در باره استخراج نفت در سرزمین های آذربایجان جنوبی چه موضعی باید گرفت؟
پان فارسیسم، از سرزمین های الاهواز، نفت استخراج کرده است اما به جای آن که بر آبادانی الاهواز همت کند، بر ویرانی و استعمار عمیق تر آن ناحیه تلاش کرده و می کند.
برای حفاظت از نفت و درآمدهای سرشار آن، مدت ها است که می خواهد با کشتن عرب ها، با زندانی کردن آن ها، با بی کار گذاشتن آنان، با بیسواد کردن آنان، با جذب عرب ها در دیگر نقاط ایران، با استخدام غیر عرب ها در صنعت نفت این سرزمین، بافت جمعیتی عربی عربستان یا خوزستان را تغییر دهد تا عرب ها در آینده نه چندان دور، مدعی مالکیت بر این سرزمین ها و منابع آن نباشند.
این شیوه استعمار ایرانی بوده و است. چرا که استعمار انگلیسی، اگر چه هند را استعمار می کرد اما در آبادانی آن هم می کوشید. برای همین هم هندوستان دارای بزرگترین راه آهن دنیا هست.
این تنها خوزستان نیست که تحت استعمار پان فارسیسم قرار دارد و استعمار ایرانی آن ها را نابود می کند تا مردم ، فرهنگ و
تاریخشان را نابود کرده و مالک منطقه شود. بلکه آذربایجان جنوبی، کردستان، لرستان، ترکمنستان، گیلان و ... هم در همین ردیف قرار دارند و سرزمین های مستعمره برای فارس ها هستند.
به نظر می رسد که هر چه منابع زیر زمینی و رو زمینی مناطق استعماری ایران، کمتر شکوفا و کشف شده باشد، عمق و جنایت استعمار ایران و پان فارسیسم در آن مناطق کمتر است. مثلا، کردستان، لرستان، بختیاری، ترکمن صحرا و ... در این ردیف قرار گرفته اند.
گر چه سطح سواد و آموزش به زبان بیگانه: "فارسی" در آن مناطق بسیار پایین است و انسان های آن نواحی عقب مانده تر از مناطق پان فارسیسم هستند اما توانسته اند هویت تاریخی و همبستگی اجتماعی خود، در مقابل دیگر ملت ها و بخصوص فارس ها را حفظ کنند. برای همین هم زبان بومی، لباس، موسیقی و دینشان را از تاراج نژادپرستان فارس مصون نگه داشته اند.
در مقابل، هر چه میزان آموزش عمومی در زبان بیگانه و استعماری: فارسی بیشتر بوده، در قدرت سیاسی در اداره ایران نقشی هر چند اندک داشته، عمق و شدت شلاق استعمار بر تن آن ملت سخت تر بوده است.
الاهوازیان در روی چاه های نفت و گاز می خوابند اما در آتش فقر می سوزند. آذربایجانیان جنوبی نیز در فقر مادی و خودبیگانگی غوطه ور شده اند. پان فارسیسم و نژاد پرستی فارس ها، آنان را مجبور کرده تا زبان، تاریخ و تمدن خودشان را فراموش کنند و بر اساس آموزش هایی که در مدارس نژادپرستی فارسیسم دریافته اند، تصور کنند که در بهترین کشور زندگی می کنند.
اکنون و در آذربایجان جنوبی، پای عاملی به میان آمده است که مادر قدرت مادی و نظامی فارسیسم و منشاء تجاوزهای شدیدتر استعمار ایرانی است که می تواند در آذربایجان هم به مانند خوزستان تکرار شود و آن "نفت" این طلای سیاه است.
مدت هاست که استعمار ایرانی می خواهد از مناطق آذربایجان جنوبی نفت سیاه را استخراج کند. شرکت های ایرانی و خارجی در این منطقه فعالیت می کنند. میلیون ها دلار سرمایه گذاری می شود و قرار بوده تا در پنج سال آینده در این منطقه، بر روی چاه های نفت، سرمایه گذاری های بیشتری بشود.
امروز اخباری رسیده است که نشان می دهد؛ ایران توانایی پراخت دلار به یک شرکت خارجی در مغان را نداشته است. در نتیجه، آن شرکت، فعالیت در عرصه اکتشاف نفت در سرزمین های آذربایجان جنوبی را ترک کرده است.
سوال این است که آیا ما باید از طرح های اکتشاف نفت در سرزمین های خودمان حمایت کنیم یا باید در مقابل اکتشاف معادن نفتمان بوسیله فارس ها بایستیم و آن ها را برای نسل های بعدی و فرزندان آینده آذربایجان حفظ کنیم؟
خبر زیر در این باره نوشته شده است.
کنار گذاشتن یک شرکت اروپایی از نفت مغان
با گذشت پنج سال از امضای قرارداد اکتشافی بلوک مغان بین شرکت ملی نفت ایران و شركت "INA " كرواسي، این شرکت اروپایی از ادامه فعالیت اکتشافی در این بلوک اکتشافی کنار گذاشته شده است.
قرارداد اجرای عملیات اکتشاف و توسعه نفت و گاز بلوک مغان 2 به ارزش بیش از 141 میلیون دلار میان شرکت ملی نفت ایران و یک شرکت اروپایی (20 فروردین 1387) در تهران امضا شده بود.
پیمانکار خارجی در این بلوک اکتشافی متعهد شده بود اطلاعات لرزه نگاری دو بعدی قبلی به وسعت 600 کیلومتر مربع را مطالعه و 100 کیلومتر مربع داده های لرزه نگاری دو بعدی جدید و 200 کیلومتر مربع دادههای لرزه نگاری سه بعدی برداشت کند.
این پیمانکار همچنین متعهد شده بود یک حلقه چاه اکتشافی را حفر کند و در صورت وجود شواهد مثبت از وجود هیدروکربور در بلوک مغان 2، عملیات لرزه نگاری دو بعدی به میزان 500 کیلومتر مربع انجام دهد، همچنین حفر دو حلقه چاه اکتشافی دیگر نیز پیش بینی شده است.
هزینه عملیات اکتشاف و مطالعات تکمیلی اعم از مطالعات ژئوفیزیک و حفاری چاه های اکتشافی حدود 142 میلیون دلار و مدت زمان اجرا این پروژه چهار سال بوده که در صورت نیاز یک سال نیز تمدید است.
هرمز قلاوند مدیر اکتشاف شرکت ملی نفت در گفتگو با مهر با تائید خروج این شرکت اروپایی از طرح بلوک اکتشافی مغان، گفت: هم اکنون تمامی مراحل مطالعاتی بلوک مغان شامل زمین شناسی و ژئوفیزیک آن به پایان رسیده است.
این عضو هیات مدیره شرکت ملی نفت با اعلام اینکه هم اکنون مراحل تفسیر دادههای لرزه نگاری در این بلوک اکتشافی در حال انجام است، تصریح کرد: نتایج اولیه مطالعات اکتشافی از شناسایی دو سنگ مخزن با منشار جدید نفت خام حکایت دارد.
این مقام مسئول کشف ذخایر تجاری و اقتصادی نفت خام در بلوک مغان را محتمل ارزیابی کرد و افزود: بر این اساس مطالعات و پردازش اطلاعات اکتشافی در این بلوک در دستور کار شرکت ملی نفت قرار دارد.
وی در خصوص دلایل کنار گذاشتن شركت "INA " كرواسي از ادامه فعالیت اکتشافی در بلوک مغان، توضیح داد: برخی از محدودیتهای ارزی منجر به قطع همکاری با این شرکت خارجی شد.
به گزارش مهر، سابقه مطالعات نفت در منطقه مغان به 35 سال پیش باز میگردد و در حال حاضر آثاری از مطالعات و حفرچاه اولیه در منطقه خروسلو مغان حد فاصل شهرستانهای گرمی و بیله سوار انجام یافته است.
بلوک مغان 2 با وسعت سه هزار و 230 کیلومتر در استان اردبیل قرار دارد که با توجه به شرایط خاص مخزنی میدان های کشف شده در حوضه رسوبی مغان، فعالیت های اکتشافی و توصیفی به منظور دستیابی به دانش فنی برای بهره برداری اقتصادی در این منطقه توصیه شده است.
در همین حال حجتالاسلام حبیب برومند نماینده مردم پارسآباد و بیلهسوار در مجلس سال گذشته با اشاره به دستور رئیس جمهور برای تامین اعتبارات اکتشاف نفت در مغان، اعلام کرده بود: به زودی مطالعات اکتشاف استخراج نفت مغان به پایان رسیده و مشخص میشود ذخیره نفتی این منطقه چه قدر است.
وی با یادآوری اینکه برای این موضوع از طریق وزارت نفت مجوزهای لازم صادر شده تا در صورت تأیید ذخایر ارزشمند نفت استخراج صورت بگیرد، تصریح کرده بود: رئیس جمهور در این زمینه دستور ویژهای را صادر کردند تا بعد از سالها حرف و حدیث در مورد استخراج و اکتشاف نفت مغان این مسئله به واقعیت تبدیل شود.
Comments
Post a Comment