فرهنگ فارسی، کلمهای تو خالی ولی دهان پرکن
فرهنگ فارسی، کلمهای تو خالی ولی دهان پرکن
در عین حال، خودم هم در متن چندین لغتنامه آنلاین تورکی بجستجو پرداختم.
کلمه فرهنگ، کلمهای بی پدر و مادر، بدون تاریخ و بسیار جدید و گنگ و بی معنی است.
گرچه بعضیها، فرهنگ فارسی را مرکب از دو کلمه "فر" +"هنگ" فارسی می دانند.
در اصل، "فرهنگ"، معادلی برای کلمه "کولتور" در نظر گرفته شده است. اما “کولتور” فرانسوی هم کلمه و اختراعی جدیدی است.
متاسفانه، ملتهای عقب مانده شرق و شکست خوردگان در جنگ که از غرب و طرف پیروز در جنگها تقلید میکنند تا غربی دیده شده، خودشان را غربی احساس بکنند هم یا خود کلمه کولتور را گرفتند و یا کلمه جدیدی، بدون تعریفی روشن و دقیق برای آن ساختند.
در قبل از کولتور و فرهنگ، در شرق، برای مجموعه های متفاوت، ناهمسان، نامتوازن، غیر مشابه، غیر همگروه، از کلمات متفاوت و مختلفی، با تعاریف دقیقی استفاده میشد.
ولی بعد از شکست شرقیها و اشغال سرزمینی و ذهنی آنها توسط غرب، به تبعیت از فرنگ و فرنگیها، برای آن مجموعههای نامتوازن، غیر متشابه، ناهمگون و … از یک کلمه گنگ و غیر دقیق استفاده کردند.
امروزه، در کشورهای تورکی که تحت اشغال جهان مسیحیت بودهاند، به تقلید از مسیحیها، برای مجموعههای ناهمگون غیرمشابه از کلمه "کولتور" استفاده می شود.
کولتور، یک کلمه فرانسوی است که تقریبا به معنی کلمه "تمدن" عربی بکار می رود و شامل اخلاق، فکر، رفتار، آداب، رسوم، دین، کشاورزی، اختراعات، پزشکی، داروسازی و ... می شود.
در پاسخ به درخواست من، تعدادی از دوستان، جوابهایی را دادهاند که در لغتنامههای تورکی هم همانها دیده می شوند: "اویقارلیق"، “اکیم”، “گهلهنهک”، “گهلهنهک و گورهنهک”، “توره”، “توره و عنعنه” که تقریبا هر کدان از آنها دارای معانی دقیقتری هستند و میتوانند معادلهایی برای کلمه فرانسوی کولتور، در زبان تورکی باشند و بوده اند.
Uygarlıq (Uykarlık), Ekim (Əkim), Gələnək (Gelenek), Gələnək və Görənək (Glenek ve Görenek), Törə (Töre), habelə Törə və Ənənələr (Töre ve Eneneler).
دوستانی، در تماسهای تلفنی، از اسناد مطبوعاتی در دوره پهلویها سخن گفتند که در متن آنها، نویسندگان ثابت کردهاند که کلمه "فرنگ" از قبل از قاجار تا اوایل پهلویها رایج بوده است و کلمه فرهنگ را از آن گرفته اند
در آن دورهها، به کشورهای اروپایی "فرنگ" گفته می شده است. همچنین به افراد، معماریهای خاصی و کالاهایی اروپایی "فرنگی" میگفتهاند.
در همان دورهها، به افرادی که اروپا را دیده و در ممالک شرقی با پوشاک، گفتار، رفتار و ... اروپایی ظاهر می شدند، با آداب و رسوم، سبک زندگی، و ... سنتی جامعه خود مخالفت می کردند، "فرنگی" یا "فرنگیماب " می گفتند.
در حقیقت، فرنگ و فرنگی، برای بیان یک نوع منش، تفاوت، غربگرایانه، تبختر، تشخص اجتماعی و شبهه طبقاتی گفته می شد.
متاسفانه هنوز هم، در میان ملل در ایران و بخصوص فارسها، اروپایی و فرنگی دیده شدن، تشخص اجتماعی و امتیازی اجتماعی محسوب می شود.
اروپایی بودن در نزد ایرانیان، با پوشش، آرایش، بی پروایی اجتماعی، پشت پا زدن به آداب و رسوم اجتماعی و ... معنی می شود.
دایره غربی، فرنگی یا اروپایی بودن ایرانیها، ربطی به دفاع از حقوق بشر، دموکراسی، حاکمیت قانون، تفکر علمی و انتقادی، جسارت تولید افکار و سیستمهای جدید، برسمیت شناختن اعمال اراده ملی و حق انتخاب و ... ندارد.
بنا بگفته بعضی از دوستان و بنا به نقل آنها از مطبوعات دوره پهلوی، فرهنگ، از کلمه فرنگ و فرنگی ساخته شده تا نشانگر غربزدگی یا علامت نوعی از تعلق خاطر، طبقه اجتماعی، تشخص اجتماعی، شباهت به اروپاییها و تقلید از جهان مسیحی باشد.
برای همین ادعا میکنم که کلمه فرهنگ، گنگ، نامفهوم و بیمعناست.
در دوران رضا کودتاچی و محمدرضا، کلمه "فرهنگ" را به عنوان اسمی جدید و علامت و سمبل تجدد رضاشاهی و پهلوی انتخاب کردند.
سپس سیاستمداران پشت پرده فارسیزاسیون (فارسیرسازی همه امور، همه کلمهها و افکار)، وزارت فرهنگ را جایگزین نام "وزارت معارف" کردند.
بر همان مبنا است که امروزه هم، "فرهنگی" به کسی گفته میشود که معلم بوده یا در استخدام آموزش و پرورش است.
ولی سیاستمداران نسل بعدی که متوجه گنگ بودن مفهوم فرهنگ شدند و نتوانستند با معنی و مدلول فرهنگ رابطه برقرلر بکنند، به مخالفت با کلمه بیمعنی فرهنگ پرداختند.
لذا نسل جدید پانفارس، وزارتخانه فرهنگ را به وزارتخانه آموزش و پرورش تغییر دادند.
هنوز، سوال این است که منظور و تعریف دقیق و روشن فارسها از فرهنگ چیست؟
فرق فرهنگ با تمدن چیست؟
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment