سه نسل پهلویها، تورکهایی از خودبیگانه و آسیمیله شده
سه نسل پهلویها، تورکهایی از خودبیگانه و آسیمیله شده هستند
پهلویهای شستشوی مغزی-آموزشی شده، بخاطر اهداف سیاسی و تعهدات سیاسی به غرب مسیحی مخالف حاکمیت تورکها، مجبور به انکار تورک بودنشان هستند. لذا ثبات هویتی و شخصیتی ندارند.
نوشت:
آمار "سیا" و دو سرشماری رسمی نشان داده که تعداد تورکها در ایران حدود شانزده میلیون تن است.
نوشتم:
گر چه من مطمئن هستم که چنین آماری وجود ندارد اما باز هم، شما بفرمایید که بر اساس سرشماری کدام سالها، این آمارها بدست آمده است؟
در حالی که در فرمها و سوالهای سرشماری در ایران، در رابطه با نژاد، زبان مردم در اجتماع و محل کار، زبان آنان در خانه، زبان خانوارها در سه الی چهار نسل قبل، سوالی گنجانده نشده است.
پس، بر اساس کدام آمار، آمار ملل در ایران، به این دقت بدست آمده است؟
آیا متوجه نیستید که با یک دروغ شبهه آماری سرگرم شدهاید؟
از طرف دیگر، من، میتوانم، استانها و شهرهایی را نام ببریم که تعداد فارسها در آن شهر و استانها، در حدود صفر درصد است.
ولی شما نمی توانید یک استان نام ببرید که در آن چند درصد تورک وجود نداشته باشد.
یعنی بر اساس پراکندی تورکها در روستاها، شهرها و استانها، می توان نتیجه گرفت که بیش از چهل درصد جمعیت در ایران تورک هستند.
از طرف دیگر، تعداد فارسهای اصیل، در ایران بسیار بسیار اندک هستند.
اولا، اغلب آنانی که به فارسی سخن می گویند، فارس نیستند، بلکه تورکها، عربها، بلوچها، کردها، طالشیها، مازنیها، گیلکها و ... هستند که در یکصد سال گذشته، در مدارس و محل کارشان، مجبور به یادگیری زبان فارسی و استفاده روزانه از آن شدهاند.
۰
برای مثال؛ مادر رضاشاه شما تورک بود.
همسر رضاشاهتان هم تورک بود.
مادر محمدرضاشاهتان هم تورک بود.
زن محمدرضاشاه هم تورک بود.
منتظر السلطنه مقیم آمریکا، خواهران و برداران زنده و مردهاش هم توک هستند.
ولی پهلویها بنا به دلایل سیاسی و تعهدات سیاسی در مقابل غرب مسیحی و فراماسونهای پانفارس، نمیتوانند اعتراف بکنند که ریشه خانوادگی همه آنها تورک و زبان مادریشان تورکی است.
چرا؟
چون در اثر حاکمیت سیستم شستشوی مغزی-آموزشی در ایران، مبارزه سیستماتیک با زبان تورکی و تورکها، تحقیر تورکها و زبان تورکی، پهلویها هم تسلیم آن جو تبلیغاتی شده و هویت حقیقی خودشان را انکار کردهاند.
آنها نمی توانستند بپذیرند که هم تورک هستند و هم تورکها را در حکومت آنها تحقیر بکنند.
یعنی، پهلویها یک نمونه روشنی از عمق خودبیگانگی و آسیمیلاسیون فردی و خانوادگی در ایران هستند.
همین از خودبیگانگی زبانی، نژادی، فرهنگی و تاریخی پهلویها، مانند دهها میلیون انسان آسیمیله شده دیگر در سراسر ایران، پهلویها را به افرادی بیهویت بدل کرده است.
برای همین، پهلویها نمیتوانند ادعا بکنند که فارس هستند. مگر آن که اصالت تاریخی، خانوادگی خودشان را انکار بکنند.
از طرف دیگر، آنها نمیتوانند از تاثیرات سیستم شستشوی مغزی-آموزشی حاکم، ذهن و شخصیت خودشان را آزاد کرده و اعتراف بکنند که تورک اصیل هستند.
چون باید بپذیرند که سیاست های دو نسل قبلی آنها، بر اساس سیاست مهندسی ذهنی یا شستشوی مغزی-آموزشی و مبارزه با تورکها در ایران استوار بود.
باید بپذیرند که آن سیایتها هم، غلط، ضد انسانی، ضد اخلاق و ضد تمامی موازی حقوقی بوده اند و پدرانش به جنایت علیه بشر مرتکب شدهاند.
در نتیجه، پهلویها هم مانند دیگران، در یک آچمز سیاسی-تبلیغاتی، به دام پانفارسها افتادهاند و شهامت شکستن سدهای فکری، سیاسی اطراف خودشان را ندارند.
از خودبیگانه سازی هدفمند (فارسی سازی) در ایران، همان سیاستی است که در یکصد سال گذشته بکار گرفته شده است تا به همه ملل بقبولانند که آنها تورک و عرب و ... نبودهاند، بلکه فارس هستند.
تا از آن سیاستها، این نتیجه آماری-تبلیغاتی را بگیرند که تعداد تورکها کم و تعداد فارسها زیاد است.
ولی این، یک شعبده بازی دروغ سیاسی و تبلیغاتی برای شستسوی مغزی-آموزشی در ایران بوده است که برای ملت تورک آشکار شده است.
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment