کاش، تورکهای در قدرت، مافیایی رفتار می کردند / آغاز راه خیانت یا خدمت به تورکها!
کاش، تورکهای در قدرت، مافیایی رفتار می کردند
آغاز راه خیانت یا خدمت به تورکها!
میزان، سمت و سوی خدمت و خیانت، مشخصه تعلق ملی است
مهم این نیست که یک تورک تبریزی یا هر کجای دیگر، به ریاست جایی، نهادی، سازمانی، رسیده است.
مهم آن است که آن فرد در این جایگاه داری، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، علمی، آموزشی، نظامی، امنیتی، و ...، در رابطه با تورکها، آزربایجان، تبریز و ... چه خواهد کرد.
در دهههای گذشته، اصفهانیها، یزدیها، کاشانیها و سمنانیها، موقعیت هایی را در یک یا چند سازمانها و نهادهایی بدست آوردهاند.
آنها، با رفتار و تفکری کاملا ناسیونالیستی و ملیگرایی منطقه ای، از فرصت بدست آمده، استفاده کرده، مافیای قدرتمندی از همشهریها، سرمایهداران، کارخانهداران، نظامیان، امنیتیها، نمایندگان گذشته و حال مجلس، ردحانیان آیت اللههای پرنفوذ، متخصصان، نوآوران، وطنپرستان و .... براه انداختهاند.
آنها با تاسیس و اداره مافیای منحصر به خودشان، سیطره، تسلط و منافع تیم مافیایی، مردم منطقهیشان را نه برای کوتاه مدت که برلی درازمدت تامبن و تظمین کردهاند.توانسته اند، ثروت، پستها سیاسی- اداری، منابع مالی-ارزی و دولت را در خدمت اهداف مافیا و منطقه خود و فارسها نگه بدارند.
اغلب انتصابها و عزلهای سیاسی، اداری، نظامی-امنیتی را آنها و از پشت پرده اداره می کردند و می کنند.
میزان توسعه و عقب ماندگی مناطق و چگونگی توزیع ثروت را آنها تعیین و مهندسی می کنند.
نه تنها مهندسی سرمایه، بانک، میزان مالیات و ...، در دست آنهاست، بلکه مهندسی انتخابات، منتخبان، عزل و نصب مدیران در همه سطوح، انتخاب وزراء و حتی انتخابات رئسای جمهور و سران قوا را هم مهندسی و سیاستهای آنها تعیین و اداره می کنند.
آنها، توانسته اند به کمک همان مافیای همشهری گری، قدرت را نه تنها در منطقه خودشان، که در سراسر ایران قبضه بکنند.
قبضه قدرت، تنها به قبضه ثروت، سیاست، اقتصاد، بانک، صنعت، و ... محدود نمی شود، بلکه به قبضه و حکمرانی بر ایران، بر سرنوشت حدود نود میلیون انسان و بر رابطه ایران با کشورهای منطقه و جهان ختم می شود.
آن مافیاها، در سایه همان فکر و رفتار همشهری بازی و مافیایی، توانستهاند، سمت و سوی حرکت اصلی تمانی اتواع ثروت ملل در ممالک محروسه را به منطقه و توده فارس متمرکز بکنند.
انها ممکن است در سخن با مافیا مخالفت بکنند اما در عمل با رفتار مافیایی، باعث شکوفایی رونق اقتصادی و رفاه مردم در آن مناطق شده اند.
انها، بدینگونه، به توسعه همه جانبه نفوذ سیاسی، اداری، حقوقی، اقتصادی خودشان، مناطق و مردمانشان، در ایران سبب شده اند.
مافیای انها، تمامی تئوری ها و نظریههای علمی، شبهه علمی و من درآوردی را در جهت تامین منافع خود و مردم فارس و بخصوص منطقه خودشان تجمیع کرده و بکار برده اند.
بدین وسیله، منافع سیستم مافیایی را برلی مدتهای بسیار طولانی تامین و تظمین کرده اند.
ولی و با هزاران افسوس، وقتی یک تورک یا تورکهایی، به یک موقعیت در یک نهاد سازمان، سیستم سیاسی، اداری، اقتصادی، نظامی، امنیتی، و ... در ایران دست یافتهاند، بخدمت مافبایی فارسها اصفهان، کرمان، یزد، سمنان، کاشان، قم و ... در آمده اند.
آن تورکها جسارت نکرده اند تا مافیای تورکها و منطقه خودشان را سازمان بدهند تا قدرت را در دستان تکرکها متمرکز بکنند.
چرا؟
چون، بخاطر شستشوی مغزی-آموزشی، نداشتن اعتماد بنفس و عقده حقارتی که در مقابل فارس ها به آنها تحمیل شده، خودشان را کمتر و پایینتر از فارسهای اصفهان و ... دیده اند و میبینند.
در نتیجه، به تورک زنی، خود زنی ملی، سیاسی، فکری، اقتصادی دست زده و برای حفط منافع فردی و تداوم دستیابی به همان موقعیت، تلاش می کرده اند تا منافع تورکها را قربانی فارس ها بکنند.
در حالی که مافیای تورک می تواند منافع جهان تورک (هشت، نه کشور) که در شمال و غرب ایران و در همسایگی اوطنان تورکها هستند را جذب بکنند.
یعنی مافیاهای فارسها، به ایران و حداکثر به افغانستان و تاجیکستان محدود است که عقب مانده و از نظر اقتصادی هم بسیار ضعیف هیتند اما کشورهای تورک هم ثرومند و هم توسعه یافته هستند.
مافیاهای فارس اصفهان و ... تئوریها، نظریههای علمی، شبهه علمی، من درآوردی و توجیهات عوام فریبانهیشان را برای فریب تورکها و تشویق تورکها، سرمایه و ثروتهای تورکها در خدمت به منافع فارسها متمرکز می کرده اند.
لذا از لحظهای که تورکی یا تورکهایی به خدمت اهداف مافیای فارس اصفهان و ...در آمده و منافع تورکها را به پای منافع فردی و مافیایی فارس ها ریخته اند و از منافع فارس ها و فارسی دفاع کرده اند، دیگر تورک محسوب نمی شوند.
چرا که آن تورک یا تورکها، در عمل و فکرشان، به دشمنی با تورکها پرداخته و خدمت به فارسها و مافیاهای فارس را انتخاب کرده اند.
خدمت و خیانت ملی افراد و تشکلها و همچنین تعلق ملی افراد و تشکلها را هم با میزان و سمت و سوی خدمت و خیانت افراد مشخص و تعیین و قضاوت می کنند.
اگر افکار، کارها، فعالیتهاو سرمایه های هر فرد یا گروهی، در خدمت ملت خودش نباشد، آن فرد در حال خیانت به ملت خودش است.
برای همین، هر فرد باید از "تعلق ملی" و "ملت خود"، و "وطن خود" تعریفی بسیار دقیق و ظریف در ذهنش داشته باسد تا بتواند منافع ملی، ملت وطن و خدمت و خیانت را محاسبه کرده، بر اساس آن رفتار بکند۰.
اگر فکر، کار، سرمایه، تولید، مصرف، سخن، نوشته و ... تو، به عنوان یک تورک، در جهت خیانت یا ضربه زدن به منافع ملی ملت تورک باشد، تو دیگر یک خائن به ملت و وطن تورک هستی.
اگر آن خیانت به ملت و وطن تورکها را آگاهانه و با اراده انتخاب کرده باشی، تو از تابعیت و شهروندی ملت تورک خارج شدهای.
سمت و سوی سخن، فکر رفتار، گفتار، سرمایه، تولید و مصرف خیانت کارانه تو نشان میدهد که تو، داوطلبانه، تابعیت ملت تورک را ترک و تابعیت ملتی را انتخاب کرده ای که برای تامین منافع آن خدمت و تلاش می کنی.
کاش، هر تورکی در ایران، بفکر تاسیس و اداره یو مافیا در راستای تامین و تظمین منافع فردی، گروهی، شهری و ملی تورک برآید.
در میدانی که فارسها با تیمهای مافیایی بازی می کنند، بازی فردی تورکها در مقابل فارسها، نتیجه ای جز باخت حتمی نخواهد داشت.
باید مقررات بازی تیمی در هر زمینی و زمانی و مکانی را یاد بگیریم.
اگر در ایران، بازی تیمی قواعد و روشهای ویژه خودش را دارد، نمی توانیم، در خارج از آن قواعد موفق بشویم.
برای این که دیگر بازنده نباشیم، باید تیمی بازی بکنیم. باید تیمتورکها را سازماندهی بکنیم.
حال، سوال این است:
آیا این تبریزی، به منافع ملی تورکها خیانت خواهد کرد؟
آیا تابعیت ملت تورک را داوطلبانه ترک کرده، تابعیت تودههای فارس را خواهد پذیرفت؟
آیا فارسها و فارسی را بر تورکها و تورکی ترجیح خواهد داد؟
آیا سرمایهها را به وطن تورکها سوق خواهد داد، یا در تخریب بیشتر وطن، اقتصاد، زبان، تاریخ و ... تورکها فعال خواهد شد.؟
آیا با تیم تورکی به میدان خواهد رفت یا در تیم دیگران و برای دیگران بازی خواهد کرد؟
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment