سانتراليسم خبري و سياسي



انصافعلي هدايت


روزنامه نگار در تبريز

Hedayat222@yahoo.com

این مقاله در سال 1380 منتشر شده بود




ا ين نظريه در كشور ما در همه زمينه ها بكار مي رود. مديران و رهبران كشور، وجود چنين ديدگاهي را در ميان مديران سياسي ـ امنيتي،فرهنگي ـ علمي، اقتصادي ـ صنعتي، بهداشتي ـ رفاهي، كتمان مي كنند، اما كتمان و تكذيب رهبران مركز نشين كشور، مشكلي را حل نمي كند. چون مردم به عمل و رفتار رهبران و مركزنشينان توجه مي كنند.


داوري مردم، براساس عملكرد رهبران مركز نشين است و اين بزرگترين خطري است كه وحدت سياسي، اجتماعي و فرهنگي كشور را تهديد مي كند.


در ميان جنبه هاي اجتماعي زندگي در كشور ما، پيرامون نشينان هرچه از مركز دورتر باشند، از امنيت سياسي و فرهنگي كمتري برخوردارند و خطرهاي بزرگتر و دردناكتري فعالان سياسي ـ فرهنگي را تهديد مي كند.


مي دانيم كه فعاليت در عرصه سياسي ـ فرهنگي، در فضاي كنوني كشورمان حتي در مركز هم خالي از ريسك نيست، چرا كه بيشترين فعالان سياسي ـ فرهنگي زنداني كشور، در مركز و تهران متمركز هستند. اين بدان معني است كه در فضاي كنوني كشور، فعالان سياسي و فرهنگي مركز نيز از اهميت برخوردار نيستند.


كمي تعداد زندانيان سياسي ـ فرهنگي كشور در نقاط دورتر از تهران، دليل امنيت بيشتر مردم آن نقاط نيست. بلكه روشنفكران، فعالان سياسي ـ اجتماعي و جنبش دانشجويي پيرامونيان با تجربه (در سالهاي گذشته) آموخته اند كه آنان (در پيرامون) از هيچ حمايتي برخوردار نيستند و اگر به صحنه فعاليت جدي سياسي ـ فرهنگي وارد شوند، اتهام هاي عجيب و غريبي دامنگير (بدامن) آنان (زده) خواهد شد.


همين اتهامات عجيب و غريب ساخته ذهن مأموران امنيتي ـ سياسي پيرامون (مركز)، باعث شده تا روشن فكران و فعالان سياسي ـ فرهنگي مركز از هم فكران خود در پيرامون، حمايت نكنند.


سياست مداران و دانشجويان مركز، خود را محور فعاليتهاي سياسي مي دانند و خواسته و ناخواسته، هماهنگ با رهبران سياسي قدرتمدار مركز، تئوري هاي مركزي را پذيرفته و با آنان هم صدا مي شوند و فعالان پيرامون را به بازي نمي گيرند و حتي آنها را متهم كرده و از صحنه هاي سياسي ـ فرهنگي مي رانند.


اين نگرش هم در ميان اصلاح طلبان درون حاكميت در تهران و هم در ميان احزاب و جمعيت هاي اصلاح طلب خارج از حاكميت ديده مي شود و تئوريهاي «مركز» و «پيرامون»‌ از هر سه سو، عليه پيرامونيان اعمال مي شود. در فشار به پيرامون، تفاوت چنداني ميان جناح راست حكومت، جناح چپ و اصلاح طلب و فعالان سياسي خارج از حكومت، ديده نمي شود.


«مركز»، اگر به سياست مداران «دم حجله» حكومت، سر بريده و از فعالان عرصه فرهنگي زهر چشم گرفته و (و آنان را اخته كرده است) و كثيري از فعالان فرهنگي و مطبوعاتي، پيرامون از آن چه بر سر سياستمداران پيرامون و مركز آمده، مرعوب شده (درس عبرت گرفته اند) و گوشة دنج «فرهنگ اداري» را به فرهنگ ملت، توده و فرهنگ پيشرو ترجيح داده اند.


اغلب اين فعالان ميدان سياست، فرهنگ و مطبوعات در پيرامون، چون مايه و فكري ندارند، از نشخوار «فرهنگ اداري ساخته» و «اشاعة اخبار درو‎غ و اغراق آميز مديران»، باد در كبكبه مي كنند و خود را خداي سياست، فرهنگ و مطبوعات مي دانند. البته در نبود سياستمداران، فرهنگ پروران و روزنامه نگاران

جسور، انديشمند و آشنا به جريانات روز كشوري و بين المللي در پيرامون، هر «كچلي» حق دارد خود را زلفعلي بداند.


رابطه ضعيف (كور و مشكوك) فعالان سياسي و فرهنگي«مركز» و «پيرامون»، تنها باعث تقويت (يك طرف معادله سه مجهولي شده است و آن) جناح قانون گريز (حتي قانون ستيز) محافظه كاران حكومتي شده است . اقتدارگرا مي شود جدايي مردان و زنان انديشمند و جسور مركز از پيرامون، به ضعف خود اين دو دسته انجاميده و توان و قدرت آنان را دهها بار (تقسيم كرده) كاهش داده است.


بايد اصلاح طلبان مركز، خود را محور و مركز جهان ندانند و تصور نكنند كه همفكران آنان، همين عدة معدودي هستند كه در حد شاگردان و سمپاتهاي آنان در مركز هم نيستند. آنان بايد بدانند كه تئوريسين ها و سياستمداران و فرهنگ پيشگان پيرامون بنا به تفكر مركز گرائي خود را از عرصه سياست و جريان اصلاح طلبي، كنار كشيده اند. چرا كه در ميان همفكران خود هم، به بازي گرفته نمي شوند.


آناني كه اكنون در پيرامون خودي نشان مي دهند، ضعيف ترين وكم سوادترين، پيرامونيان هستند، اما اگر روشنفكران سياسي ـ فرهنگي از همين حباب ها هم در مواقع ضروري، حمايت كنند، گوشه دنج نشينان پيرامون، اعتماد از دست داده خود به فعالان مركزي را دوباره بدست مي آورند و از ستادهاي تئوري سازي و انديشه پروري خود بيرون مي آيند.


از طرف ديگر، روشنفكران و فعالان سياسي پيرامون هم بايد خود را نشان دهند و مسايل پيرامون را هماهنگ با روند كلي كشور، فعالانه پيگيري كنند و به پاي ميز مذاكره با همفكران مركز رفته و آنان را به پاي مذاكره با خود به پيرامون، فرا خوانند تا «اعتمادي» دوباره در ميان آنان، پديد آيد.


اگر توسعه و پيشرفت پيرامون يا مركز (يا هر دو با هم) هدف روشنفكران و مبارزان سياسي ـ فرهنگي كشور است، تنها راه دست يابي به آنها، (به آنها اتحاد اين دو خط موازي است يا نزديكي هر چه بيشتر آن دو به هم است.) رعايت حقوق ملل مختلف ايراني است.


امنيت پيرامونيان در 24 سال گذشته. هيچ وقت تأمين نبوده و پيرامونيان براي تحقق خواست هاي قانون يخود براساس قانون اساسي و قوانين حاري كشور (مركز)، هزينه هاي بسيار سنگيني داده اند. گناه و جرم اينان، تقاضاي برقراري قانون و اجراي آن بوده و است.


اين نقطه اي است كه اكنون پاي مركزيان هم، در اين باتلاق، گير كرده است و طعم قانون خواهي را چشيده اند. با اين وجود، به پيرامون و خواست هاي پيرامونيان كم توجه اند.


هرچه فشارهاي امنيتي به فعالان سياسي، ژورناليستي و دانشجويي مركز افزون تر مي شود، حس نزديكي اين سه قشر در مركز و پيرامون تقويت مي گردد.


اقتدارگرايان مركز، ناخواسته ـ راه اتحاد و حمايت (از هم فكران روشنفكر) را هموار مي كنند، اما خود اين گروه ها هستند كه بايد براي نزديكي و مذاكره با هم پاپيش بگذارند.



http://news.gooya.com/2003/07/29/2907-z-12.php


Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر