ایرانیان باستان، شعور تولید و حفاظت کتاب نداشته‌اند

 


ایرانیان باستان، شعور تولید و حفاظت کتاب نداشته‌اند

آیا امپراطوری‌های جهانگیر فارس‌ها، به سطحی از شعور و فکر، برای تولید یک کتاب یا کتابخانه نرسیده بوده‌اند؟


بیایید در پی این خبر و فیلم، ایران، کتاب و کتابخانه در ایران خیالی را با تبت مقایسه بکنیم.

اخیرا، چند خبر و فیلم مستند، در رابطه با کشف غیر منتظره یک کتابخانه‌ بسیار سری، پنهان و محافظت شده، در کشور "تبت" تهیه و منتشر شده است. 
می توانید، یکی از آن‌ مستندها را  در لینک زیر مشاهده بفرمایید.

آگاهیم که "تبت" کشوری کوهستانی، سرد و به بام بلند کره زمین معروف است.

تبت، سرزمینی بسیار نامساعد برای زندگی انسان‌هاست. لذا زاد و ولد و زندگی در تبت بسیار سخت و دشوار است.

باید همین دشواری‌ها، خود زندگی، خود انسان و تولیدات فکری و مادی انسان‌ها را نیز مقدس کرده باشد.

بخاطر همین شرایط سخت و دشوار، تعداد جمعیت تبت بسیار اندک است و در فقر شدید زندگی کرده‌اند و زندگی می کنند.

به نظر می رسد که به تبع تقدیس زندگی انسان در تبت یا در هر اجتماع دیگری، باید صرف عمر و هزینه برای تولید فکر، خط، تولید فکر کتابت، خود حرفه کتابت، کتابت از هر نوع و با هر موضوعی، تولید نسخه‌های زیادی از یک کتاب، تولید فکر  نگهداری کتاب و تاسیس کتابخانه‌ هم باید مقدس شده باشند.

 کتابت شامل هر نوع نوشتاری با هیروکلیف، خط میخی، نقاشی، گلی، سفالی، چوبی، پوستی، بافتنی، حکاکی و سنگ‌تراشی، کاغذی و ... می شده و می شود.

 تولید کتاب و کتابخانه‌ها در تبت و در آن شرایط و با آن نیروی انسانی فقیر،  و بخصوص تولید فکر ساخت و نگهداری کتابخانه های غیر علنی، سری، بسیار سری و بسیار محرمانه، (بسیار مهمتر از تولید و نگهداری سلاح اتمی) نیز باید مقدس و همچنین باید برای آن انسان‌های فقیر بسیار پر هزینه بوده باشد.

اگر یک جامعه، به سطحی از تمدن، مدنیت، شعور و آگاهی برسید که کتاب و کتابت را تقدیس بکند، آن جامعه نمی‌تواند از هزینه‌های بسیار زیاد برای ایجاد و حفط آثار متنوع تمدنی در رابطه با کتاب، کتابت و فکر خودداری بکند.

 در خبرها و فیلم‌های مستند منتشر شده، گفته می شود که در بالای کوه‌های بسیار بلند و سرد تبت، کتابخانه‌ای با بیش از هشتاد و چهار هزار مجلد کتاب قدیمی، خطی و دست‌نویس نادر پیدا شده است.

این کتاب‌ها، به چند زبان ملل آسیایی نوشته شده‌ و در کتابخانه‌ای پنهان در پشت دیوارهای یک معبد و در دل کوهستان پنهان شده بوده‌اند. 

 "کتابخانه ساکایا مانستری" چنان سری ساخته و سری نگه‌داری شده است که حتی دولتمردان تبت، چین کمونیست و روحانیان این معبد هم تصور می‌کرده‌اند که پشت دیوارهای معبد، صخره و کوه بوده باشد.

فکر ساخت کتابخانه معبد ساکایا سری، چنان آینده نگرانه و استراتژیک بوده است که این همه کتاب و آن کتابخانه را از چندین تهاجم خارجی و داخلی ویرانگر، در طی چندین قرن در امنیت نگه‌داشته است.

 از جمله، وقتی که در انقلاب فرهنگی دوره "مائو" در چین کمونیست، به آن معبد حمله کرده و آن را به همراه هر چیزی که در آن بود، به  آتش کشیدند و تخریب کردند، آن کتابخانه و ده‌ها هزار کتاب منحصر بفردش در امان ماندند.

این خبر و کشف ناگهانی این همه کتاب‌های قدیمی، این احتمال را افزایش داده است که تعداد بیستری از این نوع کتاب‌ها و کتابخانه ها در تبت (و احتمالا در دیگر نقاط آسیا) بوده باشد.

می‌دانیم که در طول تاریخ، فکر، خط، کتاب و کتابت، در تمامی فرهنگ‌ها تقدیش شده‌اند.

 حتی، خود خط، کتابت و کتاب یا به دین تبدیل شده‌اند و یا به بخش اصلی از دین رایج در جوامع بدل و تقدیس شده‌اند.

همچنین، شواهد تاریخی نشان می دهند که حاملان خط، کتاب و کتابت هم تقدیس می شده‌اند و تقدیس می‌شوند.

اسلام به عنوان یک دین و جهان‌بینی، به فکر و تفکر، به قلم، به کتاب و کتابت، و به خواندن متون، هم احترام گذاشته و هم آن‌ها را چنان به اوج برده که به آن‌ها قسم خورده یا بر اهمیت آن‌ها تاکید بسیار عجیبی کرده است.

مثلا در قرآن، کلمه "کتاب و کتابت" 232 بار، "عقل و تعقل" 49 بار، "فکر و تفکر" 19 بار، "قلم" 2 بار، و "سطر" یک بار ذکر شده‌اند که حکایت از تقدس آن‌ها در اسلام است. در مقابل بر "صلاة" فقط 65 بار تاکید شده است.

 یعنی، در محضر قرآن و الله، نماز در مقابله با کتاب و کتابت ارزش چندانی ندارد. 

از نوادر قرآن آن است که قرآن، تنها دو بار به سرزنش افراد مرتبط با کتاب و کتابت پرداخته است. 
آن‌ هم مزمت کتابدارانی بوده است که به اوج تخصص منحصر بفرد کتابت و کتابخوانی دسته یافته اما متفکر نشده‌اند.
چرا که آن متخصصان، در متن همان تخصص، آموخته‌ها و مکتسبات نسل‌های قبل از خودشان جامد شده‌اند.

 یعنی، قرآن آن افرادی را سرزنش می کند که نوآوری نداشته و تقلیدگر قدما و نگرش نسل‌های قبل از خودشان بوده اند و نمی توانسته‌اند، دایره محدود افکار قدیمی‌ها را بشکنند و از نظر فکری، دوباره متولد بشوند. 

اگر هر ملتی، به سطحی از فکر، تمدن و مدنیت برسد که بتواند فکر جدیدی یا نوعی از خط و فکر تولید کتاب تولید بکند، آن ملت، به راه حل هایی برای نگهداری و محافظت از آن‌ دستاوردهای تمدنی خود هم خواهد رسید.

 چنان تمدنی، حتما به فکر تکثیر تولیدات فکری، کتاب‌ها و دیگر تولیدات مادی و ملموس و همچنین محافظت از آن‌ها در مقابل دشمنان تمدن و مدنیت هم به راه‌حل‌هایی خواهد رسید.
 
نمی توان تصور کرد؛ ملتی در یکی-دو هزار سال قبل، دارای تمدن و مدنیتی درخشان از مجموعه‌های افکار، کتاب‌ها، مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها بوده است اما در همان حال، فکرش چنان بسته و محدود بوده است که نتوانسته به آن سطح از تفکر برسد که بتواند به تکثیر آن‌ها پرداخته و از آن‌ها محافظت بکند.

یعنی غیر ممکن است که چنان تمدن و مدنیتی وجود داشته باشد ولی درک نکرده باشد که افکار، خط و  کتاب‌های تولید شده‌اش بسیار مقدس هستند و باید از آن‌ها در مقابل دشمنان خارجی و مخالفان و مرتجعان خودی محافظت کرد.
 الا این که تصور بکنیم؛ آن‌ها چنان ساده و احمق بوده‌اند که با جنگ، خونریزی، غارت و ... آشنا نبوده‌اند. 

چنین جامعه‌ای هم نمی توانسته به چنان سطحی از رشد فکری، تمدنی و مدنی دست یافته، فکر، کتابت و کتاب تولید کرده باشد.

همین طور، بسیار عجیب خواهد بود که چنان تمدنی، چرا نتوانسته به تولید نسخ زیاد از افکار و کتاب‌هایش اقدام بکند؟

 چرا آن‌ها نتوانسته‌اند برای روز مبادا، نسخه‌هایی از آن افکار و کتاب ها را در بناهای سری محافظت بکنند؟

در این مستند ویدئوئی شاهد می‌شویم که هلاکوخان مغول، دستور جمع آوری و نگهداری از آن مجموعه کتاب‌‌ها را داده است.

در پی حمایت‌های همه جانبه مغول‌ها، تبتی‌ها که به سطحی از شعور تولید فکر، کتاب و کتابت رسیده اند، دشمنی با کتاب و فکر را هم محاسبه کرده بوده‌اند.

تبتی ها برای حل این مشکل و حفظ کتاب‌ها برای نسل‌های آینده، احتمالا از هر کتاب، چند نسخه را در کتابخانه‌های بسیار سری تحت نظر رهبران دینی نگه می‌داشته‌اند.

آن رهبران و استراتژیست‌های فکری و آینده‌نگر، احتمالا خود کتابت و کتاب را دین فرض می کرده اند و پنهان کردن تعدادی از آن‌ها را هم واجب دینی می‌دانسته‌اند تا در صورت دستیابی دشمنان به یک یا چند کتابخانه، حداقل، یکی از کتابخانه‌ها ایمن بماند.

 پانفارس‌ها و پان‌ایرانیست‌ها  ادعا می کنند که  در یکی- دو هزار سال قبل، دارای تمدن، مدنیت، فکر، کتاب، کتابت، مدرسه و دانشگاه، بوده‌اند.

 آیا اجداد فارس‌ها و خود ایرانی پندارها، به سطحی از شعور و  درک احتمالات و خطرها نرسیده بودند تا از هر کتاب، چند نسخه را در کتاب‌خانه‌های سری، از حملات دشمنان احتمالی پنهان بکنند و برای نسل‌های تشنه بعدی فارس زبان‌ها نگهداری بکنند؟

لازم است بدانیم که در تمامی فرهنگ ها، تمدن‌ها و اجتماعات بشری گذشته که به سطحی از آگاهی، شعور و توانایی دستیابی به تولید فکر، تولید نوعی از خط و تولید کتاب رسیده بودند، لابد به سطحی از فکر آموزش آن خط، نوشتن، تکثیر، نگهداری و محافظت از آن کالای بسیار گران قیمت و نایاب هم رسیده بوده‌اند.

آن کالا به قدری گران‌قیمت بوده که برای تولید آن، نه تنها طلا که عمرها و جان‌ها داده می شده است.

این خطوط و کسانی که بتوانند آن‌ها را نوشته و بخوانند، افرادی مقدس، فهیم و حتی استراتژیست می بوده‌اند.

نمی توان تصور کرد که یک جامعه‌ای به سطحی از شعور و توانایی تولید فکر، خط برای ثبت آن افکار، به تکنولوژی تولید و تکثیر کتابت رسیده‌ باشد اما و در عین حال، به سطحی از فکر نرسیده باشد و نداند که باید کتاب‌ها را در چند لایه غیر قابل دسترس و پنهان نگهداری کرد.

خود تولید کننده خط و نگهداری از کتابت، عین دین بوده و هزینه برای آن‌ها و کشته شدن در راه آن‌ها از بالاترین نوع افتخار در راه منافع آن اجتماع بوده است.

بحث را با چند سوال خاتمه بدهیم: 
آیا ایرانی ها (فارس‌زبان‌های مدعی تمدن، کتابت، آموزش، مدرسه، دانشگاه و کتابخانه‌های گسترده در ایران خیالی) برای حفظ آن همه میراث تمدنی خیالی، راه حلی پیدا نکرده بوده‌اند؟

چرا هیچ کتابی، چه به صورت تکی، چه کتابخانه‌ای، از حفریات موسسات دولتی، خارجی‌ها و قاچاقچیان آثار تاریخی بدست نیامده است؟ در حالی که سراسر ایران جدید را شخم زده اند.

آیا ایرانی‌های فارس، به آن سطح از درک وشعور نرسیده بوده‌اند که دارایی‌های فردی خود مانند طلا، نقره، روی و مس را برای مقابله با هر احتمالی پنهان می کرده‌اند ولی دارایی مذهبی، دینی و ارزشمند خود، چون آثار مکتوب و خطی خودشان را پنهان نمی‌کرده اند؟
شما تعجب نمی‌کنید؟
چه نتیجه‌ای گرفتید؟

انصافعلی هدایت














Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر