پانفارس ها مخاطب این نوشته نیستند، عقلای فارس بیندیشند
در یکصد سال گذشته، آزربایجان جنوبی، تورکمنستان جنوبی، قشقائیستان، عربستان، بلوچستان، لورستان و ... در زیر حاکمیت دولت نژادپرست و استعماری پانفارس، در همه زمینه های سیاسی، اقتصادی، حضور در هرم قدرت، در مورد مسایل آموزشی-زبانی، بانکی-پولی و مالی، تشکلها و احزاب سیاسی و نهادهای ملی-مدنی، حقوق ملی و حقوق وطنی، فعالیتهای انتشاراتی با رسانه ها مستقل و به زبانهای ملی، و ... عقب نگه داشته شده است.
اوطان ملل غیر فارس، از کمترین امکانات و سرمایه گذاری بهرمند شدهاند اما مالیات بسیار سنگینی نسبت به فارسیستان، به این ملل تحمیل شده است.
منابع و ثروت های ملل غیر فارس غارت شده و این ملل از منابع خود، صفر (0) درصد سهم داشته اند.
چرا همه پاسخ ها، در همه زمینه ها و در مقایسه با مناطق فارس نشین منفی هستند؟
چون ملل غیر فارس و وطن آنان، تحت استعمار فارس ها قرار دارند و داشتهاند.
می دانیم که در دوران قاجار، تبریز و ارومیه مرکز استقرار بیش از ده سفارتخانه خارجی بودهاند.
حضور این همه سفارتخانه، به معنی شکوفایی سیاسی، فرهنگی، زبانی، اقتصادی، صنعتی، رفاهی، آموزش و توسعه در همه زمینهها بوده است.
اما در صد سال گذشته و در دوران حاکمیت استعماری فارس ها بر این ملل، نه تنها همه ملل غیر فارس، از سیاست بین المللی و منطقهای حذف شده اند، بلکه از اقتصاد، روابط انسانی، فرهنگی و زبانی هم محروم گشته اند. نقشاین ملل در منطقه و وطن خودشان به صفر رسیده است.
پانفارسهای نژادپرست و استعمارگر، وطن همه ملل غیر فارس را به زندانهایی برای خود آن ملل بدل کردهاند.
پانفارسها، آزادی ملل از زندانی به نام وطن را مشروط به مهاجرت وکوچ از وطن خودشان ساخته اند.
سیاست های حاکمیتی پانفارس ها، به نوعی سازماندهی و برنامه ریزی شده است که ملل غیر فارس، مجبور به مهاجرت از وطنشان بشوند و این مهاجرت، نه اجباری که داوطلبانه دیده و ادراک بشوند.
در نتیجه سیاست های مخرب و ضد منافع ملی ملل غیر فارس، همزیستی فارسها با ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ، لور، مازنی، گیلک و کرد، در یک جغرافیایی سیاسی واحد غیر ممکن دیده میشود.
تداوم استعماری و اجباری همنشینی غیر فارس ها با فارس ها، به افزایش ظرفیت انفجارهای قومی-ملی در میان فارسها با مجموعه ملل غیر فارس منجر خواهد شد.
از همین رو است که ایران کنونی، آبستن جنگ های دامنه دار و گسترده میآن فارسها و غیر فارسها در دهههای آینده است.
سرگذشت خونین و ویرانی افغانستان و سوریه، در انتظار ایران کنونی در آینده است.
در چنان جنگهایی، بیشترین خسارتهای مالی و جانی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، زبانی و ... به فارس ها تحمیل خواهد شد.
چرا که فارس ها، بطور طبیعی، در محاصره ملل غیر فارس قرار دارند.
چرا که فارس ها در کویر متمرکز شده اند. این موقعیت ژئویلوتیک، نه تنها از دسترسی فارسها به مواد اولیه برای تداوم تولید و بهره برداری از صنایعی که در فارسیستان مستقر کردهاند، محروم خواهند شد بلکه از دسترسی به دریا ها و حتی آب آشامیدنی هم محروم خواهند شد.
نتیجه یکصد سال دشمنی و سیاستهای استعماری فارسها، آنها را به زندگی در کویر بی آب و علف محکوم خواهد کرد.
در طول تاریخ، هیچ ملتی از استقلال، ضرر و زیان ندیده است.
ملل غیر فارس هم با دستیابی به استقلال سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، زبانی و ... از زندان عقب ماندگی تحمیلی فارسها آزاد خواهند شد.
توسعه، رفاه، امنیت، و رهایی از فارس ها و زبان فارسی، مهمترین دستاوردهای ملل غیر فارس خواهند بود که استقلال از ایران و فارس ها برای این ملل هدیه خواهد کرد.
استقلال ملل غیر فارس از ایران، یک ضرورت تاریخی است.
در چنین شرایطی، تنها راه عاقلانه پیش رو آن است که عقلای ملل دهگانه موجود در ایران کنونی (از جمله فارس های عاقل) خطر و مهلکه پیش رو را ببینند و برای کاهش هزینه های فروپاشی ایران فارسزده و استقلال ملل غیر فارس راه حل های کم هزینهتری بیابند.
در همین مسیر، نباید منافع بلند مدت همه ملل در این منطقه را قربانی منافع کوتاه مدت فارس ها کرد.
گر چه در کوتاه مدت یکصد ساله، بیشرین سود را برده اند ولی در بلند مدت، فارس ها بیشترین خسارت ها را تحمل خواهند کرد.
اگر عقلای این ملل، برای این منطقه، صلح و امنیت آرزو می کنیم، ایران و فارسها باید از وطن این ملل بیرون بروند.
خروج داوطلبانه ایران فارس زده، از وطن ملل غیر فارس، احتمال جنگ و خونریزی در آینده را کاهش خواهد داد.
خروج داوطلبانه فارس ها از وطن این ملل، احتمال نوعی از همکاری سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در آینده، در منطقه را افزایش خواهد داد.
اگر ملل تورک، تورکمن، قشقایی، عرب، بلوچ و ... با زور و جنگ، وطنشان را از اشغال فارس ها آزاد بکنند، شانس هر نوع همکاری و همزیستی با فارسها، در منطقه، برای دهههای بلندی از بین خواهد رفت.
ای عقلای فارس، عاقلانه بیندیشید و آیندهنگر باشید و بدانید که آنچه پانفارس ها در یکصد سال گذشته برای ساختن دولت-ملت فارس به ملل غیر فارس تحمیل کرده اند، به جدایی بیشتر ملل غیر فارس با فارس ها انجامیده است. به دشمنی منتج شده است.
گریز از مرکز، حاصل آن سیاست هاست. عامل این جداییها را در بیرون از منطقه جستجو نکنید.
فارسها، سرزمین های همه ملل را ویران نکنید.
فارس ها، با سیاستهای ضد ملل غیر فارس، وطن ملل غیر فارس را به زندانی برای صاحبان وطن تبدیل نکنید. روزی که ملل از زندانی که شما ساخته اید، آزاد بشوند، شما در امان نخواهید ماند.
Comments
Post a Comment