درک از زبان ملی و مشترک در میان روشنفکران و اساتید دانشگاهی در ایران، درکی اشتباه است.


درک از زبان ملی و مشترک در میان روشنفکران و اساتید دانشگاهی در ایران، درکی اشتباه است.

این درک اشتباه هم عمدا رواج یافته است و تنها برای شستشوی مغزی ملل و بخصوص نسل جوان ترویج می شود.

در تاریخ این منطقه از جهان، جز زبان عربی که زبان دین اسلام و مقدس بوده، زبان عربی است. با این حال، مردم از زبان عربی چیزی جز نماز را نمی دانستند و معنی نماز را هم درک نمی کرده‌اند.

آیا زبان عربی می توانسته زبان ملی، مشترک و اداری باشد؟

نه. نمی توانسته است.

عربی، در مقطعی از تاریخ، زبان علم و تحصیل بوده است. یعنی می توان گفت که عربی، زبان مشترک طلبه ها و عالمان بوده است. ولی نمی توان ان را تسری داده و ادعا کرد که عربی، زبان همه افراد ملل بوده است.

گفته می شود که زبان فارسی، زبان دیوان یا دولت های قدیم بوده است. آیا زبان فارسی، زبان دیوان و دولت حاکم فعلی در میان همه ملل است؟ دولت کنونی چه تعداد کارمند دارد؟

نه. نبوده و نیست.

اگر هم چنین بوده و زبان فارسی، زبان دیوان و‌ دولت در قدیم بوده است، در دیوان و دولت های قدیم چند نفر کار می کرده‌اند که تعدادشان آن‌ قدر زیاد بوده باشد که زبان دوم آن ها (فارسی) به زبان مشترک همه افراد و ملل بدل شود؟

فکر می کنم، در فهم معنای دو کلمه «زبان مشترک» اشتباهی خنده دار اما عمدی رخ داده است.

مشترک یعنی چه؟

مشترک، یعنی، همه یا اغلب افراد یک ملت یا یگ گروه یا یک قشر با یک طبقه اجتماعی، دارای یک صفت معین در همه افراد باشند.

همه انسان ها در داشتن دو چشم، یک دهان، و ... مشترک هستند اما در داشتن چشمان سبز مشترک نیستند. بلکه بعضی از افراد چشمان سبز دارند.

آیا همه افراد در ایران کنونی، بفارسی سخن می گویند؟ آن را می فهمند؟ می نویسند؟ می خوانند؟

اگر جواب این سوا‌ها مثبت باشد، می توان از زبان ملی یا مشترک سخن گفت.

اگر فارسی، زبان مشترک و تاریخی همه افراد ملل در این منطقه بوده باشد، سخن گفتن از «زبان ملی» یا از «زبان مشترک»، سخن صحیحی است.

وقتی از ملل، اقوام و رنگین کمان زبان ها سخن می گویید، اعتراف می کنید که فارسی زبان مشترک و ملی نبوده است.

اگر زبان شعری چند شاعر فارسی گوی، ملاک باشد، می توان از زبان مشترک گروهی از شاعران فارسی گوی، سخن بمیان آورد که بفارسی هم (به عنوان زبان چندم) شعر سروده اند.

زمانی می توان از زبان مشترک یا ملی در ایران سخن گفت که همه افراد زنده در این منطقه ای که ایران نامیده می شود، دو زبانه باشند و یکی از این زبان ها هم فارسی باشد.

آیا چنین وضعیتی، در تاریخ وجود داشته است؟

نه.

حتی امروز و بعد از صد سال تحمیل زورکی زبان فارسی در مدارس، دانشگاه‌ها و ادارات هم، هفتاد و پنج درصد مردمان، تسلط بزبان فارسی ندارند و در زبان فارسی مشترک نیستند. چون، در زندگی روزانه به زبان فارسی نیازی ندارند.

آن فرض دوم هم که ملل در این منطقه مجبور به دانستن زبان دوم هستند تا در صورت ازدواج، یا مهاجرت یا تحصیل، بتوانند با هم از طریق زبان فارسی تبادل اطلاعات بکنند هم از بن غلط است.

همه مردم به فارسیستان مهاجرت نمی کنند که تسلط بزبان فارسی برایشان ضروری باشد.

همه مردمان با فارسی زبان ها ازدواج نمی کنند تا نیازمند فارسی باشند.

اگر تعدادی از افراد ملل، مایل به مهاجرت باشند، باید زبان مردم مقصد مهاجرت را یاد بگیرند.

لذا، بخاطر چند دانش آموز، کارگر، یا چند ازدواج، همه افراد ملل را مجبور به یادگیری زبان دوم نمی کنند تا زبان مشترک بیافرینند.

دلیل دیگر غلط بودن این ادعا آن است که حتی در دوران قبل از انقلاب ملاها هم، مردم نمی توانستند بفارسی صحبت بکنند و افرادی که کمی فارسی آموخته بودند و یا دارای مدرک قبولی کلاس نهم بودند، به عنوان سیکل، در ادارات دولتی استخدام می شدند.

  از طرف دیگر، در کانادا دو زبان رسمی و دولتی یا دیوانی وجود دارد.

آیا انگلیسی، زبان دوم و مشترک بین انگلیسی زبان ها و فرانسه زبان ها و دیگر زبان ها است؟

نه. نیست.

آیا زبان فرانسه، زبان مشترک همه انگلیسی زبان ها و غیر انگلیسی زبان ها هم هست؟

نه. نیست.

بیش از نود و‌ نه درصد فرانسه زبان ها انگلیسی را صحبت نمی کنند. نمی فهمند. نمی نویسند. نمی خوانند.

همان طور که بیش از نود و نه درصد انگلیسی زبان ها هم نمی توانند فرانسه صحبت بکنند. بفهمند. بنویسند و بخوانند.

فرانسه و انگلیسی زبان دولت در کانادا است، اما زبان مشترک نیستند.

این، به آن معنی هم نیست که همه مردمان در کانادا به یکی از این دو زبان می اندیشند. صحبت می کنند. می نویسند. می خوانند. می فهمند.

بلکه بسیاری از افراد هیچکدام این دو زبان را نمی فهممد. نمی دانند. نمی خوانند یا در حدی با یکی از این زبان ها آشنا هستند که ارزشی ندارد.

بلکه در سیستم کانادا، برای رفع نیاز این اقشار گسترده، ده‌ها هزار مترجم از زبان ها مختلف به یکی از این دو زبان اداری تربیت شده اند.

آیا می توان در کانادا از زبان مشترک نام برد؟

نه.

آن چه در کانادا و دیگر کشورها وجود دارد، زبان رسمی و اداری است که همه افراد هم ملزم به یادگیری آن نیستند. بلکه در هنگام نیاز، از مترجم استفاده می کنند.

چرا؟

چون نمی خواهند عمر و بودجه دولت و افراد را به یادگیری زبانی صرف بکنند که ممکن است، در طول عمرشان نیازی با آن زبان نداشته باشند؟

نکته پایانی آن که چند تن (نه درصد) از فارس‌ها به زبان دوم مسلط هستند؟

نتیجه: آن چه در ایران بوده و هست، زبان های ملی ملل است. یعنی هر ملتی زبان خودش را داشته و دارد.

زبان فارسی هم در صد سال گذشته، به زبان اداری - اجباری بدل شده است و اکنون هم، مردم هر منطقه، حتی در ادارات دولتی هم به زبان ملی خودشان گفتگو می کنند و کارمندان بومی که دو زبانه شده اند، زبان مردم منطقه را بفارسی شکسته بسته مکتوب،  ترجمه می کنند و می نویسند.

در غیر مراودات اداری ملل غیر فارس زبان، زبان فارسی هیچ کاربردی ندارد م ملی و مشترک نیست.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
07.04.2022






Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر