چیزی به نام کشف حجاب وجود نداشته است
چیزی به نام کشف حجاب وجود نداشته است
چیزی به نام «کشف حجاب» وجود نداشت. کشف حجاب نامی بود که دو بازوی سیاسی و دینی پانفارس شعوبیه، به مرحله پایانی «سلب حق انتخاب آزادانه پوشش» مردان و زنان، در بخش هایی از جوامع و ملل گذاشتند.
در مرحله اول آن طرح، در دوره دیکتاتوری پهلوی اول، حق انتخاب نوع پوشش مردانه در ممالک محروسه را محدود کردند.
در آن مقطع تاریخی، اغلب مواد لازم برای تولید پوشش های مردانه، در همه مملکتها، به تولید ملی هر ملت و مملکت متکی بود و عمدهترین بخش تولید را هم تشکیل می داد.
در این مرحله، تمامی زنجیره تولید مواد لازم برای تهیه انواع و اقسام پوشش مردانه، در میان هر ملت و مملکت را نابود کردند.
چرا که حق انحصاری واردات تمامی آن مواد لازم برای تهیه پوششهای مردانه را به انحصار وارد کنندگان تازه به دوران رسیده وابسته به پهلوی در آوردند.
برای همین است که بجای لباس و کلاه سنتی-تاریخی مردانه هر ملت و مملکتی، لباس پهلوی-فرنگی را اجباری کردند و دولت، آن را به زور اسلحه، جریمه و زندان به مردها تحمیل کرد. باید تکتک مردان را به بازار مصرف اجناس خارجی تبدیل می کردند و ارادیشان را می شکستند.
وقتی مردمان در مقابل زور و اجبار دولتی مقاومت نکردند و نجنگیده، شکست را پذیرفتند، نوبت مرحله بعدی بود تا حق انتخاب پوشش زنان را هم بنا بر دیکتاتوری و اجبار، از زنان بگیرند و از انحصار واردات به نو کیسههای خاصی، منافع مالی بسیار عظیمی را بجیب بزنند.
وابستگان نو کیسه دربار، منافع چندانی از تولیدات ملی-مملکتی ملل مختلف بدست نمی آوردند و نمی توانستند انحصار تولید مواد لازم برای تهیه پوشس مردانه و زنان در داخلی را در دست چند درباری متمرکز بکنند.
لذا، دربار پهلوی و وابستگانش، ترجیح می دادند تا تولید داخلی را نابود کرده و انحصارت واردات، تامین و توزیع مواد لازم برای تهیه پوشش مردانه و زنانه را در دستان چند خانواده وابسته به دربار متمرکز بکنند.
بر همین اساس بود که طرح نابودی تولید مواد لازم برای تهیه لباس های سنتی-تاریخی و ملی ملل و مملکت ها را ریختند. سود انحصاری تجار جدید، حاصل ورشکستگی همه ملل بود. همه زنجیرههای تولید ملی را از بازار رقابت با انحصارگران درباری حذف کردند.
بازوی، دینی پانفارس شعوبیه، نام آن را کشف حجاب گذاشت. معنی کلمه، با محتوای عمل، ناخوانا است. بیشتر، به رقابت بازاریان سنتی با انحصارگرات واردات اشارت دارد. در آن هنگام هم، ملاها از آخور تجار سنتی تغذیه می شدند. در نتیجه توانستند، بعضی از ملاها را به عصیان ترغیب بکنند.
اگر این تحلیل اقتصادی از دیکتاتوری در تعیین و سلب حق و آزادی انتخاب نوع پوشش مردان و زنان را بپذیریم، متوجه خواهیم شد که این سیاست حکومت نظامی رضا کودتاچی، هیچ ربطی به روشنفکری، توسعه و فرنگی شدن مردان نداشته است.
همان طور که سلب یا تعیین حق انتخاب آزادانه نوع پوشش زنان هم هیچ ربطی به مقوله «آزادی زنان»یا حضور آنان در عرصع اقتصادی نداشته است. همان طور که ربط چندانی به سفر رضاشاه به تورکیه نداشته است.
بلکه تمامی فعالیتهای فرماندهان نظامی طولانیترین دولت کودتایی تاریخ ممالک محروسه، ریشه منافع اقتصادی باندی داشته است. جنگ بین همراهان کودتاگران با تجار سنتی بوده است.
جنگی برای حذف تولید داخلی و بدست آوردن انحصار واردات از خارج و زنجیره توزیع در داخل بوده است که در دستان آقازادههای تحت حمایت دولت کودتاو شاه بر آمده از کودتا بوده است.
حکومت نظامی و دولت تحت کنترل نظامیان، نمی تواند خواهان دموکراسی، آزادی واقعی فکری، بیان افکار و انتشار افکار مردان باشد. تولیدی هم برای حضور زنان نبود.
در آن مقطع تاریخی، بیش از نود و پنج درصد شهرها، کمتر از صد هزار نفر جمعیت داشتند. اکثریت مردمان در روستاها و شهرهای کوچک زندگی می کردند. اکثرا هم تولید کننده بودند و کمترین میزان وابستگی به واردات را داشتند. زنانهم، در تولید، بیش از مردان نقش داشتند.
ملایان و مذهبیها هم، در این باره، کاملا با شیوه تولید زنانه در ممالک محروسه، کنار آمده بودند و چیزی به نام «حجاب»، معنای فرا ملی و مملکتی نداشت. همانطور که درک از حجاب در ممالک اسلامی یکسان نیست.
لباس زنان هر ملت و مملکتی هم، بر اساس سنت تاریخی و شرایط جغرافیایی خود آن ملت و بطور طبیعی، شکل، رنگ و فرم گرفته بود. مذهب و ملایان هم نقشی در حق انتخاب نوع، رنگ و ... آن پوشش ها نداشتند.
ملاحظه می شود که «سلب حق انتخاب آزادانه پوشش مردانه و زنانه» در دوره اولیه حاکمیت کودتایی پانفارسیسم، رابطه ای با توسعه، آزادی فکری، سیاسی و اجتماعی نمی توانسته داشته باشد. بلکه تنها در جهت به انحصار در آوردن واردات، نابودی صنایع ضعیف ملی-مملکتی و همچنین پیدایش سرمایه داری غازتگر وابسته به پانفارسیسم بوده است.
اگر توجیه و دلیلی غیر از این میداشت، از میان صدها کتاب و مقاله ای که در این باره نوشته شده است، چند محقق و تحلیلگر به جنبه های اقتصادی سلب حق انتخاب نوع پوشش مردانه و زنان در دوره اول حاکمیت پانفارسیسم نپرداخته اند. چون دیکتاتوری مافیایی اجازه افساگری نمی داده است.
در دوره دوم حاکمیت پانفارسیسم، طیف دیگری از تجار، ملاها را به مدد گرفته، باز هم، با حق انتخاب آزادانه نوع پوشش مردان و زنان مخالفت کردند و با زور کودتا گونه و تحت سایه همان تفنگ های کودتاچیان، زنان را مجبور و محکوم به نوع پوشش خاصی کردند.
این دو دوره و دو سیاست بظاهر متفاوت، عین هم و مانند دو لبه یک قیچی عمل کرده اند و «حق انتخاب آزادانه نوع پوشش» را از بدنه جوامع بریده و جدا کرده اند.
برای همین است که هیچ محقق و نویسنده ای به این مرحله از تاریخ معاصر این ملل، از جنبه اقتصادی، تجاری، واردات، نابودی صنایع ملی- مملکتی و سنتی، وابستگی به خارج، و ... توجه نکرده است.
چرا؟
انصافعلی هدایت
09 آوریل 2022
تورنتو - کانادا
hedayat222@yahoo.com
Comments
Post a Comment