آیا سران رژیم های پهلوی و ولایت فقیه به خاطر نقض سیستماتیک حقوق انسانی ده ها میلیون انسان ساکن ایران محاکمه خواهند شد؟
آیا سران رژیم های پهلوی و ولایت فقیه به خاطر نقض سیستماتیک حقوق انسانی ده ها میلیون انسان ساکن ایران محاکمه خواهند شد؟
این روزها دادخواست نامه محاکمه آیت الله سیدعلی خامنه ای و محمود احمدی نژاد (هر دو فارس نژاد) در رسانه ها منتشر شده است. "سازمان گزارشگران بدون مرز" این دادخواست را تنظیم کرده است اما نویسندگان بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز، تحت تاثیر فارس هایی که در آن جا کار می کنند و یا تحت نفوذ پان ایرانیست ها، تنها چند اتهام را متوجه رهبر دینی و سیاسی ایران و رئیس جمهور دست نشانده وی کرده اند و ستم ها و جنایت های هولناکی که تا کنون در حق ملت های تورک، عرب، بلوچ، ترکمن، کرد و ... در ایران انجام گرفته است و ادامه دارد را به نفع فارس ها و مرکزنشینان و به زیان این ملت ها نادیده گرفته اند.
در بیانیه و دادخواست سازمان گزارشگران بدون مرز، چندین اتهام متوجه علی خامنه ای از جمله؛ نقض آشکار آزادی اطلاع رسانی، تحکیم سرکوب و سانسور، زندانی کردن صدها روزنامه نگار و شکنجه آنان، نقش وی در اعدام ها و قتل های زنجیره ای، توقیف بیش از 300 نشریه و شکنجه و زندانی کردن بیش از 500 روزنامه نگار و ... شده است.
در همین بیانیه که تا کنون در صحنه بین المللی بی سابقه بوده، اتهام هایی هم به محمود احمدی نژاد؛ رئیس جمهور کنونی ایران وارد شده و او را متهم به تشدید سرکوب مطبوعات و روزنامه نگاران، مسئول تعطیلی بیش از 200 روزنامه، مسئولیت مستقیم در دستگیری و شکنجه بیش از 300 روزنامه نگار، ناقض حق آزادی اطلاع رسانی و ناقض اصل 19 حقوق بشر معرفی کرده اند.
در همه این اتهام ها، منافع یا ظلم هایی که بر مرکز گرایان و فارسگرایان روا رفته، محور دادخواست قرار گرفته است. نویسندگان این بیانیه، به حقوق و آزادی های همه ملت های ساکن در ایران کنونی التفات نکرده اند و تنها متمرکز نقض حقوق بشر و آزادی های مصرح در قوانین بین المللی در تهران و مناطق فارس نشین ایران شده اند وعمدا نخواسته اند تا در باره نقض سازمان یافته حقوق ملت های تورک، عرب، بلوچ، ترکمن، کرد و ... در ایران سخن بگویند و نخواسته اند در این بیانیه و دادخواست، جایی به نقض سیستماتیک و مستمر حقوق این ملت ها در یک قرن اخیر بدهند.
سازمان گزارشگران بدون مرز، عمدا نخواسته است صدها زندانی سیاسی و مدنی در مناطق غیر فارس نشین در ایران را ببیند و صدای آنان را هم بشنود. این نهاد بین المللی واقعا (آگاهانه یا نا آگاهانه) نخواسته است تا اعدام ها در این مناطق را با چشمان باز بنگرد و مسئولیت رژیم در این اعدام ها را نشان دهد. آیا خود این کم کاری، مشارکت اینگونه سازمان های بین المللی در این جنایت ها محسوب نمی شود؟ چرا این نهاد بین المللی نتوانسته است اعتراض های صدها هزار نفری ملت های غیر فارس در خیابان ها را بشنود؟
این در حالی است که اپوزیسیون رژیم کنونی هم دست در دستان رژیم ملاها، در نقض آشکار و علنی حقوق انسانی ملت های تورک، عرب، بلوچ، ترکمن ، کرد و ... گذاشته اند و در باره حقوق این جوامع سخن نمی گویند و با نادیده گرفتن آنان و حقوقشان، همسنگر رژیم اسلامی و رژیم پهلوی شده اند.
دادخواست نویسان، خامنه ای، رفسنجانی و همه رئسای جمهوری سابق و کنونی ایران و همچنین محمدرضا و رضاشاه پهلوی را متهم به نقض حقوق اولیه میلیون ها انسان تورک، عرب، بلوچ، ترکمن ، کرد و ... نکرده اند که در گذشته و حال، به ده ها میلیون انسان اجازه نداده اند تا در زبان خودشان آموزش ببینند.
نه تنها زبان این ملت ها در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده نشده است که گفتار و نوشتار در زبان آن ملت ها قدغن بوده و هر کس در ادارات، سازمان ها و نهادهای دولتی به زبان مادری خویش سخن می گفت، هم تحقیر می شد و هم مورد ماخذه و پرداخت جریمه نقدی قرار می گرفت. هنوز هم هر از گاهی دیده می شود که برای کودکانی که در مدارس به زبان مادری خویش سخن می رانند، جریمه مادی و تحقیر اجتماعی تحمیل می شود.
نویسندگان بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز فراموش کرده اند بگویند که آن میلیون ها انسان تورک، عرب، بلوچ، ترکمن ، کرد و ... حق نداشته اند و ندارند در زبان خود آموزش ببینند و در حقیقت بیسواد نگه داشته شده اند تا نتوانند همپای فارس ها در جامعه ایرانی و بین المللی رشد کرده و مشاغل و مناصب اداری ، سیاسی، حقوقی ، آموزشی و ... را اشغال کنند و بدینسان ، قربانی اندیشه های نژاد پرستانه شده اند و می شوند و این، عین تبعیض نژادی در قرن بیستم و قرن بیست و یکم است.
این دادخواست نویسان، همان نژادپرستی را (پر چه ملایم) در نوشته های خود مد نظر داشته اند که حاکمان ایران زمین در قریب یک صد سال اخیر در دام آن نژاد پرستی گرفتار بوده و تلاش می کرده و می کنند تا ایران و ساکنان آن را از یک زبان و نژاد بشناسانند و فرهنگ و تاریخ فارس ها را بر همه تحمیل کرده و غیر فارس زبانان را به باتلاق خودفراموشی تاریخی رهنمون باشند .
این نژادپرستان، حقوق انسانی دیگر نژادها را نادیده گرفته اند و آنان را شهروند درجه آخر و بدون حقوق انسانی نگه داشته اند و نگه می دارند. وضع دسته جمعی این ملت ها نه مانند ملل آزاد، بلکه مانند ملت برده در دوران برده داری است و هنوز که در سده بیست و یکم قرار داریم، بر طبل برتری نژاد فارس یا آریایی می کوبند و این نژاد را برتر از بقیه نژاد ها می دانند و فرهنگ و تمدن و زبان فارس ها را بر همه ملت های ساکن ایران تحمیل می کنند.
آنان اعلام نکرده اند که سیاست های فارسیسم و پان ایرانیسم باعث شده تا اقتصاد مناطق غیر فارس نسبت به مناطق فارس نشین و بطور عامدانه، عقب نگه داشته شود. آیا خوزستان نمی توانست، کویتی دیگر باشد؟ آیا آذربایجان جنوبی نمی توانست، مانند جمهوری آذربایجان و مانند ترکیه در مسیر رشد و شکوفایی اقتصادی و فرهنگی قرار بگیرد؟
شوونیست های فارس، سیاست های کوچاندن اجباری ملت های غیر فارس از سرزمین های اجدادیشان و جایگزینی فارس ها و وفاداران به فارس ها (از دیگر ملت ها) در سرزمین های این ملت ها را نادیده گرفته اند.
سازمان گزارشگران بدون مرز نخواسته خامنه ای و پان فارس ها را به پای میز محاکمه بخواهد که در کویری کردن عمدی سرزمین های سرسبز آذربایجان و خشکاندن دریاجه ها و تالاب های این کشور (آذربایجان جنوبی) در راه تغییر جغرافیا و در پی آن، تغییر بافت جمعیتی مناطق مختلف آن، نقش بسیار مهمی دارند و یکی از نمایندگان فارس زبان در مجلس ایران از تورک ها خواسته تا از سرزمین های اجدادیشان کوچ کنند تا نگران پیامدهای سونامی 10 میلیارد تنی نمک دریاچه اورومیه نباشند.
نویسندگان بیانیه سازمان گزارشگران بدون مرز به فعالان زندانی محیط زیست و فعالان اجتماعی آذربایجانی اشاره قابل توجهی نکرده اند که تنها به خاطر اصرار بر عملی شدن چند اصل غیر معین قانون اساسی فارس ها در باره آموزش زبان مادری و نجات دریاچه اورومیه، در زندان ها می پوسند.
این در حالی است که فعالان سیاسی، اجتماعی، نویسندگان و روزنامه نگاران آذربایجان جنوبی جزو اولین قشرهایی بودند که سال ها قبل و با انتشار بیانیه ای و امضای طوماری در شبکه های اجتماعی، خواستار محاکمه علی خامنه ای و دیگر رهبران ایران به خاطر ضایع کرده حقوق بشری و اولیه میلیون ها انسان در ایران شده اند.
چرا که به گفته سیدمحمد خاتمی؛ رئیس جمهور سابق ایران که در دوران وی، طرح کوچاندن اجباری عرب های الاهواز علنی شد و ده ها عرب اهوازی در اعتراض به این نوع سیاست های دولت او در اعتراض های خیابانی کشته شدند، خود را "تدارکاتچی" نامیده بود که اختیاری ندارد.
در نتیجه، در تمامی جنایت های فردی و جمعی که در حق ملت های تورک، عرب، بلوچ، ترکمن ، کرد و ... رفته است و می رود، علی خامنه ای و تدارکاتچی های وی مسئولیت مستقیم دارند و مقصرهای اصلی هستند و باید محاکمه شوند.
Comments
Post a Comment