اسنادی که در آن ها کلمه ایران دیده می شود، جعلی هستند
آیا همه اسنادی که در آنها کلمه «ایران» دیده می شود، جعلی هستند؟
به عقیده من (انصافعلی هدایت)، صحت و درستی اسناد، کتاب ها، سکه ها و آثار تاریخی-باستانی که در آنها کلمه «ایران» دیده می شوند، در زیر علامت تردید، شک و سوال بزرگی قرار دارند.
چرا که، همه آن اسناد و مدارکی که کلمه «ایران» در آنها دیده می شود، جدیده بوده و به احتمال بسیار قدرتمند با تحریف و جعل رو برو هستند.
بنابه مطالعات انتقادی خود من و بر اساس برنامه هایی که با حضور منتقدان در «گوناز تی وی» عرضه کرده ام، کلمه «ایران» از دوران رضا کودتاچی و توسط پانفارسها وارد ادبیات، متون و سکه ها و دیگر اسناد قدیمی شده است.
بزرگترین مرکز تحریف رسمی و اسنادی، جعل و تحریف در همه زمینهها، خود نهاد دولت در زمان های رضاشاه، محمدرضاشاه و جمهوری اسلامی بوده و است.
دولت ایران، همه این تحریفات را یا راسا انجام می هد و یا توسط دیوانسالاران دولتی و همچنین از طریق سازمانها، بنیادها، مراکز مطالعاتی-تحقیقاتی، نهادهای فرهنگی، زبانی، تاریخی، باستانی، نظامی، انتظامی و امنیتی اعمال می کرده اند و اعمال می کنند.
ملل موجود در ایران کنونی، با دهها هزار اسناد رسمی دولت ساخته روبرو هستند که بعضا با امضای عالیترین مقام حاکمیت وقت، به تحریف ها، جنبه و صورت قانونی داده است و این رویه هنوز هم ادامه دارد. هنوز هم تحریف اسامی، سرزمینها، ملل، زبان ملل و ... از طرف دولت ادامه دارد.
دولت ها در این فرامین و تحریفات رسمی دولتی، اسامی سرزمین ها، آبادیها، روستاها، شهرها، رودها، کوهها، راهها، دشتها، جنگلها، درختها، حیوانات، محصولات تولیدی توسط انسان ها و ... را تغییر داده اند.
چرا؟
تا برای ایرانی فارس، سند، مدرک و تاریخ رسمی جعل، تحریف و تاسیس بکنند.
در کنار دولت جعال، سازمان ها و نهادهای وابسته به دولت یا نهادهایی که در ظاهر مستقل از دولت دیده می شدند ولی توسط دولت تغذیه مالی می شوند، هم به جعل و دستکاری مشغولند.
در پروسه جعل و دستکاری اسناد یا محو اسناد، با پانفارس هایی مانند استاد دانشگاه؛ فرهاد حکیم زاده روبرو هستیم که در انگلستان، بیش از یکصد و پنجاه کتاب و اسناد تاریخی مرتبط با تاریخ ملل و منطقه ما را نابود کرده است.
گر چه حکیمزاده دستگیر و محاکمه و محکوم شده است اما دامنه و وسعت ضرر و زیان هایی که به اسناد ملل در دیگر کشورها وارد کرده است، قابل تصور و فهم نیست.
اگر امثال حکیم زاده، در ایران، مصونیت قضایی داشته باشند و قدرت، قانون و ثروت دولت در حمایت از آن ها بسیج شده باشند، آن ها چه بر سر اسناد و مدارک، کتاب ها، و ... نمی آورند؟ چه مهرها، سکهها، دیوار نوشته ها، کتاب های خطی و دست نوشته، آثار باستانی و ... که تولید نمی کنند.
در کنار افرادی چون حکیمزاده، ایدئولوژیستهای دولت، موقوفات، بنیادها و سازمان هایی برای جعل و تحریف، با اسامی زیبای علمی، ملی و مطالعاتی بوجود آورده اند تا دست تحریفشان، در کتاب های خطی- قدیمی، متون، اسناد و سکه ها باز باشد.
به عنوان مثال، موقوفات دکتر محمود افشار یزدی، در ظاهر، با تصحیح متون و باز نشر کتابهای خطی و قدیمی مشغول است. اما این نامهای استتاری به آن ها امکان می دهد تا تحریف و دستکاریهای مورد نظرشان را در کتابها، متون، اسناد و ... اعمال بکنند. جالب است که محققان هم به آنها اعتماد می کنند. و اسناد را با هم مقایسه نمی کنند.
برای مثال؛ پانفارس بسیار افراطی و مخالف زبان های غیر فارسی مانند محمدرضا شفیعی کدکنی هم به تحریفهای گسترده اعتراف می کند. او هزاران بیت از شاهنامه را جعلی می داند (که در هنگام تصحیح متون و بازنشر آن ها وارد متن اصلی شده است) و عقاید خودش را در اینستاگرام منتشر می کند.
بنا براین، هر سند، کتاب، مهر، سکه، آجرنوشته، لوح و کنده کاریهایی که در آن ها کلمه «ایران» دیده شده است یا می شود، در همین یکصد سال اخیر و از کودتای هزار و دویست و نود و نه بعد بطور تقلبی ساخته و ترویج شده است.
چرا؟
تا زمینه تاریخی، روانی و اسنادات لازم برای تغییر نام ممالک محروسه قاجار به ایران، در هزار سیصد و سیزده را فراهم بکنند. برای این که آن اسناد واقعی دیده بشوند، باید در زیمینه های بسیار دیگری هم تحریف و جعل را وارد کنند تا همه چیز را هماهنگ نشان بدهند.
جدیدا، بعضی از منتقدان، تاریخ رسمی، باستانشناسی ایدئولوژیک، تحقیقات آرمانگرایانه ذهنگرایانه رایج در ایران را به زیر تیغ نقد، شک و تردید برده و صحت آنها را مورد سوال قرار دادهاند.
مثلا ناصر پورپیرار معتقد است؛ تنها کتابی که در باره «مادها» نوشته شده، به «دیاکونوف» روسی تعلق دارد. همین نویسنده روسی، در مقدمه کتابش، اعلام کرده است که یک صفحه مطلب، مدرک و سند در باره وجود مادها در دست نیست اما در ادامه، همان مقدمه را به کتابی قطور بدل می کند.
ایرانیان هم آن خیالات واهی بدون سند او را به عنوان تاریخ باستانی مادها قبول کرده و دهها کتاب ذهنی بدون استناد را نوشته اند.
بسیاری از منتقدان و پیروان پورپیرار با استناد به عکس ها و مدارک، مطالعات تطبیقی و ...، وجود کشوری بنام ایران را به زیر علامت سوال بردهاند.
بنابه دلایلی که آن ها ارائه می کنند، همه آن اسنادی که از سرزمینی با نام «ایران» بحث می کنند، جعلی هستند و توسط یک عده افراد منفعت طلب و یا ایدئولوژیک، جعل و ساخته شده و توسط دولت پانفارس ترویج شده اند.
متاسفانه، همه اسناد و کتابهایی که بخصوص از دوران کودتای رضا پالانی و حاکمیت پانفارسها به بعد نوشته یا کتاب ها و اسنادی که در همین دوره تصحیح شده اند، پر از تحریف، دروغ، دستکاری و جعل هستند و نمی توان به آن ها اعتبار علمی داد.
یعنی، متون، کتاب ها، اسناد و مدارک تاریخی، حتی آثار باستانی و ... که در آنها کلمه «ایران» وجود دارد، قابل اعتماد نیستند.
انصافعلی هدایت
Comments
Post a Comment