Friday, October 17, 2025

مهندسی جهل 189

  مهندسی جهل 189



نام کتاب تورکی: اللی دورت فرض

نویسنده: نامعلوم

تاریخ نوشتار: نا معلوم

زبان کتابت: تورکی

موضوع کتاب: واجبات پنجاه چهارگانه (54) اسلامی

الفباء: تورکی - عربی

نوع خط: دست نویس-خطی

نسخه یا اصل: نا معلوم

تعداد صفحات: (48) چهل و هشت


در این جلسه، عمدا و آگاهانه تلاش کردیم تا به جای زبان فارسی، تمامی بحث جلسه را به زبان تورکی و زبان ملی خودمان انجام بدهیم.

یعنی، تلاش کردیم تا بر خلاف تمامی جلسات قبلی، کتاب تورکی را به زبان تورکی می خواندیم، ولی صحبت های خودمان، به زبان فارسی بود را تغییر داده و تمامی برنامه را به زبان ملی-تاریخی خودمان؛ تورکی پیش ببریم.

این یکی از تصمیم های مهمی بود که از نتایج سهمگین و ترسناک آن، بر روی خودمان بی خبر بوده ایم. 

ما، از زمانی که به فکر اجرای این سری از برنامه ها و آموزش خودمان به زبان تورکی افتادیم، می خواستیم و اراده کرده بودیم که از زبان فارسی برای مدت کوتاهی، به عنوان زبان میانجی استفاده بکنیم. می دانستیم که زمانی خواهد رسید که کل برنامه را به زبان مالی-تاریخی تورکی برگزار خواهیم کرد.

این آگاهی اولیه بر موقتی بودن زبان فارسی، بخشی از اهدافی بود که برای آغاز و ادامه سلسله برنامه های مهندسی جهل در نظر گرفته بودیم.

 اما وقتی و در عمل، زمان تغییر آگاهانه و عمدی مجدد گذر از زبان موقت فارسی، به زبان دایمی و ملی-تاریخی تورکی رسید، با مشکلات بسیار پیچیده و جدی، آن هم در درون خود من، در میان من تربیت یافته به فارسی، عادت کرده به فارسی و من مخالف فارسی، منی که می خواهد تورکی را جایگزین فارسی بکند، روبرو شدیم. جنگی در بین دو من، دو منی که برای هر دو تغییر آگاهانه اراده کرده بود، افتاد. فکرش چنین جنگی در درون خودمان با خودمان را هم نکرده بودیم. نتوانسته بودیم و نمی توانستیم نتایج چنان وحشتناک را از قبل از تجربه، ادراک و پیش بینی بکنیم.

 زبان کاربردی ما در بیان نظریات خودمان به هنگام ترجمه بعضی از بخش های کتاب تورک در 198 جلسه قبلی، فارسی بود.

بر اساس اراده عمدی و آگاهانه خود تصمیم گرفتیم و خواستیم تا در طول این جلسه و تمامی جلسات آینده، به زبان تاریخی و ملی تورکی هم متن کتاب های تورکی را به تورکی بخوانیم و هم توضیحات مربوط به دیدگاه های خودمان در باره آن مطالب را به زبان تورکی ارائه بکنیم.

اما "افتاد مشکل ها". در هنگامی که برنامه را به تورکی اجرا می کردیم، ناخود آگاهانه و غیر عمدی و بر اساس عادت جلسات قبلی، گاهی، زبان و مغز ما، بطور اتوماتیک، و برعکس اراده آگاهانه و تصمیم ما، از تورکی دلخواه ما، به فارسی برمی گشت. 

این مقاومت ما در مقابل خود ما نشانه چیست؟

چرا اراده قبلی ما در مقابل اراده کنونی ما مقاومت می کند؟

چرا گذشته ما تسلیم اراده و خواست کنونی ما نمی شود؟

چرا رفتاری مصلحتی و برای مدت زمان محدودی، این قدر مقاوم شده و با تغییر و اراده دایمی ما برای بازگشت به اصل خویش می جنگد و آن را به مبارزه می طلبد؟

این مقاومت گذشته در مقابل حال، اکنون، آینده، اراده و آگاهی ما را چگونه می توان دید و تفسیر کرد؟

 این وضعیت پیچیده نشان می دهد که بدن و مغز من (شاید انسان)، بعد از انجام تکراری یک کار برای مدتی، و عادت بدن، مغز و زبان به انجام آن کار یا آن زبان، یا استفاده از آن واژه ها، بطور خودکار به آن عادت کرده و بر اساس آن عمل می کند. 

این خود نوعی مهندسی مغز، بدن، زبان، فکر و رفتار ماست.

 که اگر،بعدا هم با تمایل و اراده خود بخواهیم آن را تغییر بدهیم، با موانعی بسیار جدی و مقاومت های سختی از درون خودمان با خود فعلی خودمان مواجه می شویم. گذشته ما، عادت های رفتار، گفتاری و فکری ما، نه می خواهد و نه اجازه هم می دهد که مای کنونی، تن به تغییر مورد نیاز بدهیم.

متاسفانه، در طول 198 جلسه قبلی، ما با محاسبه ای غلط و از روی یک نوع مصلت، تن به رفتار، فکر و گفتاری (زبانی) دادیم. با تکرار روزانه، هر چند برای کوتاه مدت آن ها، رفتار بدن، مغز و زبان خودمان را به فارسی عادت داده ایم. رفتار بدن، مغز و زبانمان را بر اساس زبان فارسی تربیت کرده و کانالیزه کرده ایم. این نوع رفتار، برای آن ها عادی، طبیعی و روتین روزانه شده است. 

گر چه ممکن است که این عادت، تنها به این یکی-دو ساعت در روز و برای همان مدت کتابخوانی محدود باشد ولی از این هم مطمئن نیستیم که آیا این تاثیرات منفی ادامه دار است یا به همینجا ختم می شود. اما یک بار، در خواب، رویایی به زبان فارسی هم دیده ایم.

به هر حال، اکنون که می خواهیم بر اساس اراده جدید خودمان، برعکس آن اراده قبلی خودمان، که خودمان بر خودمان تحمیل کرده بودیم و تصور می کردیم که می توانیم به راحتی دکمه روشن-خاموش آن را بزنیم و رفتار خودمان را از "الف" به "ب" تغییر بدهیم، متوجه شده ایم که روشن و خاموش کردن یک رفتار ی که به عادت و الگوی ذهنی، الگو و عادت رفتاری، الگوی و عادت زبانی، الگو و عادت فکری تبدیل شده است، به این آسانی ها میسر نیست. 


در اثر این تجربه چند ماهه، متوجه می شویم و شدیم که بدن ما، مغز ما و زبان ما به شیوه ای تربیت شده است که نمی خواهد تن به تغییر و اراده کنونی ما بدهد. 

ما به هنگان رفتار و عمل خود و همچنین به هنگام نیت و در باطن خودمان می خواهیم زبان تورکی را جانشین فارسی بکنیم. لکن، در باطن و درون خود، در ناخودآگاه خودمان، با مقاومت داخلی عقلی، مقاومت زبانی، مقاومت رفتاری، مقاومت احساسی خودمان مواجه می شویم. 

یعنی عادت و گذشته ما، در جلوی اراده کنونی ما برای تغییری که در گذشته هم در آرزویش بوده ایم، ایستاده است.

یعنی عادت و تربیت انسان، تربیت توسط و به اراده خود یا تربیت توسط اراده و برنامه های دولت و سیستم مسلط بدون توانایی برای مقابله با تنبیه ها و پاداش های آن، یا تربیت در محیط کار(نابرابری میان کارگر و مدیر)، یا تربیت در میان دوستان، یا تربیت غیر مستقیم در میان گروه های مرجع اجتماعی، یا تربیت بر اساس همرنگی و تقلید از مدل ها و قهرمانان مدرنی که همیشه در جلو چشمان ما هستند و استانداردهای یک طبقه را به ما تحمیل می کنند، و … مهم تر از اراده شخص خود ما و نزدیکانمان است.

چرا که تربیت، امری دراز مدت است. در روند و پروسه تربیت، عمل ها و عکس العمل ها، پاداش ها و تنبیه ها، بده و بستان ها،  و … به آرامی و در طول زمان، بدون مقاومت جدی انسانی، در نهایت تسلیم شدگی و بیچارگی پیشروی می کند.

انسانی که در پروسه تربین شدن قرار دارد یا خودش را تربیت می کند، در حال تربیت شدن و عادت کردن به یک نوع الگوی مغزی، فکری، رفتاری، زبانی و … است. 

آن الگوهای مغزی، فکری، روانی، احساسی، رفتاری، زبانی، گفتاری و … به تدریج در جان و روح و مغز انسان جای گرفته به رفتار، فکر، و احساس دایمی او تبدیل می شود که خود انسان هم متوجه این پروسه نیست. 

چرا که این پروسه هم درازمدت، هم همراه با تشویق ها و تنبیه ها، بده بستان ها است و طوری بر روی انسان اعمال می شود و بر انسان نفوذ می کند که خود انسان، چندان متوجه آن نیست و در مقابلش مقاومت نمی کند. اگر هم مقاومتی داشته باشد، آن مقاومت اولیه، به تدریج، کم رنگ تر می شود.

 گاهی، خود انسان تحت تربیت خود یا دیگران یا سیستم ها، فکر می کند که خودش تصمیم گرفته است یا تصمیم می گیرد و تصور می کند که"من می دانم که چه می خواهم و در آینده و با مهیا شدن شرایط، می توانم تغییر بکنم و تغییر هم خواهم کرد. 

اما عادات و الگوهای بدنی، مغزی، زبانی و الگوهای رفتاری ما در این تفکر اولیه ما که هر روز هم تضعیف می شوند، به شکلی که ما تصور و برنامه ریزی می کنیم، عمل نمی کنند. بلکه عادات و الگوهای بدنی، مغزی، زبانی و الگوهای رفتاری ما، به آن سیستم های تربیتی و شیوه و الگوهای رفتاری؛ فکری، زبانی، و … عادت می کنند. آن ها را درونی می کنند. بر اساس آن شکل گیری و قالب بندی می شوند. فرم و شکل آن نوع تربیت را به خود می گیرند.

مثل آبی است که با اراده خود، به خاک و گل می زنیم و از آن ها آجری گلی می سازیم. اما هر چه بیشتر، این آجر گلی را در جلو نور و گرما قرار بدهیم، آن چیزی که ساخته می شود، به مرور زمان، از خاک و گل ساده خارج شده، به سفال سخت و غیر قابل انعطاف و تغییر بدل می شود که بازگردادن آن به شکل خاک و گل اولیه نرم و قابل تغییر و جدا کردن آب از خاک یا ممکن نیست و یا بسیار زحمت خواهد برد و زمان زیادی لازم دارد.


عادت ها و الگوهایی که خود ما، داوطلبانه یا در اثر اجبار بیرونی، اداری، کاری، و چه بسا آگاهانه و به شکل نمایشی انجام می دهیم، بعد از مدتی، (گر چه در ظاهر می دانیم که آن اعمال و رفتار و گفتار نمایشی است) به واقعیت های درونی و بیرونی ما تبدیل می شوند. بعد از مدتی، آن نمایش های ریاکارانه (منافقانه) در درون ما ریشه دوانده، ثبات یافته و شکل جامدتری بخود می گیرند که تلاش برای تغییر آن ها اصلا ساده و سهل نیست..

اگر این زبان، رفتار، فکر، موضع گیری های ما، به همراه کسب مقام، منصب، اشغال یک جایگاه اداری-اجتماعی، تنها راه تامین معاش یا اصلی ترین راه و روش تامین معاش، یا از راه تشویق، جایزه، حقوق و دریافتی های مالی و خدمات،  کسب نمره، در کنار تنبیه روانی یا جسمی، دستگیری، زندانی، محاکمه شدن ها، شکنجه ها، اعدام ها و ... باشد، عادت و اجبار به عادت، حتی اگر از روی مصلحت و ریا هم باشد، در الگوهای رفتاری، مغزی، فکری، زبانی و احساسی انسان تاثیرات عمیقی می گذارد (فعلا در مورد مثبت یا منفی بودن آن ها قضاوت نمی کنیم) که اگر شرایط هم تغییر بکند، و اگر انسان بخواهد و اراده هم بکند که برعکس تمامی گذشته اش، ارده و شخصیت نمایشی گذشته اش رفتار بکند، نمی تواند از آن ها برهد.

وضعیت آگاهانه ما در این جلسات، نیات ما، رفتار دوگانه ما در خواندن متون تورکی و ترجمه آن ها به فارسی، بیان دیدگاه های شخص ما درباره آن مطالب به فارسی، و … اگر چه مصلحتی و از روی اجبار هم بوده باشد، با آن ما در گذشته عمدا تصمیم گرفته ایم که این برنامه ها را بطور موقتی و برای طیف گسترده تری از انسان هایی که در ایران، فارسیزه تربیت  شده اند، اجرا بکنیم.

نتیجه اش آن است که اراده کنونی ما، نمی تواند بر الگوهای رفتار، مغری، فکری زبانی و احساسی تربیت شده شخص ما در آن جلسات غلبه بکند. مغلوب شده است.

عادت زبانی، مغزی و رفتاری حاکم بر ما که بدن، زبان و مغز ما را در این مدت شکل داده و تربیت کرده است، مای کنونی مطیع و اسیر خود کرده است. ما اسیر آن عادت ها و الگوها شده ایم.

برگردیم به متن کتاب، این کتاب تورکی قدیمی چند صد ساله، تخصصی و دست نویس -خطی، بسیار ساده و صمیمی نوشته شده است. 

نویسنده، با خطی منحصر به فرد، هم متون عربی و هم متون تورکی را استاندارد کرده. او، تک تک تصاویر صداها را صداگذاری (اعراب گذاری) کرده است تا به خوانندگان، در هر عصر، زمان و جغرافیایی که خواهند بود، نشان بدهد که در آن تاریخ، در آن جغرافیا، زبان اداری، رسمی، ادبی، کتابی و حتی لهجه رایج مردم آن منطقه چگونه بوده است.

او به این واسطه، بخشی از تغییرات صدایی و لهجه ای زبان تورکی را برای نسل های بعدی تورک ها به یادگار گذاشته است.

در عین حالی که برای احکام اعتقادات و شریعت هم تعاریف ساده ای بیان کرده است. به بیان واجبات لازم، برای هر عقیده و عمل دینی را پرداخته است. 

او بدین وسیله، نشان می دهد که دینداران دین فروش، در آن زمان ها، هنوز نتوانسته بوده اند، شریعت اولیه دین محمدی را خیلی پیچیده و دستکاری بکنند تا منافع مالی و این جهانی خودشان را بیشتر تامین بکنند.


انصافعلی هدایت

٢٥ ربیع الثانی ١٤٤٧



No comments:

Post a Comment

جهالت موهندیسلیگینه غلبه 246

  جهالت موهندیسلیگینه غلبه 246 https://youtube.com/live/8z1cKTH-CUI بیتیک آدی: دقایق الحقایق یازار: کمال پاشازاده یازی چاغی: 1468 میلادی (8...