مهندسی جهل 187
مهندسی جهل 187
https://youtube.com/live/wj6k8SjZEbc
نام کتاب: تاریخی منقبه لر لغتی - جلد اول
نام نویسنده: نامعلوم
زبان کتاب: تورکی
لهجه: تورکی استانبولی
الفباء: الفبای تورکی-عربی
نوع کتابت: دست نویس اولیه (چرک نویس)1
موضوع کتاب: شرح لغات، اسامی، حوادث مهم در تاریخ دور و نزدیک
تعداد جلد: نوشته شده در نه (9) جلد
محل نگهداری: تورکیه، استانبول، کتابخانه سلیمانیه
تاریخ نگارش کتاب تورکی: 1964 تا : 1974، در ده سال
در این جلسه از سلسله بحث های آشنایی با تمدن مکتوب و تمدن فکری تورک ها، با یک کتاب تورکی خطی، دست نویس، تخصصی، آشنا شدیم.
به نظر می رسد که این کتاب، یک کپی از اصل دست نوشته است که به شکل پی.دی.اف به دست ما رسیده و در کتابخانه سلیمانیه در استانبول نگهداری می شود. اصل این مجموعه نه جلدی در کجاست؟
این کتاب، جلد اول از یک مجموعه نه (9) جلدی است که در عرض ده (10) سال و در بین سال های 1964 تا 1974 میلادی و در موضوعات بسیاری نوشته شده است.
خود این دست نوشته هم، چرک نویس یا دست نویس اولیه است که نویسنده بر روی دفترهای رایج در نزد دانش آموزان مدارس نوشته است.
خط کتابت، با مداد نوک ریزی نوشته شده است.
با این حال، خط این کتاب، دست نوشته ای منحصر به فرد است و مانند اثر انگشت نویسنده تورک آن، یگانه است.
با این همه، نیاز چندانی برای رمزگشایی از دست خط یا تصاویر حروف و صداها نیست و به راحتی می توان آن را خواند.
فقط کافی است تا بتوان یکی دو صفحه اول آن را با کمی صبر و حوصله خواند. پس از آن، با دست خط و حرکت قلم نویسنده برای تصویر و نقاشی حروف، صداها و کلمات آشنا خواهیم شد و با راحتی و آرامش بیشتری از خواندن آن لذت خواهیم برد.
به نظر می رسد که این نویسنده تورک و تورک زبان، در صدد نوشتن و گردآوری نوعی از دایره المعارف مدرن برای تورک ها بوده است.
او در زمانی به نوشتن این کتاب با الفباء تورکی -عربی اقدام کرده است که سال ها قبل از آن، دولت و نظام جدیدی که با کودتا فراماسون ها، جانشین دولت عثمانی شده بود، نوشتن و خواندن و ارتباط با این الفباء را قدغن کرده بوده است.
خواننده، در متن کتاب، با طرز نگاه، تفکر و احساسات نویسنده بیشتر آشنا می شود. چرا که این کتاب، روان و گرایش های او را برای انسان خواننده روشن می سازد.
معلوم می شود که او در اوروپا تحصیل کرده بوده است. لذا در جای جای نوشته هایش، از کلماتی استفاده می کند که در زبان های اوروپایی رایج بوده و رایج است. آیا این به معنی غربزدگی او است؟
هر چه با این متن نویسنده گمنام آشناتر می شویم، تشابه میان منورالفکرها، تحصیل کردگان خارجی و سفرای دولتی غربزده در "ممالک محروسه قاجاری" و در ممالک عثمانی را بیشتر در می یابیم.
بحث های جسته و گریخته ای که در این کتاب خواندیم، ما را به ادراکی جدید از وضعیت ممالک محروسه و ایران جدید رساند. لذا مجبور شدیم تا افکار خود، در خارج از متن کتاب را توضیح بدهیم.
به نظر ما، انسان ها در ایران، انسان ایرانی، انسان ایرانی شده جدید، انسان فارس، انسان فارس زبان و انسان فارس زبان شده، از نظر عقلی، بسیار عقب مانده است.
به طوری عقب مانده است که انسان ایرانی تحصیل کرده در گران ترین دانشگاه های دنیا، استاد آن دانشگاه، زیسته در دل جهان غرب، روشنفکر، سیاستمدار، و … هم نمی توانند واقعیت های اجتماعی و جهانی را از خیالات، اوهام، از آرزوها، و از تصورات خودشان جدا بکنند.
در نتیجه، نمی توانند تصورات راست و دروغ، اوهام، خیالات شخصی، خواست ها، آرزو ها، داستان ها، رمان ها و شعرها را از واقعیت ها جدا بکنند. آن ها را با هم مخلوط می کنند. در نتیجه از واقعیات جهان واقعی بیرون مانده اند. درک درستی از جهان و واقعیت ها و روابط انسان ها با هم ندارند.
نمی توانند در بین واقعیت ها و اوهام مخمور، تفاوت ها را ببینند.
این خصیصه های روانی-اجتماعی و آموزشی هم آن ها را به وادی افراط و تفریط کشانده و می کشاند. این زیاده رویی و عدم عقلگرایی، هم در جهت مثبت و با افراط گرایی احساساتی و عملی در آن ها خودش را نشان می دهد و هم در جهت منفی. یعنی، آن ها نه تنها نمی توانند واقعیت را از اوهام مجزا بکنند، بلکه مجبور می شوند تا در چگونگی نشان دادن خواست ها و آرزوهایشان هم افراط بکنند. یعنی افراط و تفریط دو بال تن ایرانی است که آن ها را به درون آتش نابودگر سوق می هد.
اگر جامعه و انسان هایی نمی توانند حد تعادل را نگه دارند، اگر نمی توانند احساسات خودشان را کنترل بکنند، اگر نمی توانند از افراط و تفریط به تعقل بگذرند، خودشان را مجبور به اغراق در همه چیز و در رویارویی با همه کس و همه جهانیان می بینند.
این نوع رفتار و زیست احساساتی که بر اغلب ایرانیان مستولی است، دلیلی بر عدم بلوغ عقلی و تسلیم شدن انسان ایرانی به احساسات و هیجانات است.
چنین جامعه ای نمی تواند تعادل روحی و روانی داشته یاشد. جامعه ای عقده زیست و اولیه استو به همان روش و شیوه انسان های اولیه زیست می کند، رفتار می کند. عکس العمل نشان می دهد. درکی عقلانی و دراز مدت از منافع ملی نداد. منافع ملی را قربانی منافع زودگذر و آنی و منافع ملی را فدای مکنافع شخصی می کند.
چرا؟
چون چنین فرد، انسان و جامعه ای نمی تواند با واقعیت های جهان و با احساسات غیر عقلانی درونی شده خود کنار بیاید.
در نتیجه هم نمی تواند با جهان بیرون، با دیگر انسان ها، با جوامع دیگر، ملل و کشورها دیگر همکاری داشته باشد.
چنین انسان خالی از قوه تعقل، نمی تواند هستی مرزهای سیاسی-جغرافیایی، هستی اراده ملی، هستی دینی، هستی زبانی، هستی تمدنی، و هستی تاریخی دیگران را هم به رسمیت بشناسد. چون احساسات بر او حکم می راند و در جهان احساسات، جایی برای دیگری نیست. دو موجود نا هم جور، در یک جهان احساساتی که به یک طرف تعلق دارد، نمی توانند با هم همکاری و تشریک مساعی داشته باشند. یا باید دیگران تسلیم اراده احساساتی او بشوند و یا باید او تسلیم اراده قوی تر از خودش بشود. برای چنین فرد، انسان، جامعه و سیستم دولتی، راه میانه یا راه سومی وجود ندارد.
تنها راهی که به ذهن انسان ایرانی فارس زبان شده می رسد، استفاده از اهرم زور در سطح اعلا و توهین در سطح پایین است. اگر زور ایرانی جماعت و ایران فکر به قوی تر از خودش نرسد، بطور صددرصد و دربست تسلیم زورگوتر از خودش می شود.
انسان ایرانی تسلیم محض احساساتش شده است. همان احساساتی که حیوان را اداره می کند. زندگی و زیست بر اساس احساسات، رفتاری و زیستی حیوانی است. حیوانی که مغز اوتا حدی رشد نکرده است تا با مراجعه به قوه عقلانیش، راه را از چاه و همکاری را از دشمنی بر اساس احساسات تشخیص بدهد.
احساسات عالم، اندیشمند، فیلسوف، حقوقدان، وزیر، وکیل، نظریه پرداز و … ایرانی زده، میزان و سنجه او در رابطه او با جهان، دیگری و دیگران است.
می دانیم که احساسات هم دایما و در هر ثانیه و بر اساس حوادث، و احساسات خودی ها و عکس العمل غیر خودی ها، در فراز و فرود دائمی است و آرام و قراری ندارد.
چنین انسان و جامعه ای، همراه با دولتمردانش که بافته جدا تافته ای از آن جامعه نیستند هم نمی توانند با دنیا و عقل رابطه برقرار بکنند.
آن ها نمی توانند سرمایه ها و اعتماد دنیا را بخود جلب بکنند. آن ها را به همکاری با خود بکشانند.
چرا که چنین جامعه ای، رفتار چنان ملتی و تصمیم گیری های دولتی ان، که از متن و از خود آن جامعه برخاسته است، قابل پیش بینی نیست.
آن ملت، جامعه و دولت می توانند در هر لحظه رفتار و گفتار خودشان را تغییر بدهند. منطق آن هاف همزمان با احساساتشان تغییر می کند. در حالی که منافع ملی به این آسانی تغییر پذیر نیستند.
چرا که چنین ملت، دولت و انسان و جامعه ای نمی تواند تاریخ و داستان های تخیلی تاریخی را از واقعیت های کنونی و تاریخی تجزیه کرده، روابطش، با هر کدام از آن ها را جداگانه سازمان بدهد.
اگر بتوانیم با تمامی مطالب همه صفحات این نه جلد کتاب تخصصی دست نوشته خطی به زبان تورکی اما تورکی ساده و صمیمی همراه بشویم، شاید بتوانیم شناختی جامعه شناسانه، تاریخی، علمی، و … از وضعیت تورک ها و مللی که تحت حاکمیت تورک ها در آن مقطع تاریخی می زیسته اند، آشنا بشویم و شناختی بهتر از آن بدست بیاوریم.
انصافعلی هدایت
٢٣ ربیع الثانی ١٤٤٧
No comments:
Post a Comment