ایران جدید در راهی اشتباهی رفته است که امثال سعید نفیسی ها طراحی کرده اند
ایران جدید در راهی اشتباهی رفته است که امثال سعید نفیسی ها طراحی کرده اند
حیف هزاران میلیارد لاری که صرف شستشوی مغزی-آموزشی دهها میلیون در ایران کرده اند تا عقب ماندگی را به این ملل تحمیل بکنند
وقتی امروز (در شانزدهم فوریه 2024) مقاله سعید نفیسی در باره تاسیس کشور جدید به نام ایران را خواندم، از میزان بی منطق بودن، دریوری گویی نفیسی شگفت زده شدم.
در تعجب فرو رفتم که چطور، یک عقب مانده فکری و منطقی مثل او را به عنوان یک اندیشمند و متفکر، به جامعه باسواد و دانشگاهی در ایران تحمیل کردهاند؟
از آن بدتر این است که در هشتاد و نه سال گذشته، میلیونها متخصص و تحصیل کرده از دانشگاههای داخل ایران جدید و خارج از آن، یا این مقاله را نخوانده اند و یا چنان تحت سیطره و سایه این چنین اسمها مانده اند که جسارت نکردهاند نوشته او را از نظر تاریخی، ادبی، منطقی، و … نقد بکنند.
این نشان میدهد که دانشگاهها در ایران جدید و استعماری (استعمار ذهنی هم)، تسلیم بدون چون و چرای سیاست و سیاستمداران و تئورسینهای نژادپرستی بوده اند و هستند.
شاید به امین خاطر است که آنها نمی توانند پایشان را از خط قرمزی که سیاستمداران کشیده اند و می کشند، بیرون بگذارند.
از سوی دیگر، همین بی توجهی و عدم جسارت برای نقد سعید نفیسیها نشان می دهد که جامعه و بخصوص تحصیل کرده ها، مسحور چنان افرادی، سیاستهایشان و تسلیم نژادپرستی تحمیلی آنها که بر جامعه باسواد (نه روشنفکر) حاکم بوده اند و هستند و هر چرت و پرتی را به نام وطن پرستی قبول میکرده اند و قبول می کنند.
همچنین، متوجه شدم که عمق شستشوی مغزی-آموزشی در همان اوایل قرن چهاردهم اسلامی هم خیلی وسیع تر و عمیق تر از تصورات من بوده است.
عامل اصلی تن دادن به شستشوی مغزی-آموزشی در آن دوره هم ایدئولوژی بوده است که سیستم به ما پمپاژ می کرده است. در ان روزگار نژادپرستی سیاسی آریایی، ایدئولوژی مطرح و روز سیاسی در اروپای غربی توسعه یافته بوده اینست.
سعید نفیسی ها هم جوامع در ایران جدید را به مثابه محلی برای تقلید و کپی کردن و تحمیل سیستمهای مختلف آموزشی، اداری، سیاسی، حقوقی، تبلیغی، ایدئولوژیکی و نژادپرستی اروپا تبدیل کرده بودند.
وقتی جامعه تحصیل کرده چنان شستشوی مغزی-آموزشی بشود که نتواند به نقد بنشیند و رابطه سخنان، جملات و کلمات را در یک متن ساده بفهمد، فاتحه آن جامعه خوانده شده است.
وقتی جامعه به درک و قبول چنین دروعها و شستشوی مغزی-آموزشی تن بدهد و علیه آنها نشورد، طبیعی است که رشد و توسعه نخواهد یافت.
طبیعی است که در چنان سیستم تقلیدی از ظواهر غرب صنعتی، تحصیل کردگان به نوکر دولت، کارمند و مزدبگیران عوامل قدرت (سیستم سیاسی و تبلیغات پروپاگاندایی) بدل خواهند شد تا به توجیه منویات شاه و رهبر و سیاستمداران بپردازند تا از رانت همراهی با آنها بهرهمند بشوند.
واقعا، به حال و روز تحصیل کردگان و سیستم آموزشی گریه کرد و افسوس خورد که چطور عمر دهها میلیون سرمایه های انسانی تحصیل کرده و هزاران میلیارد دلار سرمایه دلاری را در مسیری که امثال سعید نفیسی تعیین کرده اند، هدر داده اند.
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment