بدهد، وطن شما در اشغال است.
11. اگر هموطنی همزبان و همجنس شما، بر سرزمین و ملت شما حکم می راند اما با زبان، هویت، تاریخ، تمدن، هنر، ادبیات، معماری، و ... شما سر ناسازگاری و ستیز دارد یا زبان، فرهنگ، تاریخ، تمدن، هنر، ادبیات، معماری و منافع نیرویی در خارج از ملت و سرزمین شما را بر داشته های شما برتر می شمارد و اولویت را به آن ها می دهد، شما در اشغال هستید.
12. اگر هموطن شما بر سرزمین و ملت شما حکم می راند اما سیاست ها و خواست های نیروی خارجی و بیگانه را اجرا می کند و منافع ملی شما مد نظر او نیست و یا در رتبه اولیه خواست های او قرار ندارد یا به ملت شما پاسخگو نیست، در اشغال هستید.
13. اگر در وطن شما، زبان شما غیر رسمی، غیر قانونی است و زبان حاکم و رسمی، زبان اجنبی و غیر از زبان شماست، وطن و ملتی در اشغال هستید.
14. اگر فرزندانی شما برای رسمیت زبان شما اقدام می کنند ولی توسط اجنبی ها یا ماموران آن ها در وطن شما، دستگیر، زندانی، شکنجه، محاکمه، زندانی و اعدام می شوند، سرزمین شما در اشغال بسر می برد.
15. اگر به خوست های آموزشی، سیاسی، اقتصادی، مالی، بهداشتی-درمانی، تکنولوژیک، روابط همسایگی، حقوق شهروندی، نیازهای امنیتی و ... شما اهمیتی داده نمی شود و بر اساس خواست و اراده ای در خارج از وطن و مبت شما و در جهت تامین نیازهای امنیتی و منافع آن، سیاست ها و برنامه هایی اجرا می شود، در اشغال هستید.
16. اگر حق اجتماع، بیان آزادانه عقاید و تغییر ساختارهای حکومتی را ندارید، در اشغال هستید.
17. اگر حق ندارید احزاب محلی برای تامین منافع و مصالح ملی-بومی خودتان را تاسیس کرده و از طریق آن احزاب و جمعیت ها، به خواست های ملت خودتان پاسخ بدهید، در اشغال هستید.
18. اگر بجای احزاب متعلق به ملت و سرزمین شما، احزابی از جایی دیگر در سرزمین ها شما آزادی دارند و شما تنها حق عضویت و اطاعت از آن ها در راستای سیاست های آن ها را را دارید، سرزمین و ملت شما در اشغال هستند.
19. اگر اجزاب و جمعیت های شما نمی توانند در چهارچوب قوانین وطن و حاکمیت ملی شما اجازه فعالیت رسمی و علنی داشته باشند، کشور شما در اشغال بیگان قرار دارد.
20. اگر فرزندان ملت شما، احزابی را تاسیس کرده اند اما حق فعالیت در وطن خودشان را ندارند و باید در تبعید بسر ببرند و حق ندارند در سیاست ها و برنامه های وطن و ملتشان تشریک مساعی بکنند، ملتی و کشوری اشغال شده هستید.
21. اگر سیستم های بانکی شما، به کشور و یا ملت دیگری وابسته هستند، سیاست های بانکی شما هم در اشغال قرار دارند.
22. اگر شما دارای بانک ها و موسسات مالی و بانکی مستقل متعلق به ملت و وطن خودتان نیستید، در اشغال بسر می برید.
23. اگر سیاست های ملی و پولی شما از جای دیگر تعیین و پیش برده می شود، شما در اشغال هستید.
24. اگر مالیات شما توسط نیروهای خودی جمع آوری می شود اما در مرکز مالیاتی خودتان نگهداری نمی شود بلکه به مرکزی در خارج از وطن شما می روند، شما در اشغال هستید و خراج و جزیه می دهید.
25. اگر مالیات های شما، برای توسعه و پاسخ به نیازهای نیرو یا ملت دیگری هزینه شده و با صلاح دید آن ها، بخشی از مالیات های شما، به شما پس داده می شود، شما در اشغال بوده و مستعمره هستید.
26. اگر دارای سازمان برنامه و بودجه یا سازمان مدیریت و برنامه ریزی مستقل خودتان نباشید و چنین سازمان هایی بنا به درخواست و نقشه دیگران در وطن شما فعالیت می کنند، در دوره اشغال بسر می برید.
27. اگر سازمان هایی برای برنامه ریزی و توسعه وطن شما در سرزمینتان فعالیت می کند اما سیاستگذاران و طراحان سیاست ها در راستای منافع ملی و بلند مدت شما عمل نمی کنند، سرزمین شما در اشغال است.
28. اگر سازمان ها و نهاد هایی برای برنامه ریزی و توسعه وطن شما در فعالیت هستند اما باید بر اساس اراده ای در خارج از وطن شما طرح ها و برنامه هایی را تدوین و بودجه بندی بکنند، نه تنها در اشغال هستید بلکه به هیچ عنوان توسعه ای در وطن شما رخ نخواهد داد.
29. اگر با وجود فعالیت سازمان های برنامه و بودجه چندین ساله و دهه ای در وطن شما، هنوز عقب مانده هستید و تصمیمات و نیازهای شما در جای دیگری بررسی و تصمیمگیری می شود، شما در اشغال هستید.
30. اگر پذیرفته و باور کرده اید که سازمان های برنامه و بودجه موجود در راستای تامین منافع ملی ملت شما و وطنتان فعالیت می کنند، نه تنها تحت اشغال هستید بلکه چنان آسیمیله و شستشوی مغزی شده اید که از اشغال شدگی خود و وطنتان بیر خبر هستید.
31. اگر سازمان ها و نهادهای حکومتی و اجتماعی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، مالی، آموزشی، هنری، تفریحی، بهداشتی-درمانی، آموزشی، رسانه ای و ... بر علیه شما کار و فعالیت کرده و توانایی، دارایی، هویت، تاریخ، تمدن، و ... شما را بسخره گرفته و با توهین و تحقیر شما را بدرقه می کنند، در وجود شما مغز شویی رخ داده است و شما در اشغال اراده اشغالگران هستید.
32. اگر باور کرده اید که سازمان ها و نهادهای دولتی، احزاب و جمعیت ها، مدارس و دانشگاه ها، مراکز اقتصادی و ... که منافع کشور، افراد یا گروه هایی را بر منافع شما و وطنتان برتری و اولویت می دهند، در خدمت توسعه و رفاه و امنیت شما هستند، وطنتان در اشغال و ذهنتان در تسخیر اجنبی است.
33. اگر با زبان شما، با رسمی شدن زبان شما، با آموزشی اجباری به زبان شما، با کاربرد حقوقی، علمی، اداری و آموزشی و کاری-استخدامی زبان شما مخالفت می کنند، شما و سرزمینتان در اشغال خارجی هستید.
34. اگر پذیرفته اید که زبان شما در سطحی پایین تر از زبان دیگری قرار دارد و زبان شما توانایی زبان رسمی و آموزش اجباری و علمی را ندارد، شما تحت پروپاگاندا قرار گرفته و از خودبیگانه شده اید و شستشوی مغری تا عمق سلول های شما فرو رفته است و هم شما و هم وطنتان در اشغال هستید اما به این زودی ها متوجه اشغال نخواهید شد.
35. اگر در ادارات، سازمان ها، نهادهای سیاسی، حقوقی، آموزشی، هنری، خدماتی، اقتصادی و ... شما، زبان شما زبانی شفاهی و پایین تر از زبان رسمی و اجباری خارجی اما مکتوب قرار دارد و این رابطه زبانی انتخاب آگاهانه اکثریت ملت شما، آن هم بعد از بحث و بررسی های چندین ساله نیست، شما، ملت و سرزمین شما در اشغال هستید.
36. اگر فرزندان وطن شما، برای رسمیت، اجباری شدن، آموزشی شدن، استخدامی شدن زبان شما با سیستم و حاکمیت در نبرد هستند، دستگیر و شکنجه و زندانی یا اعدام می شوند، شما، زبان، ملت شما در اشغال قوای خارجی هستید که اراده اش را به وطن شما تحمیل می کرده است.
37. اگر فعالان عرصه هنر، موسیقی، فیلم، تمدن های تاریخی، معماری و شهرسازی، تاریخ، ادبیات، محیط زیست، آثار تاریخی، و ... می خواهند به شما چیزی بگویند که قدرتی نمی خواهد آن ها را بشنوید و آگاه بشوید که در کنار آن چه سیستم حاکم بر شما می گفته، ناگفته های زیادی وجود دارد، و ماموران آن اراده، آن افراد ملی و مکان ها شغلی شان را توقیف می کنند، نه تنها وطن شما در اشغال است بلکه تمامی عرصه های هنری، تاریخی، موسیقیایی، کتابت، مطبوعاتی، رسانه ای، رادیوئی، تلویزیونی، شهری و معماری، تاریخی و معاصر و ... شما در اشغال و تحت اراده حاکمانی بیگانه در حال نابودی و تحریف عامدانه و اشغالگرانه است.
38. اگر اجازه نمی دهند که در کنار ناسیونالیسم مورد حمایت دولت و حاکمیت، ناسیونالیسم متعلق به ملت و وطن شما هم رشد کرده و شکوفا بشود، شما تحت اشغال و استعمار قرار دارید.
39. اگر حس ناسیونالیسم ملی در شما به نفع ناسیونالیسم مورد حمایت حاکمیت مرده است یا در رده های بی اهمیت تری از آن چه حاکمیت های می خواهند، قرار گرفته است، شستشوی مغزی شما تکمیل شده و شما به سربازی بدون حقوق ملت اشغالگر بدل شده اید و بر علیه ملت و منافع ملی خودتان فعال هستید.
40. اگر هویت، نژاد، زبان، تاریخ شما انگار می شود و یا تلاش می شود که هویتی تازه و بدون ریشه به شما تزریق شود و شما هم آن را پذیرفته اید، ذهن شما و وطنتان در اشغال است.
41. اگر لباس ملی و تاریخی شما، به بهانه کهنه و مدرن نبودن، حذف شده است و شما از پوشیدن لباس ملی و تاریخی خودتان شرم می کنید، اشغال ذهنی شما و کشورتان تکمیل شده است و شما در مقابل اشغالگران، احساس کوچکی و حقارت روانی می کنید.
42. اگر خجالت می کشید و یا می ترسید تا از ملت خود، تاریخ خود، ادبیات و زبان خود، موسیقی و از تمدن خود، از دستاوردهای تاریخی پدرانتان سخن بگویید و آن ها را همان گونه که بوده اند، بپذیرید، فکر و وطنتان اشغال شده اند.
43. اگر شما شهروند درجه اول نیستید، در استخدام ها با محدودیت های زبانی یا دینی -مذهبی یا جنسیتی مواجه هستید، شهوند درجه چندم هستید و همین نشان می دهد که ملت و سرزمینی در اشغال هستید.
44. اگر حقوق شهروندی شما در مقابل ملت حاکم، صد درصد برابر نیست و حتی اگر اندگی هم به نفع ملت حاکم سنگین است، یا بر علیه شما انواع تبعیض ها روا می رود، ملتی تحت اشغال هستید.
45. اگر برای بدست آوردن حقوق برابر با ملت حاکم تلاش می کنید، اما تلاشتان بی ثمر دیده می شود، تحت اشغال هستید و اشغالگران نمی خواهند با شما در یک کفه ترازو و مساوی قرار بگیرند.
2. اگر حضور نظامیان با دعوت شما، همراه با احترام و حقوق متساوی و بدون خونریزی باشد، اشغالی رخ نداده است ولی اگر نیروهای نظامی در هنگام اشغال وطن شما، از اسلحه، کشتار و زندانی کردن و اعدام افراد استفاده کرده باشد، اشغال نظامی رخ داده است.
3. اگر به هنگام اشغال نظامی سرزمین و وطن شما، بخشی از نیروهای بومی و ملی ، با همه توانایی تسلیحاتی و یا دست خالی در مقابل هجوم خارجی ایستادگی کرده اند، جنگیده اند و خون خارجی های اشغالگر را ریخته اند، اشغال صورت گرفته است.
4. اگر در اثر هجوم نیروی خارجی، حاکمیت ملی و رهبران ملی وطن شما، کشته یا مجبور به ترک وطن شده یا دستگیر، زندانی، محاکمه و اعدام شده اند، سرزمین شما اشغال شده است.
5. اگر وطن شما، دارای نیروهای اداری، نظامی، پرچم ملی، زبان رسمی، قوانین و مقررات، نوعی از سیستم حکومتی برای سر و سامان دادن به روابط اجتماعی در میان انسان ها، انسان ها-سازمان ها و نهادها، انسان ها و اماکن، آب، خاک، و طبیعت بوده است، موسسات و نهادهای مالی، احزاب، رسانه ها، و ... بوده ولی هجوم نیروی خارجی، یا آن ها را متوقف کرده یا از بین برده است، شما و وطنتان تحت اشغال هستید.
6. اگر تعدادی از کسانی که وطن پرست، متعصب به وطن، آزادیخواه، روشنفکر شجاع و نترس بوده و در مقابل هجوم خارجی، برای باز پس گیری استقلال وطن و ملت خود قیام کرده اند، شما و سرزمین هایتان در اشغال هستید.
7. اگر فرزندان شجاع و جسور وطن، با تدابیر و یا جنگ هایی، توانسته اند، برای دوره ای هر چند کوتاه، استقلال وطن را مجددا بدست بیاورند و پرچم، زبان، نیروی نظامی، سیستم حکومتی، و نهادهای اولیه لازم برای اداره وطنشان را تاسیس کرده یا در حال تاسیس بوده اند، شما اشغال شده هستید.
8. اگر فرزندان ملتی، دوشمن خارجی را برای مدتی سرکوب کرده و نهادها و سازمان های دشمن ساخته را به خدمت خود در آورده اند و به نام حکومت و ملت خود، در پی تاسیس نهادها و تاسیسات و سازمان های لازم بوده اند، شما کشور و ملتی تحت اشغال هستید.
9. اگر بر وطن و سرزمین و ملت شما، کسانی حکم می رانند که از جنس، زبان و وطن شما نیستند و به نظر شما، اجنبی، بیگانه و خارجی هستند، شما در اشغال هستید.
10. اگر هموطن شما بر سرزمین و ملت شما حکم می راند اما اراده تصمیم گیری نهایی را ندارد و باید به نیرویی در خارج از قلمرو وطنی شما پاسخ بدهد، وطن شما در اشغال است.
11. اگر هموطنی همزبان و همجنس شما، بر سرزمین و ملت شما حکم می راند اما با زبان، هویت، تاریخ، تمدن، هنر، ادبیات، معماری، و ... شما سر ناسازگاری و ستیز دارد یا زبان، فرهنگ، تاریخ، تمدن، هنر، ادبیات، معماری و منافع نیرویی در خارج از ملت و سرزمین شما را بر داشته های شما برتر می شمارد و اولویت را به آن ها می دهد، شما در اشغال هستید.
12. اگر هموطن شما بر سرزمین و ملت شما حکم می راند اما سیاست ها و خواست های نیروی خارجی و بیگانه را اجرا می کند و منافع ملی شما مد نظر او نیست و یا در رتبه اولیه خواست های او قرار ندارد یا به ملت شما پاسخگو نیست، در اشغال هستید.
13. اگر در وطن شما، زبان شما غیر رسمی، غیر قانونی است و زبان حاکم و رسمی، زبان اجنبی و غیر از زبان شماست، وطن و ملتی در اشغال هستید.
14. اگر فرزندانی شما برای رسمیت زبان شما اقدام می کنند ولی توسط اجنبی ها یا ماموران آن ها در وطن شما، دستگیر، زندانی، شکنجه، محاکمه، زندانی و اعدام می شوند، سرزمین شما در اشغال بسر می برد.
15. اگر به خوست های آموزشی، سیاسی، اقتصادی، مالی، بهداشتی-درمانی، تکنولوژیک، روابط همسایگی، حقوق شهروندی، نیازهای امنیتی و ... شما اهمیتی داده نمی شود و بر اساس خواست و اراده ای در خارج از وطن و مبت شما و در جهت تامین نیازهای امنیتی و منافع آن، سیاست ها و برنامه هایی اجرا می شود، در اشغال هستید.
16. اگر حق اجتماع، بیان آزادانه عقاید و تغییر ساختارهای حکومتی را ندارید، در اشغال هستید.
17. اگر حق ندارید احزاب محلی برای تامین منافع و مصالح ملی-بومی خودتان را تاسیس کرده و از طریق آن احزاب و جمعیت ها، به خواست های ملت خودتان پاسخ بدهید، در اشغال هستید.
18. اگر بجای احزاب متعلق به ملت و سرزمین شما، احزابی از جایی دیگر در سرزمین ها شما آزادی دارند و شما تنها حق عضویت و اطاعت از آن ها در راستای سیاست های آن ها را را دارید، سرزمین و ملت شما در اشغال هستند.
19. اگر اجزاب و جمعیت های شما نمی توانند در چهارچوب قوانین وطن و حاکمیت ملی شما اجازه فعالیت رسمی و علنی داشته باشند، کشور شما در اشغال بیگان قرار دارد.
20. اگر فرزندان ملت شما، احزابی را تاسیس کرده اند اما حق فعالیت در وطن خودشان را ندارند و باید در تبعید بسر ببرند و حق ندارند در سیاست ها و برنامه های وطن و ملتشان تشریک مساعی بکنند، ملتی و کشوری اشغال شده هستید.
21. اگر سیستم های بانکی شما، به کشور و یا ملت دیگری وابسته هستند، سیاست های بانکی شما هم در اشغال قرار دارند.
22. اگر شما دارای بانک ها و موسسات مالی و بانکی مستقل متعلق به ملت و وطن خودتان نیستید، در اشغال بسر می برید.
23. اگر سیاست های ملی و پولی شما از جای دیگر تعیین و پیش برده می شود، شما در اشغال هستید.
24. اگر مالیات شما توسط نیروهای خودی جمع آوری می شود اما در مرکز مالیاتی خودتان نگهداری نمی شود بلکه به مرکزی در خارج از وطن شما می روند، شما در اشغال هستید و خراج و جزیه می دهید.
25. اگر مالیات های شما، برای توسعه و پاسخ به نیازهای نیرو یا ملت دیگری هزینه شده و با صلاح دید آن ها، بخشی از مالیات های شما، به شما پس داده می شود، شما در اشغال بوده و مستعمره هستید.
26. اگر دارای سازمان برنامه و بودجه یا سازمان مدیریت و برنامه ریزی مستقل خودتان نباشید و چنین سازمان هایی بنا به درخواست و نقشه دیگران در وطن شما فعالیت می کنند، در دوره اشغال بسر می برید.
27. اگر سازمان هایی برای برنامه ریزی و توسعه وطن شما در سرزمینتان فعالیت می کند اما سیاستگذاران و طراحان سیاست ها در راستای منافع ملی و بلند مدت شما عمل نمی کنند، سرزمین شما در اشغال است.
28. اگر سازمان ها و نهاد هایی برای برنامه ریزی و توسعه وطن شما در فعالیت هستند اما باید بر اساس اراده ای در خارج از وطن شما طرح ها و برنامه هایی را تدوین و بودجه بندی بکنند، نه تنها در اشغال هستید بلکه به هیچ عنوان توسعه ای در وطن شما رخ نخواهد داد.
29. اگر با وجود فعالیت سازمان های برنامه و بودجه چندین ساله و دهه ای در وطن شما، هنوز عقب مانده هستید و تصمیمات و نیازهای شما در جای دیگری بررسی و تصمیمگیری می شود، شما در اشغال هستید.
30. اگر پذیرفته و باور کرده اید که سازمان های برنامه و بودجه موجود در راستای تامین منافع ملی ملت شما و وطنتان فعالیت می کنند، نه تنها تحت اشغال هستید بلکه چنان آسیمیله و شستشوی مغزی شده اید که از اشغال شدگی خود و وطنتان بیر خبر هستید.
31. اگر سازمان ها و نهادهای حکومتی و اجتماعی، سیاسی، حقوقی، اقتصادی، مالی، آموزشی، هنری، تفریحی، بهداشتی-درمانی، آموزشی، رسانه ای و ... بر علیه شما کار و فعالیت کرده و توانایی، دارایی، هویت، تاریخ، تمدن، و ... شما را بسخره گرفته و با توهین و تحقیر شما را بدرقه می کنند، در وجود شما مغز شویی رخ داده است و شما در اشغال اراده اشغالگران هستید.
32. اگر باور کرده اید که سازمان ها و نهادهای دولتی، احزاب و جمعیت ها، مدارس و دانشگاه ها، مراکز اقتصادی و ... که منافع کشور، افراد یا گروه هایی را بر منافع شما و وطنتان برتری و اولویت می دهند، در خدمت توسعه و رفاه و امنیت شما هستند، وطنتان در اشغال و ذهنتان در تسخیر اجنبی است.
33. اگر با زبان شما، با رسمی شدن زبان شما، با آموزشی اجباری به زبان شما، با کاربرد حقوقی، علمی، اداری و آموزشی و کاری-استخدامی زبان شما مخالفت می کنند، شما و سرزمینتان در اشغال خارجی هستید.
34. اگر پذیرفته اید که زبان شما در سطحی پایین تر از زبان دیگری قرار دارد و زبان شما توانایی زبان رسمی و آموزش اجباری و علمی را ندارد، شما تحت پروپاگاندا قرار گرفته و از خودبیگانه شده اید و شستشوی مغری تا عمق سلول های شما فرو رفته است و هم شما و هم وطنتان در اشغال هستید اما به این زودی ها متوجه اشغال نخواهید شد.
35. اگر در ادارات، سازمان ها، نهادهای سیاسی، حقوقی، آموزشی، هنری، خدماتی، اقتصادی و ... شما، زبان شما زبانی شفاهی و پایین تر از زبان رسمی و اجباری خارجی اما مکتوب قرار دارد و این رابطه زبانی انتخاب آگاهانه اکثریت ملت شما، آن هم بعد از بحث و بررسی های چندین ساله نیست، شما، ملت و سرزمین شما در اشغال هستید.
36. اگر فرزندان وطن شما، برای رسمیت، اجباری شدن، آموزشی شدن، استخدامی شدن زبان شما با سیستم و حاکمیت در نبرد هستند، دستگیر و شکنجه و زندانی یا اعدام می شوند، شما، زبان، ملت شما در اشغال قوای خارجی هستید که اراده اش را به وطن شما تحمیل می کرده است.
37. اگر فعالان عرصه هنر، موسیقی، فیلم، تمدن های تاریخی، معماری و شهرسازی، تاریخ، ادبیات، محیط زیست، آثار تاریخی، و ... می خواهند به شما چیزی بگویند که قدرتی نمی خواهد آن ها را بشنوید و آگاه بشوید که در کنار آن چه سیستم حاکم بر شما می گفته، ناگفته های زیادی وجود دارد، و ماموران آن اراده، آن افراد ملی و مکان ها شغلی شان را توقیف می کنند، نه تنها وطن شما در اشغال است بلکه تمامی عرصه های هنری، تاریخی، موسیقیایی، کتابت، مطبوعاتی، رسانه ای، رادیوئی، تلویزیونی، شهری و معماری، تاریخی و معاصر و ... شما در اشغال و تحت اراده حاکمانی بیگانه در حال نابودی و تحریف عامدانه و اشغالگرانه است.
38. اگر اجازه نمی دهند که در کنار ناسیونالیسم مورد حمایت دولت و حاکمیت، ناسیونالیسم متعلق به ملت و وطن شما هم رشد کرده و شکوفا بشود، شما تحت اشغال و استعمار قرار دارید.
39. اگر حس ناسیونالیسم ملی در شما به نفع ناسیونالیسم مورد حمایت حاکمیت مرده است یا در رده های بی اهمیت تری از آن چه حاکمیت های می خواهند، قرار گرفته است، شستشوی مغزی شما تکمیل شده و شما به سربازی بدون حقوق ملت اشغالگر بدل شده اید و بر علیه ملت و منافع ملی خودتان فعال هستید.
40. اگر هویت، نژاد، زبان، تاریخ شما انگار می شود و یا تلاش می شود که هویتی تازه و بدون ریشه به شما تزریق شود و شما هم آن را پذیرفته اید، ذهن شما و وطنتان در اشغال است.
41. اگر لباس ملی و تاریخی شما، به بهانه کهنه و مدرن نبودن، حذف شده است و شما از پوشیدن لباس ملی و تاریخی خودتان شرم می کنید، اشغال ذهنی شما و کشورتان تکمیل شده است و شما در مقابل اشغالگران، احساس کوچکی و حقارت روانی می کنید.
42. اگر خجالت می کشید و یا می ترسید تا از ملت خود، تاریخ خود، ادبیات و زبان خود، موسیقی و از تمدن خود، از دستاوردهای تاریخی پدرانتان سخن بگویید و آن ها را همان گونه که بوده اند، بپذیرید، فکر و وطنتان اشغال شده اند.
43. اگر شما شهروند درجه اول نیستید، در استخدام ها با محدودیت های زبانی یا دینی -مذهبی یا جنسیتی مواجه هستید، شهوند درجه چندم هستید و همین نشان می دهد که ملت و سرزمینی در اشغال هستید.
44. اگر حقوق شهروندی شما در مقابل ملت حاکم، صد درصد برابر نیست و حتی اگر اندگی هم به نفع ملت حاکم سنگین است، یا بر علیه شما انواع تبعیض ها روا می رود، ملتی تحت اشغال هستید.
45. اگر برای بدست آوردن حقوق برابر با ملت حاکم تلاش می کنید، اما تلاشتان بی ثمر دیده می شود، تحت اشغال هستید و اشغالگران نمی خواهند با شما در یک کفه ترازو و مساوی قرار بگیرند.
46. اگر ملتی با تحقیر نژاد شما، بر برتری نژاد خودش تاکید می کند و می خواهد شما به گفته های نژادی او ایمان بیاورید، تحت اشغال هستید.
اگر هویت، زبان، تاریخ، ادبیات، موسیقی، هنر، صنعت، فلسفه و ... شما منافع ملت دیگری را در آن زمینه ها به خطر می اندازند و او برای از بین بردن این خطر تلاش می کند، شما در شرایط اشغال بسر می برید.
47. اگر وقتی شما از ملت، هویت ملی-تاریخی ملت خودتان سخن کرده و خواهان رسمیت هویت ملی خودتان هستید و اگر کسانی شما را خارجی، مهاجم، اجنبی، غارتگر و مهمان می خوانند و از شما می خواهند که وطنتان را ترک کرده و به کشورهای دیگری که آن ها نشانتان می دهند، بروید، شما و سرزمینتان در اشغال خارجی قرار دارید.
48. اگر وجود و هستی شما به عنوان ملتی مجزا از ملت حاکم، از شما برای آن ها خطر امنیتی می سازد و تداوم بود و هستی شما را نابودی خویش می بیند، شما در اشغال هستید.
49. اگر بیگانه ای، چندین برابر بهره مندی شما از منابع و معادن و داشته های شما بهره می برد و شما را مزاحم بهره مندی خودش می داند، سهم شما هم از منابع وطنتان بسیار اندک تر از ملت مسلط است، شما در زیر استعمار و اشغال قرار دارید.
50. اگر به خاطر نژاد، زبان، لهجه، دین و جنسیت، در موقعیت های اداری و استخدامی (چه در بخش دولتی یا غیر دولتی) حذف می شوید (چه با قانون و چه با دستور) یا با وجود شرایط مساوی، فردی از ملت مسلط از موقعیت برتری بر شما (آن هم) در وطنتان قرار می گیرد، وطن و ملت شما در اشغال است.
51. زمانی که در محل کار، ادارات، سازمان های رسمی دولتی و یا غیر دولتی، شما، ملت، وطن، دین، نژاد، زبان و لهجه شما را مسخره می کنند و تلاش می کنند تا شما را تحقیر کرده و روان شما را بشکنند، شما و سرزمین تان در شرایط اشغال و استعمار قرار دارید.
52. وقتی وطن، فرهنگ، زبان، آثار تاریخی و تمدنی شما را از روی نقشه ها، کتاب های درسی و غیر درسی و رسانه ها، پول ها، چک ها، پاسپورت ها و ... حذف می کنند، شما تحت اشغال هستید.دیده نمی شوید. لابد، ارزش دیده شدن را هم ندارید.
53. وقتی خاک وطن شما را به تکه هایی تقسیم کرده و نام اصلی وطن تان را از روی آن ها بر می دارند یا بخش هایی از وطن شما را در بین خاک همسایه های تقسیم کرده و تلاش می کنند تا بجای تمرکز به دشمن اشغالگر واقعی، دشمنی در همسایگی شما، برای شما بتراشند، هر دو ملت و سرزمین، در شرایط اشغال هستید و اگر فریب این بازی های استراتژیک دشمن سازانه اشغالگر را بخورید، به تکمیل نقشه اشغالگرانه اشغالگریاری خواهید رساند و رهایی از اشغال، بخاطر ترس از همسایه ای که عین شما و در وضعیتی بهتر از شما نیست، ناممکن خواهد بود و اشغالگری دشمن اصلی را فراموش خواهید کرد. در اشغال هستید.
54. اگر نام وطن شما، شهرها، روستاها، محله ها، خیابان ها، دشت ها و صحراها، کوه ها و دره ها و ... شما توسط اراده ای غیر ملی عوض می شوند تا از تاریخ شما تهی بشوند تا فارسیزه بشوند تا تعلق به فارس ها را در ذهن شما زنده بکنند تا شما آن داشته های تاریخی و ملی تان را فراموش بکنید تا باور بکنید که شما سرزمین های فارس ها را تسخیر کرده یا به عنوان مهمان در آن سرزمین ها اسکان داده شده اید، در حالت اشغال و ایلیناسیون ملی-تاریخی و آینده نگرانه از طرف اشغالگر قرار دارید.
55. اگر با سیاست های استخدامی، آموزشی، اداری، حقوقی، سرمایه گذاری و تشویق به سرمایه گذاری و سیاست های جنگ دایمی در منطقه با دول خارجی، افراد را وادار به مهاجرت خود خواسته برای تامین امنیت خانواده، امنیت مالی، شغلی و تامین آینده فرزندان و ... می کنند، در شرایط اشغال شدگی قرار دارید.
56. با راه انداختن جنگ با همسایه، افراد را به مهاجرت مجبور می کنند. تا مهاجران در تبعید، براحتی مجبور به فارسیزه شدن بشوند. سربازان و کارمندان و کارگرانی را به این جا می آورد تا جای مهاجران کوچ کرده را پر بکنند. تا ایلیناسیون زبانی و فرهنگی را در سرزمین شما سریعتر و عمیق تر بکند و بافت جمعیتی وطن شما را بهم بزند. در چنین شرایطی، در وضعیت اشغال شدگی قرار دارید.
57. اگر با سیاست هایی، کار و زندگی در وطنتان را برای شما گرانتر از کوچ و کار و زندگی در غربت می کند، در دوران اشغال شدگی هستید.
58. اگر سرمایه گذاری سرمایه داران بومی در وطن شما ناممکن جلوه می کند و به سرمایه داران شما پیشنهاد می شود که در جاهای دیگر و در زمینه های دیگری سرمایه گذاری بکنند، در وضعیت اشغال شدگی بسر می برید.
59. وقتی، با وجود شما در وطن، از خارج از وطن شما، کارگر و یا نیروی متخصص می آورند، یعنی زندگی شما در شرایط اشغال ادامه می یابد.
60. اگر شبانه روز تبلیغات می کنند و بیل و کلنگ می زنند و پروژه افتتاح می کنند ولی توسعه چندانی در وطن شما اتفاق نمی افتد، اگر آمارهای عجیب و غریبی ارائه می شود اما توسعه رخ نداده است، در اشغال هستید. آن ها تلاش می کنند تا ذهن شما را اشغال و پر کرده و از موضوع های اصلی وطن، شما و افکارتان را منحرف بکنند.
61. اگر توسعه در زمینه های مختلف صنعتی، تکنولوژیک، علمی، دانشگاهی، آموزشی، رفاهی، امنیتی، حقوقی، بهزیستی، اداری، اشتغال، پولی، مالی، بانکی، حزبی، سیاسی، کارگری، آزادی ها، نشر و رسانه ها، شهرسازی، محیط زیستی، و ... در مقایسه با سرزمین آن اشغالگران ناچیز و یا اندک است، در اشغال هستید.
62. اگر وضعیت بهداست، درمان و معالجه بیماران در وطن شما نسبت به اشغالگر، پایین است و باید برای بهره مندی از آن امکانات، به اشغالگر پناه ببرید، در وضعیت اشغال شدگی قرار دارید.
63. اگر برای بهره مندی از آموزش و تخصص هایی با کیفیت عالی، مجبور به هجرت به سرزمین اشغالگر هستید، و کیفیت آموزش های تخصصی در وطن شما بسیار پایین است و در برخی رشته های اساسی و مهم، آموزش در وطن به فرزندان شما داده نمی شود، در وضعیت اشغال و استعمار شدید قرار دارید.
اگر هویت، زبان، تاریخ، ادبیات، موسیقی، هنر، صنعت، فلسفه و ... شما منافع ملت دیگری را در آن زمینه ها به خطر می اندازند و او برای از بین بردن این خطر تلاش می کند، شما در شرایط اشغال بسر می برید.
47. اگر وقتی شما از ملت، هویت ملی-تاریخی ملت خودتان سخن کرده و خواهان رسمیت هویت ملی خودتان هستید و اگر کسانی شما را خارجی، مهاجم، اجنبی، غارتگر و مهمان می خوانند و از شما می خواهند که وطنتان را ترک کرده و به کشورهای دیگری که آن ها نشانتان می دهند، بروید، شما و سرزمینتان در اشغال خارجی قرار دارید.
48. اگر وجود و هستی شما به عنوان ملتی مجزا از ملت حاکم، از شما برای آن ها خطر امنیتی می سازد و تداوم بود و هستی شما را نابودی خویش می بیند، شما در اشغال هستید.
49. اگر بیگانه ای، چندین برابر بهره مندی شما از منابع و معادن و داشته های شما بهره می برد و شما را مزاحم بهره مندی خودش می داند، سهم شما هم از منابع وطنتان بسیار اندک تر از ملت مسلط است، شما در زیر استعمار و اشغال قرار دارید.
50. اگر به خاطر نژاد، زبان، لهجه، دین و جنسیت، در موقعیت های اداری و استخدامی (چه در بخش دولتی یا غیر دولتی) حذف می شوید (چه با قانون و چه با دستور) یا با وجود شرایط مساوی، فردی از ملت مسلط از موقعیت برتری بر شما (آن هم) در وطنتان قرار می گیرد، وطن و ملت شما در اشغال است.
51. زمانی که در محل کار، ادارات، سازمان های رسمی دولتی و یا غیر دولتی، شما، ملت، وطن، دین، نژاد، زبان و لهجه شما را مسخره می کنند و تلاش می کنند تا شما را تحقیر کرده و روان شما را بشکنند، شما و سرزمین تان در شرایط اشغال و استعمار قرار دارید.
52. وقتی وطن، فرهنگ، زبان، آثار تاریخی و تمدنی شما را از روی نقشه ها، کتاب های درسی و غیر درسی و رسانه ها، پول ها، چک ها، پاسپورت ها و ... حذف می کنند، شما تحت اشغال هستید.دیده نمی شوید. لابد، ارزش دیده شدن را هم ندارید.
53. وقتی خاک وطن شما را به تکه هایی تقسیم کرده و نام اصلی وطن تان را از روی آن ها بر می دارند یا بخش هایی از وطن شما را در بین خاک همسایه های تقسیم کرده و تلاش می کنند تا بجای تمرکز به دشمن اشغالگر واقعی، دشمنی در همسایگی شما، برای شما بتراشند، هر دو ملت و سرزمین، در شرایط اشغال هستید و اگر فریب این بازی های استراتژیک دشمن سازانه اشغالگر را بخورید، به تکمیل نقشه اشغالگرانه اشغالگریاری خواهید رساند و رهایی از اشغال، بخاطر ترس از همسایه ای که عین شما و در وضعیتی بهتر از شما نیست، ناممکن خواهد بود و اشغالگری دشمن اصلی را فراموش خواهید کرد. در اشغال هستید.
54. اگر نام وطن شما، شهرها، روستاها، محله ها، خیابان ها، دشت ها و صحراها، کوه ها و دره ها و ... شما توسط اراده ای غیر ملی عوض می شوند تا از تاریخ شما تهی بشوند تا فارسیزه بشوند تا تعلق به فارس ها را در ذهن شما زنده بکنند تا شما آن داشته های تاریخی و ملی تان را فراموش بکنید تا باور بکنید که شما سرزمین های فارس ها را تسخیر کرده یا به عنوان مهمان در آن سرزمین ها اسکان داده شده اید، در حالت اشغال و ایلیناسیون ملی-تاریخی و آینده نگرانه از طرف اشغالگر قرار دارید.
55. اگر با سیاست های استخدامی، آموزشی، اداری، حقوقی، سرمایه گذاری و تشویق به سرمایه گذاری و سیاست های جنگ دایمی در منطقه با دول خارجی، افراد را وادار به مهاجرت خود خواسته برای تامین امنیت خانواده، امنیت مالی، شغلی و تامین آینده فرزندان و ... می کنند، در شرایط اشغال شدگی قرار دارید.
56. با راه انداختن جنگ با همسایه، افراد را به مهاجرت مجبور می کنند. تا مهاجران در تبعید، براحتی مجبور به فارسیزه شدن بشوند. سربازان و کارمندان و کارگرانی را به این جا می آورد تا جای مهاجران کوچ کرده را پر بکنند. تا ایلیناسیون زبانی و فرهنگی را در سرزمین شما سریعتر و عمیق تر بکند و بافت جمعیتی وطن شما را بهم بزند. در چنین شرایطی، در وضعیت اشغال شدگی قرار دارید.
57. اگر با سیاست هایی، کار و زندگی در وطنتان را برای شما گرانتر از کوچ و کار و زندگی در غربت می کند، در دوران اشغال شدگی هستید.
58. اگر سرمایه گذاری سرمایه داران بومی در وطن شما ناممکن جلوه می کند و به سرمایه داران شما پیشنهاد می شود که در جاهای دیگر و در زمینه های دیگری سرمایه گذاری بکنند، در وضعیت اشغال شدگی بسر می برید.
59. وقتی، با وجود شما در وطن، از خارج از وطن شما، کارگر و یا نیروی متخصص می آورند، یعنی زندگی شما در شرایط اشغال ادامه می یابد.
60. اگر شبانه روز تبلیغات می کنند و بیل و کلنگ می زنند و پروژه افتتاح می کنند ولی توسعه چندانی در وطن شما اتفاق نمی افتد، اگر آمارهای عجیب و غریبی ارائه می شود اما توسعه رخ نداده است، در اشغال هستید. آن ها تلاش می کنند تا ذهن شما را اشغال و پر کرده و از موضوع های اصلی وطن، شما و افکارتان را منحرف بکنند.
61. اگر توسعه در زمینه های مختلف صنعتی، تکنولوژیک، علمی، دانشگاهی، آموزشی، رفاهی، امنیتی، حقوقی، بهزیستی، اداری، اشتغال، پولی، مالی، بانکی، حزبی، سیاسی، کارگری، آزادی ها، نشر و رسانه ها، شهرسازی، محیط زیستی، و ... در مقایسه با سرزمین آن اشغالگران ناچیز و یا اندک است، در اشغال هستید.
62. اگر وضعیت بهداست، درمان و معالجه بیماران در وطن شما نسبت به اشغالگر، پایین است و باید برای بهره مندی از آن امکانات، به اشغالگر پناه ببرید، در وضعیت اشغال شدگی قرار دارید.
63. اگر برای بهره مندی از آموزش و تخصص هایی با کیفیت عالی، مجبور به هجرت به سرزمین اشغالگر هستید، و کیفیت آموزش های تخصصی در وطن شما بسیار پایین است و در برخی رشته های اساسی و مهم، آموزش در وطن به فرزندان شما داده نمی شود، در وضعیت اشغال و استعمار شدید قرار دارید.
نتیجه گیری:
اگر انگلستان، هندوستان را اشغال کرده بود و آن را استعمار می کرد، در عوض، دموکراسی، مطبوعات آزاد، راه آهن گسترده، سیستم آموزشی علمی و گسترده، رسانه های آزاد، پارلمانتاریسم، تولورانس و تحمل دیگری، احترام به همه زبان ها، ادیان، ملل، رسمیت زبان ها، ادیان، هویت ملل، رشد اقتصادی، بانکداری، مالی، پولی و ... را به هندوستان دادند ولی ایران و فارس ها چه چیزی به ملل غیر فارس زبان داده اند که بتوان ادعا کرد که فارس ها نقش و تاثیر مثبتی در توسعه این ملل، رفاه و امنیت آن ها داشته اند؟
آیا زندگی در سایه استعمار و اشغال انگلیس، هزاران مرتبه بهتر از مستعمره فارس ها نبوده و نیست؟
آیا نباید آرزو کرد که اگر قرار بر مستعمره بودن بوده، کاش مستعمره انگلیسی ها یا آمریکایی ها می شدیم تا بهره ای هم از منابع ملی خودمان می داشتیم؟
آیا زندگی در سایه استعمار و اشغال انگلیس، هزاران مرتبه بهتر از مستعمره فارس ها نبوده و نیست؟
آیا نباید آرزو کرد که اگر قرار بر مستعمره بودن بوده، کاش مستعمره انگلیسی ها یا آمریکایی ها می شدیم تا بهره ای هم از منابع ملی خودمان می داشتیم؟
انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
هفدهم (17) اپریل 2020
hedayat222@yahoo.com
.
Comments
Post a Comment