تکرار دوباره تجربه جعل تاریخ و خلق سلسله هخامنشی و کوروش تحت نام آذری





انصافعلی هدایت
hedayat222@yahoo.com
Toronto- Canada

بنا به اعلام رئیس دانشگاه تبریز؛ دکتر محمدرضا پورمحمدی، بزرگترین دانشگاه سرزمین های تورک در آزربایجان جنوبی، 40 دانشجو برای تحصیل در "زبان آذری" جذب خواهد کرد.

می دانیم که در عیران گذشته و کنونی، قومی یا ملتی با نام و نشان "آذری" وجود نداشته و موجود نیست.

اگر هم در تاریخ فارثیستان و در خارج از قلمرو عیران کنونی، قومی با نام "آذری" می زیسته، مانند نسل دایناسورها، منقرض شده و به تاریخ پیوسته است.

آیا سیاستمداران قوم استعماگر فارث، می خواهند زبان قومی منقرض را زنده کنند؟ یا می خواهند اهداف سیاسی و استعماری خودشان را در قالب تدریس "زبان آذری" به ملتی که خودش و زبانش را "تورک" و "تورکی" می نامد، تزریق کنند؟

به نظر می رسد که سیاست های یکصد ساله فارث ها برای الیناسیون و تغییر ماهیت ملت تورک آزربایجان جنوبی، بی نتیجه مانده است. 

می بینیم که پانفارثیسم، در پی هزینه های هزاران میلیاردی برای بی هویت کردن و جدا کردن آزربایجانیان از "تورک" بودنشان، به اهدافش نرسیده و مردم تورک آزربایجان هر روز، بیشتر از روز قبل، بر "تورک" بودن خودشان فریاد می زنند و تاکید می کنند.

خواست و اصرار 36600 روزه ملت تورک آزربایجان برای رسمی شدن زبان تورکی و در پی آن، رسمی شدن آموزش زبان مادریشان در همه سطوح آموزشی (از مهد کودک گرفته تا آخرین درجه دانشگاهی و آکادمیک) پانفارثسیم را مجبور کرده تا تاکتیک های "فکری و عملی" (ایدئولوژیک و پراتیک) خودش برای دستکاری در هویت تورکان را تغییر دهد.

در پی اصرار ممتد و "878400 ساعته" مردم تورک آزربایجان برای دستیابی مجدد به هویت تاریخی و ذاتی خودشان، فارث های ضد موجودیت، ضد فرهنگ و ضد تمدن ملت تورک، می خواهند با تغییر تاکتیک های صد ساله خود، تئوری احمد کسروی را از مرحله طرد شدگی و انزوا، به مرحله آموزشی در دانشگاه تبریز در بیاورند.
 
ملت تورک آزربایجان جنوبی در این مبارزه بی امان 878400 ساعته (36600 روزه) خودشان، خواهان رسمیت و آموزش "زبان تورکی" بوده اند و هنوز هم هستند.
 
پانفارثیسم ترسو و عوامل مزد بگیر و کارمندان رسمی شان، با دستکاری و تغییر ماهیتی در خواسته ملت تورک آزربایجان، سخن از آموزش "زبان آذری" برای "ملت تورک" به میان آورده اند.

گر چه بسیاری از قلم بدستان و اساتید دانشگاهی دست پروده و تحت سیطره پروپاگاندای 100 ساله پانفارثیسم، این "دستکاری" و پیامدهای آن را یا نمی بینند و یا مهم نمی شمارند و قابل اغماض می دانند، اما دستکاری و تبدیل "تورک" به "آذری" به معنی، تغییر درون و محتوای خواست، اندیشه و یک واقعیت در جهان خارج است. 

واقعیت آن است که "تورک" و "آذری" نه تنها عین هم نیستند بلکه "ضد" هم هستند. بود یکی، نابودی دیگری است. حالا باید پرسید، پانفارثسیم، در پی زنده کردن کدام مرده و قتل کدام زنده است؟
چرا که از قدیم گفته اند: "گر نهد خشت اول معمار کج ------- تا ثریا می رود دیوار کج".
این تغییر تاکتیک به آن می ماند که دولت فارثیستان اعلام کند که از امسال به فارث ها "آلمانی" تدریس خواهد شد. چرا که آریایی ها تصور می کنند، فارث ها "عاریایی" هستند و بهترین زبان عاریایی هم "آلمانی" است و فارث ها هم آلمانی بوده اند و عیران هم وطن آریایی های آلمانی است.
در چنین سناریویی و علیرغم سیاست رسمی دولت، واقعیت آن است که یا قومی به نام آریایی موجود نبوده و یا اگر هم موجود بوده، فارث ها آریایی نیستند و اگر هم عاریایی باشند، زبانشان آلمانی نیست، بلکه فارث زبان هستند و اگر آلمانی و آریایی هستند، وطنشان اینجا نیست.

آیا پانفارثیسم نمی خواهد در بازی با کلمات و بی اهمیت جلوه دادن فرق میان "زبان تورکی" و "زبان آذری"، شما و من را متقاعد سازد که آموزش زبان آذری یک گام و امتیاز بسیار بزرگی برای شما تورکان است که مفتخر می شوید تا یک زبان اجنبی و دیگری را در کنار زبان های اجنبی فارثی، انگلیسی، عربی، آلمانی و ... به عنوان زبان مادری خودتان بیاموزید؟ اعتراض نکنید و الا این امتیاز را از دست خواهید داد. به همین اندازه قناعت کنید.

اما منطق ما تورکان این است که "آذری" زبان ما نیست و ما نمی خواهیم در آن زبان آموزش ببینیم. همان طور که نمی خواهیم در زبان فارثی شما هم آموزش ببینیم. 

ما خواهان آموزش زبان مادری خودمان که "تورکی" است، هستیم. اجازه نمی دهیم، آجر اول را و به نام تورکی، کج بگذارید. 

گر چه بسیاری، در این نان-دانی تازه، به نان و نوایی خواهند رسید و طرفدار پر و پا قرص زبان آذری خواهند بود و آن "کاچی را به از هیچی" خواهند دانست.

چرا می ترسید اعلام کنید که آموزش زبان آذری مانند آموزش زبان سواحیلی، ارمنی، روسی و ... در دانشگاه تبریز تاسیس می شود و ربطی به زبان مادری ملت تورک در سرزمین های خودشان و در شهر تبریز ندارد؟

منطق بحث، آن است که پانفارثیسم تلاش می کند تا القاء کند که فرقی در میان "تورکی" و "آذری" نیست اما واقعیت آن است که چنان منطقی، بر اساس یک خیال واهی تاسیس و بنیان شده است.
قومی با زبان "آذری" موجود نبوده است. الا این که بپذیریم که  پانفارثیسم می خواهد قوم و زبانی با نام "آذری" را خلق کرده و زبان آن را در دانشگاه تبریز  تدریس کند.

من مشکلی با این مسئله ندارم. مشکل در آن جا است که پانفارثیسم می خواهد موجود خود خلق کرده و بی ریشه و تاریخ را به عنوان زبان و هویت ملت تورک، به ما تحمیل کند.

پانفارثیسم می خواهد یک ملت و تاریخ، فرهنگ و تمدنی جدید و جعلی تاسیس کند و با آموزش دانشگاهی، به آن هویتی علمی و غیر قابل انکار بدهد. این جعل، هم اکنون و در جلو چشمان من و شما رخ می دهد و من و شما، محققان و استادان و معلمان و نویسندگان هم آن تحریف هت را می بینیم و ساکتیم. 

آیا این خلق جدید، تکرار تجربه ساخت تخت جمشید و قوم و سلسله ای با نام کوروش و هخامنشی نیست؟ 

اگر در مقابل این جعل جدید توسط دولتمردان و پانفارثیسم مقاومت نکنیم و آن را بپذیریم، ده ها سال بعد، چه طور خواهیم توانست، از زیر خروارها کتاب دانشگاهی، تن رها کنیم؟ و ادعا کنیم که چنین زبان و قومی نبوده است؟ 

همان طور که پانفارثیسم و پان عیرانیسم نمی توانند لش عفن خود را از زیر آوار تاریخ جعلی ساخته دوران پالانی ها (پهلوی ها) خارج کنند. 

حال می توانیم تصوری روشن تر از  چرایی و چگونگی جعل و خلقت کوروش و هخامنشیان در دوران سلسله پالانی ها د اشته باشیم. 
مردمان عیران و قلم بدستان عصر پالانی ها، نه تنها با سکوتشان بلکه با قبول تاریخی که دیکتاتورها برایشان ساختند و دیکته کردند، به آن جعل تاریخی، رسمیت دانشگاهی دادند. 

این، دانشگاهیان آن دوره بودند که دروغی چنان سهمگین را بر این ملل و ممالک توجیه و مستولی ساختند که رهایی از سایه شوم آن، ممکن بنظر نمی رسد.

اساتید دانشگاهی و مزدبگیران کارمند دولتی در دانشگاه ها و مراکز به ظاهر علمی و تحقیقاتی در دوران پالانی ها و آیات الشیاطین،  به توجیه عالم نمایانه اما جاهلانه، از آن همه جعل و دروغ پرداختند. 

همین مدرکدارن دانشگاهی که قرآن، آن ها را "کمتر از خرهایی که کتاب حمل می کنند"، می خواند، بوده اند و هستند که برای اثبات همه آن جعلیات تاریخی، هزارن خروار کتاب در باره آن ها، در تایید و تصدیق همان تاریخی جعلی برای نسل بعدی جعل کردند و به یادگار گذاشتند تا نسل های بعدی نتوانند راهشان را در میان آن همه آوازها و جعلیات پیدا کنند.

اکنون هم تعدادی از مزد بگیران و ماموران دولتی، در تلاش شبانه روزی، برای جعل تاریخ هستند تا در خیالشان، رمان و فیلمی تاریخی اما در مقیاس جامعه عیرانی بنویسند و خلق کنند. 

این متخصان، باید و بنا به فرموده، قومی و زبانی با نام و عنوان "آذری" بسازند و برایش زبان و تاریخ و خط و تمدن، آغاز و انجام و خون و سلسله حکومتی و ... جعل کنند و بعد هم باید به اثبات علمی گونه جعلیات خودشان همت گمارند.

ما و آیندگان، با خروارها عنوان کتاب های بظاهر دانشگاهی و تحقیقاتی روبرو خواهیم بود که در همه آن ها، این اساتید دانشگاهی و مراکز علمی و تحقیقی، تلاش کرده اند همه چیز و شواهد منطقی، علمی و تاریخی، جلوه گر شوند تا قابل پذیرش باشند.

در تقابل با همان میزان و اطمینان که ملتی با نام "آذری" وجود خارجی نداشته است، ملتی به نام "تورک" و زبانی" به نام "تورکی" در بستر تاریخ بوده و در واقعیت اجتماعی کنونی هم موجود است و نه تنها، مردمان تورک در عیران کنونی زندگی می کنند، بلکه برای دستیابی به استقلال و هویتشان مبارزه می کنند. برای رهایی از استیلای جعل سازان برای تغییر هویت، زبان، تاریخ، تمدن، و ... خودشان، با پانفارثیسم و پانعیرانیسم مبارزه می کند. اگر چه شما خوشتان نیاید.

ملتی که مبارزه می کند و عقب نشینی نمی کند، پیروز خواهد شد.



Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر