چرا خامنه ای با غرب مذاکره نمی کند؟




همه حقوق این نوشته به گوناز تی وی تعلق دارد
و در این لینک قابل مشاهده است:


چرا خامنه ای با غرب مذاکره نمی کند؟




تنها کسی که توان و جایگاه قانونی مذاکره با کشورهای غربی را دارد، آیت الله علی خامنه ای است. هم اوست که می تواند به مذاکره با کشورهای غربی وارد شده، به غرب اطمینان دهد و جلو فعالیت های ایران برای دستیابی به بمب اتم را بگیرد
 فعالیت های دخالت جویانه سپاه پاسداران و اطلاعات را به داخل مرزهای ایران محدود کرده و فعالیت های آن ها را از تمرکز بر تروریسم به فعالیت برای گسترش صلح و ثبات منطقه ای و بین المللی ببرد اما خامنه نمی خواهد طرف این مذاکره ها باشد.
 
در حقیقت، کشورهای غربی در پی دستیابی به اهداف خود از طرق کم هزینه ترین راه ها هستند. این اهداف هم مدت هاست که بر ایران و همه فعالان سیاسی روشن شده است:
 
1. ایران نباید به بمب اتم دست یابد.
 
2. ایران باید از حمایت از تروریست های مذهبی و غیر مذهبی، با هر هدفی که باشد، دست بردارد.
 
3. ایران باید از تهدید دیگر کشورها و دخالت در امور داخلی آن ها دست بردارد.
 
4. ایران نباید در صدد نابودی اسرائیل بوده و برای ترویج چنان افکاری هزینه صرف کند.
 
5. ایران باید به حقوق بشر احترام گذارده، از شکنجه و اعدام دست بردارد.
 
 
کشورها و رهبران سیاسی آن ها، بعد از مدت ها و به تجربه، دریافته اند که طبق قانون اساسی و رسم سیاسی رایج در ایران، رئسای جمهوری ایران توانایی مذاکره در چنین مواردی را ندارند و تصمیم گیرنده نهایی در این موارد، شخص علی خامنه ای است.
 
الف: چرا خود علی خامنه ای نمی خواهد در مذاکرات با کشورهای غربی طرف مذاکره مستقیم آن ها باشد؟
 
علی خامنه ای به خود برتر بینی مبتلا هست و مانند خمینی و به مدد میلیاردها دلار پول مردم عرب خوزستان، خود را نه تنها رهبر ایران  که تنها و مهمترین و در عین حال، مشروع ترین رهبر کشورهای مسلمان می داند که در جایگاه پیغمبر و امامان معصوم نشسته است.
 
او می خواهد از خود تصویر یک معصوم را در اذهان عمومی تصویر کند. از طرف دیگر، می خواهد خود را دست نایافتنی نشان دهد. همان طور که اجازه نمی دهند تا تصویر و فیلم پیغمبر و امامان معصوم به دیده عموم در آیند.
 
رهبر دینی و سیاسی ایران، برای این نمی خواهد خود بطور مستقیم در مذاکره ها شرکت و حضور داشته باشد که :
 
 
 اولا: زمان لازم برای کش دادن به مذاکره ها را بدست بیاورد تا به بمب اتم دست یابد و غرب را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد که مجبور به پذیرش ایران اتمی باشند.
 
دوما: اگر خود او طرف مذاکره مستقیم باشد، نمی تواند وتو کننده  و دبه درآورنده باشد. باید به تعهدات خود در میز مذاکره پای بند بماند ولی در صورتی که نمایندگانی را به آن مذاکرات ارسال کند، هم خود و هم مجلس ایران می توانند همه توافق نماینده وی با غرب را باطل کرده و از نو، سری جدید مذاکره ها را در پیش بگیرند.
 
سوما: اکنون، توانایی سیاسی او در پشت پرده است و کسی نمی داند که او دارای چه مهارت های سیاسی، مدیریتی، چانه زنی سیاسی و ... است اما اگر به طور مستقیم با رهبران غرب مذاکره کند، همه توانایی ها و ناتوانایی های او در دید رهبران غربی قرار می گیرد. دستش رو می شود.
 
چهارم: در غیاب خودش در پشت میز مذاکره ها، او هیچ قول و قراری با غربی ها نمی گذارد و در نتیجه نمی تواند به عهدی متعهد بماند ولی در صورتی که خودش حضور داشته باشد، مجبور به پذیرش تعهدهایش و پای بندی به آن ها خواهد بود.
 
پنجم: اگر او در پشت میز مذاکرات حاضر شود،  خوبی و بدی، ناکامی و کامیابی مذاکرات، به پای او نوشته می شود و او می داند که اگر بازنده باشد، در طول تاریخ آینده از طرف همه، محکوم خواهد شد. تجربه ای که از قراردادهای سیاسی در طول تاریخ گذشته ایران آموخته است.
 
 
ب: آیا رهبران کشورهای غربی برای مذاکره با علی خامنه ای حاضرند؟
 
 
همه رهبران کشورهای غربی می دانند که اگر خامنه ای در پای میزه مذاکره حاضر شود، مذاکره ها با سرعت به نتیجه می رسند. در نتیجه، خواهان مذاکره مستقیم با او هستند. حتی به نظر می رسد که اگر خود خامنه ای در پای میز مذاکره ها حاضر شود، رهبران درجه یک غربی، امتیازهای بیشتر و  مهمتری به او خواهند داد تا او را راضی و در سر امور ایران نگه دارند.
 
از مجموعه اطلاعاتی که از رسانه های عمومی جهانی و منطقه ای بدست آمده است، می توان نتیجه گرفت که رهبران کشورهای غربی، عربی، اروپایی غربی، اروپای شرقی، آمریکا و کانادا هم در پی مذاکره مستقیم با خود خامنه ای هستند.
 
آنان، برای دست یابی به این خواسته، با واسطه و بی واسطه، پیغام و پسغام های فراوانی را توسط سران کشورهای مسلمان و غیر مسلمان برای آقای خامنه ای ارسال کرده اند اما او دست رد بر سینه مذاکره های مستقیم می زند.
 
شاید که خامنه ای رهبران غربی را زرنگ تر از خودش تصور می کند و پیشاپیش خودش را بازنده می یابد که نمی خواهد نامش در تاریخ ایران به عنوان رهبر بازنده، ثبت شود.
 
از طرف دیگر، او سیاستمداری نیست که به خود آن اندازه اطمینان داشته باشد و چنان جسور باشد که بر خلاف جریان آب سیاست در ایران و بر خلاف انتظار طرفدارانش از وی، رفتار سیاسی کرده و خلاق سیاسی باشد. جسارتی که خمینی داشت و کاسه زهر را به سر کشید.
 
علاقه رهبران غربی و بخصوص آمریکا برای مذاکره مستقیم با علی خامنه ای، موضوع پنهانی نیست. آن ها در عید هر سال و در پیام های نوروزی خود هم این علاقه را بزبان آورده اند. اخیرا هم "استیون هدلی"؛ مشاور امنیت ملی جورج بوش از علاقه جورج بوش و اوباما به مذاکره مستقیم با خامنه ای خبر داده است.
 
 
ج: اگر رهبران کشورهای غربی با علی خامنه ای مذاکره کنند، آیا به او امتیاز می دهند یا خامنه ای بازنده اصلی خواهد بود؟
 
 
این سری از مذاکره های غیر مستقیم (با مدیریت علی خامنه ای) طول زمان مذاکرات را بالا برده و نتیجه هم نداده است. نتیجه ای که هر رهبر غربی می خواهد آن را در کارنامه سیاسی خودش داشته باشد. برای همین هم، غربی ها خیلی مایل خواهند بود تا با خود وی مذاکره کرده و برای رسیدن به تفاهم با خود وی، امتیازهای بسیاری هم به او بدهند.
 
شاید اگر علی خامنه ای هم در پشت میز مذاکره بنشیند، بتواند تداوم سلطنت فرزندانش بر ایران را تا مدت ها تظمین کند اما علی خامنه ای به هیچ کس، ایرانی و غیر ایرانی، مسلمان و غیر مسلمان، اعتماد ندارد و نمی خواهد تصویر یک امام معصوم در ذهن خود را که دست نایافتنی و مقدس است را بشکند. او می خواهد امام معصوم جلوه کند.
 
 
 
 


Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر