استقلال چیست؟ مشروعیت استقلال‌خواهی از کجاست؟







استقلال چیست؟
مشروعیت استقلال‌خواهی از کجاست؟

اگر همه ملل، اقوام و افراد یک مملکت، داوطلبانه، در شرایط آزاد، بدون ترس از مجازات، با دسترسی آزادانه به رسانه‌ها و احزاب، مرزهای سرزمینی مملکتی که در آن زندگی می کنند را برسمیت بشناسند، با یک کشور مستقل رو برو هستیم.

با مراجعه به یک رفراندم ساده که توسط  سازمان‌های بین المللی و کشورهای بیطرف انجام بگیرد، می توان فهمید که چند درصد مردم، ملل یا اقوام در آن مملکت، کشور موجود را برسمیت می شناسند و چند درصد هر ملت یا اقوام، خواهان استقلال و تشکیل کشور مستقل برای خودشان هستند.

اگر در یک مملکت، ملل یا اقوام مختلفی زندگی می ‌کنند، روشنفکران و احزاب آن ملل، از تبعیض هایی در زمینه های حقوقی، اقتصادی، سیاسی، اداری، آموزشی، زبانی، سرمایه گذاری، توسعه یافتگی، عقب ماندگی، و ... به سود ملت یا قوم حاکم و به زیان دیگر ملل شکایت می کنند ولی به شکایت‌های آنان توجه نمی شود، آن ملل حق دارند با استفاده از هر وسیله ممکن، استقلالشان را بدست بیاورند.
آن‌ها حق دارند از هر قدرت و کشوری برای دستیابی به استقلالشان کمک بگیرند.

اگر در مملکتی، چند ملت زندگی می‌کنند ولی یکی از آن ملل، «دست بالا» و قدرت را در اختیار  دارد و «هستی و هویت های ملی» ملل دیگر را انکار می کند، و نه تنها هویت‌های آن ملل را برسمیت نمی شناسد، بلکه برای آن ملل، هویت جدید و دلخواهش را می تراشد، ملل تحت سلطه، حق دارند استقلالشان را با استفاده از ابزارهای ممکن بدست بیاورند.

اگر حقوق، خواست و اراده ملل یا اقوامی توسط ملت یا قوم مسلطی نادیده گرفته می شود، ملل بدون حقوق، حق «استقلال» و زندگی در سرزمین و حقوق مورد نظرشان را دارند.

اگر از مجموعه ملل یا اقوامی که در یک‌  مملکت زندگی می کنند، ملت یا قوم مسلطی وجود دارد که با استفاده از قدرت قبضه شده، دیگر ملل را آسیمیله کرده و با بکار گیری سیاست‌های مختلف، آن ملل را در خود حل می کند، ملل در حال آسیمیلاسیون حق دارند، دست به سلاح برده و استقلالشان را بدست آورند‌.

اگر رهبران، احزاب و روشنفکران ملل یا اقوام، از «اشغال» سرزمینشان توسط نژاد، ملت یا قوم مسلط و حاکم در یک کشور معین سخن می گویند، آن رهبران، احزاب و ملل حق دارند تا با هر وسیله ممکن، سرزمین و ملت خودشان را از اشغال آزاد بکنند و کشور مستقل خودشان را تاسیس نمایند.

چرا که اشغال سرزمین دیگران، زندگی در شرایط اشغال شدگی و‌ تداوم اشغالگری، به هیچ وجه مشروعیتی ندارند و تحقیر انسان و حقوق انسانی و نقض حاکمیت سرزمینی دیگران محسوب می شوند

آزادی و رهایی از اشغال شدگی، حقی انسانی، طبیعی و نامحدود است که در محدود زمان خاصی نمی گنجد. گذر زمان، به اشغال و اشغالگری مشروعیت نمی بخشد.

اگر ملل، رهبران، احزاب و روشنفکران ملل یا ملت یا قومی، خودشان را تحت سلطه ملت یا قوم دیگری تصور می کنند، قضاوت خود آن ها اصل اساسی است و ادعا می کنند که از حقوق انسانی یا حقوقی و آزادی‌هایی که ملل مستقل دیگر از آن‌ حقوق و آزادی‌ها برخوردارند، محروم هستند، حق دستیابی به استقلال برای آن‌ ملل محفوظ است.

آن ملت یا قوم حق دارند، برای استقلالشان از هر ابزاری بهره برده و با هر ملت یا قدرتی متحد شده، آزادیشان و استقلالشان را تظمین بکنند.

اگر رهبران، احزاب و روشنفکران یک ملت یا قومی، مشروعیت حاکمیت ملت یا قوم دیگر بر آنان در سرزمین خودشان را قبول نکرده و محکوم می کنند و خودشان را ملت یا قوم  صاحب سرزمین محل زندگی خودشان می دانند، و اراده می کنند تا در وطن مستقل خود و در زیر حاکمیت ملی خودشان زندگی بکنند، باید پذیرفت که آن ملت یا قوم تحت سلطه  هستند و «باید» و «می‌توانند» مستقل بشوند.

انصافعلی هدایت
تورنتو - کانادا
12.05.2022




















Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر