رهبران و نسلی که از ملل در ایران انتقام می گیرند
رهبران و نسلی که از ملل در ایران انتقام می گیرند
رهبران و نسلی که برای برچیدن چند فاحشه خانه، در چند شهر انقلاب کردند، اما در عمل، فاحشگی را به شعلی قانونی، بدل کرده، تمامی شهرهای کشور را به فاحشه خانه تبدیل کردند. سن فاحشگی را به کمتر از سیزده سالگی رساندند و به صادرات فاحشههای جوان به کشورهای دنیا روی آوردند.
رهبران و نسلی که برای مبارزه با چند درصد ربای بانکی انقلاب کردند، ربای بانکهای اسلامی را تا چهل درصد بالا بردند.جامعه را به ربای بالای هفتاد درصد در سال مبتلا کردند.
رهبران و نسلی که برای نجات چند نفر از بی اخلاقی نامفهوم و گنگ انقلاب کردند، چون از مفهوم اخلاق تعریف روشن و قابل عمل نداشتند، کل جوامع در ایرات را به بی اخلاقی سوق دادند و بی اخلاقی را به منبع زندگی تبدیل کردند.
رهبران و نسلی که برای مبارزه با چند معتاد رسمی انقلاب کردند، معتادان را از چند صد نفر در ایران، به دهها میلیون معتاد رسمی و غیر رسمی رساندند و به میلیاردها میلیارد تومان ثروت دست یافتند.
رهبران و نسلی که برای مبارزه با توزیع محدود تریاک و حشیش از طریق داروخانهها انقلاب کردند، مصرف دهها نوع مواد مخدر آزمایشگاهی و کارخانه ای را به تریاک و حشیش افزودند. نه تنها میزان مصرف داخلی ایران را از چند کیلو گرم در روز، به بیش از سی تن رساندند، بلکه به صادرات مواد مخدر به دیگر کشورهای نزدیک و دور اقدامکرده و خودشان را به مافیای جهانی مواد مخدر بدل کردند.
رهبران و نسلی که برای ریشه کن کردن فقر در جامعه قیام کردند، فقر را تا عمق استخوان جامعه برده، تعداد فقرا را هزاران برابر افزایش داده، فقر را به سبک زندگی ملی و استاندارد زیست در ایران مبدل کردند.
رهبران و نسلی که برای مبارزه با رشوه برخواسته بودند، رشوه را به کاری عادی در ادارات بدل کرده، اختلاسهای میلیاردی را به رشوههای چند تومانی افزودند.
رهبران و نسلی که برای تاسیس عدالت قیام کرده بودند، ظلم را پیشه، رسم و استاندارد حکمرانی خود ساختند.
رهبران و نسلی که برای اجرای قوانین انقلاب کرده بودند، قانون ها را چنان مقدس یافتند که بوسیده، کنار گذاشته، با فعالیتهای مافیایی جامعه را اداره کردند.
رهبران و نسلی که برای ایجاد کار و اشتغال در جوامع قیام کرده بودند، پاسخ بیکاران و کارگران اعتراضی را با سلاح آتشین و خونریزی دادند.
رهبران و نسلی که برای رفاه فقرا انقلاب کرده بودند، جوانان، دختران، مادران و پدران را به فروش اعضای بدن، برای تامین حداقل هزینههای زندگی مجبور ساختند.
رهبران و نسلی که می خواستند برای افراد بی مسکن، خانه بسازند، کارتن خوابی، گور خوابی، پارک خوابی و ... را به سبک و استاندارد زندگی تبدیل کردند.
رهبران و نسلی که می خواستند با زندان ها و قوانین جرم آفرین مبارزه کرده، آنها را برچینند، خودشان، تعداد زندانها را چهار-پنج برابر کرده، تمامی قوانینشان را در جهت جرمزایی و زندانی کردن انسانها طراحی و اعمال کردند.
رهبران و نسلی که برای جلوگیری از شکنجه دستگیر شدگان سیاسی و غیر سیاسی انقلاب کرده بودند، خود به شکنجهگران بدل شده، تجاوز به دستگیر شدن سیاسی و غیر سیاسی را بر انواع شکنجهها افزودند.
رهبران و نسلی که خواستار پایان یافتن محاکمههای دستوری، بدون قانون و به فرمان ساواک بودند، اجازه ندادند تا پای قانون به دادگاههایشان باز بشود و همه محاکمات سیاسی و غیر سیاسی در دوره آنها، یا به فرمان واواک یا به فرمان سپاه و پلیس انجام میگیرند.
رهبران و نسلی که میخواستند، محاکمات در دادگاهها بر اساس قوانین و شرع باشد، احساسات و نظران شخصی و سازمانی را به جای قانون نشاندند و دادگاهها، محاکمات و مجازاتها را به وسیلهای برای انتقامگیری از مخالفان تقلیل دادند.
رهبران و نسلی که برای مبارزه با اعدام انسانها به قدرت رسیدند، اعدامهای غیر قانونی را به روش زندگی و سیاست خود بدل کردند. بحدی که یک روزشان بدون اعدام مخالفانشان نمیگذرد.
رهبران و نسلی که برای دینیتر کردن جامعه و رواج بیشتر ارزشهای دینی، اخلاقی و مقدسات انقلاب کرده بودند، جامعه را از دین، اصول و رفتار اخلاقی و مقدسان پاکسازی کرده، تمامی ارزش های دینی، اخلاقی و تقدیس شده را به ضد ارزشها بدل کردند و فاتحه زیست اخلاقی و دین را در ایران خواندند.
رهبران و نسلی که به نام دفاع از ناموس مردم در مقابل دولتمردان به قدرت رسیدند، تجاوز به نوامیس مردم در ادارات و محل کار را به شرط اشتغال زنان و دختران مردم تبدیل کردند.
رهبران و نسلی که انقلاب کردند تا شاه دیکتاتور بر مردم حکم نراند، خود به دیکتاتور و مستبدی شقیتر و به ولایت فقیه ملطق تبدیل شده، خودشان را خدای مطلق یافتند.
رهبران و نسلی که می خواستند، دل انسانها را بهم نزدیکتر بکنند، ریشه اعتماد به هم را در خانوادهها و اجتماعات از بین بردند. همبستگی اجتماعی و خانوادگی را به زیست سلولی در ترس دایمی بدل کردند.
رهبران و نسلی که میخواست تا بنیانهای خانواده را محکمتر بکند، با سیاستهایش، خانوادهها و ارزشهای خانوادگی را از بین برد. به گونهای که دختران ازواج میکنند تا طلاق گرفته، مهریه دریافت کرده، شوهرشان را زندانی کرده و خود با چند دوست پسر همزمان عشقبازی بکنند. فاحشگی مردانه هم، دستکمی از زنان ندارد.
رهبران و نسلی که زیست حداقلها را برای خود افتخار میدانست، به سلطانها و مافیاهای قدرتمند و خشن اقتصادی، قاچاق، سیاسی، حقوقی و فرهنگی بدل شدند.
رهبران و نسلی که میخواستند ملل و جوامع را از چاله در بیاورند، جوامع و ملل را به چاههای عمیق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، عاطفی، اخلاقی، حقوقی، فکری و ... انداختند.
رهبران و نسلی که وعده ایجاد صلح و صفا در بین انسانها و جهان میدادند، جز تخریب صلح، ایجاد جنگ و کشتار مسلمانان، تخریب کشورهای مسلمان، ترویج ترور و کشتار مخالفان در داخل ایران کار دیگری نکرده اند.
رهبران و نسلی که برای دفاع از حقوق ملل مستضعف انقلاب کرده بودند، به خواستهای حقوقی و انسانی ملل تورک، عرب، بلوچ، کرد و ... با سلاحهای جنگی، کشتار و اعدامهای کور و دسته جمعی پاسخ دادند.
رهبران و نسلی که مخالف برقرار حکومت نظامی و حاکمیت نظامیان بر ملل در ایران بودند، تنها به تمرکز تمامی امور اداری، سیاسی، حزبی، اجتماعی، حقوقی، فرهنگی، مالی و بانکی، اقتصادی، ساخت و ساز و شهرسازی، آب و سدسازی، واردات و صادرات، دارو و درمان، و ... در دستان نظامیان متمرکز شدند.
رهبران و نسلی که در آرزوی اعمال قوانین به قدرت رسیدند، تمامی اصول قانون اساسی و بخصوص اصول مربوط به حقوق ملل و مردم را نادیده گرفتند و اجرا نکردند.
راستی، چه کسانی، با کدام اهداف چنان رهبران و نسل خونخواری را تربیت کرده و بر ملل در ایران مسلط کردند؟
آنهایی که در پشت پرده تربیت و شستشوی ذهنی-آموزشی این رهبران و نسل بودند، انتقام کدام رفتار ملل در ایران را از مردم و ملل این منطقه گرفتند و می گیرند؟
خطای شناختی و فکری ملل در ایران چه بود که از چاه به چاله افتاده و به این نسل گرفتار شدند؟
راه برون رفت از این وضعیت و جلوگیری از باز تولید چنان نسل و رهبرانی چیست؟
راهحلهای غلبه بر صدمات جبرانناپذیر گسستهای اجتماعی و دشمنیهای به ثمر نشسته و مهندسی شده در ایران چیستند؟
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment