سپاه پاسداران حمایت در درون - سکوت در بیرون

انصافعلی هدایت
 روزنامه نگار آزاد ومستقل
Hedayat222@yahoo.com
 ورنتو – کانادا
اول شهريور ۱۳۸۶  
23 آگوست 2007

این روزها، زمزمه ی قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در لیست سازمان های تروریستی آمریکا، شنیده می شود. گر چه هنوز زود است که از موضع گیری ها، جمع بندی کرد اما تا کنون، دو نوع عکس العمل در میان ایرانیان دیده شده است:1
 الف- بعضی از احزاب داخلی ازسپاه پاسداران حمایت کرده اند. هنوز بسیاری، سکوت کرده اند و منتظرند. 
ب- در بیرون از جغرافیای ایران- در میان فعالان سیاسی خارج از کشور- سکوت حاکم است. چرا چنین شده است؟ آیا ایرانیان و به خصوص فعالان سیاسی نمی دانند که سپاه پاسداران چه نقشی در جریان های تروریستی دارد؟ یا در حمایت ها و سکوت ها، ملاحظات دیگری مطرح است؟ 
در این راستا، نقش سپاه پاسداران از چند جهت، قابل بررسی است:


 الف - نقش سپاه پاسداران در داخل ب - نقش سپاه پاسداران در سطح منطقه ای و جهانی نقش سپاه پاسداران در سطح داخلی، به قرار زیر بوده و است:
1 - 
نقش سپاه پاسداران در جنگ با عراق: عمده ی نیروهای این نیروی تازه تشکیل شده در بعد از انقلاب، با اصول نظامی، آشنایی چندانی نداشتند. با این وجود، با به کشتن دادن صدها هزار جوان ایرانی- با نام سپاهی و بسیجی- توانست نقش مهمی در جنگ ایفا کند.
2  - 
نقش سپاه در تولید سلاح های جنگی: این نیرو، بعد از گذشتن مدتی از جنگ با عراق، به فکر تغییر سلاح سازمانی خود از سلاح های آمریکایی به سلاح های روسی افتاد. کارخانه هایی را در سراسر کشور تاسیس کرد که در آن ها به تولید انواع سلاح ها می پرداخت. در ادامه ی این سیاست ها بود که برای مقابله با بمباران شیمایی از سوی عراق، با شعار و استراتژی " موشک جواب موشک "، به تاسیس آزمایشگاه های پیشرفته تحقیق و تولید سلاح های شیمیایی، میکروبی و بیولوژیک پرداخت.
3 –
 سپاه در جریان سرکوبی خواست های سیاسی مردم و احزاب کردستان، با شدت تمام وارد آن جا شده و هزاران کرد بی گناه را به اتهام همکاری با گروهای محارب و تجزیه طلب یا همکاری با گروه های مسلح، به قتل رساند. صدها تن را پس از دستگیری- بدون این که محاکمه شوند- اعدام کردند. در بسیاری از روستاها، به زنان، کودکان و سالخوردگان هم ترحم نکردند.
4 -
 سپاه پاسداران با تشکیل بسیج ، بازوهای خود را به همه ی محلات، کوچه ها و حتی خانه ها کشاند و خصوصی ترین محل خانواده ها را نا امن ساخت. سپاه، بسیج و اطلاعات در حوادث سال های 1360 – 1367 دست به دست هم داده و عرصه ی سیاسی کشور را برهزاران تحصیل کرده ی ایرانی در مدارس و دانشگاه ها، تنگ کردند. هزاران جوان پر شور ایرانی را یا در کوچه ها و یا در شکنجه گاه ها، شکنجه کرده و به قتل رساندند. هر آن کس که از دست آن ها در خیابان ها و شکنجه گاه ها، در می رفت هم به زیر دندان چوبه ی دار می رفت. تعداد اندکی از آن جوانان، از مرگ گریختند. 
5 –
 نقش سپاه پاسداران در پروپاگاندای داخلی: با تشکیل سپاه پاسداران در اوایل انقلاب ایران، بخش آموزش های عقیدتی و ایدئولوژیک یا دسیسه چینی های آن هم شروع به کار کرد. کتاب ها، مجلات، هفته نامه ها، ماه نامه ها، … و علنی و محرمانه براه انداخت. به این وسیله، اعضای خود و بسیجیان را ایدئولوژیک پرورانده و آنان را برای کشتن دیگران و کشته شدن، آماده کردند. 
برای شستشوی ذهن رهبران سیاسی و مذهبی ایران و تحریک این رهبران علیه هر کس که خودشان می خواستند، مراکز تهیه ی بریده ی جراید را تشکیل دادند. صدها هزار صفحه مطلب در رابطه با نویسندگان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی، احزاب، ان جی اوها، روحانیان، کارگران و … تهیه کرده و به آن هایی که برای جلب رضایت شان، نیاز داشتند، دادند. ذهن رهبران سیاسی و مراجع دینی را بر ضد افراد و سازمانهای سیاسی، روزنامه نگاران و حتی علیه روحانیان ارشد شیعه، برانگیختند.
6  – 
نقش سپاه در فشار برمردم، تصفیه ها و گزینش ها: بسیج شاخه ی ادارات، کارخانه ها، دانشگاه ها و حتی نیروهای مسلح سپاه، عرصه را بر کارمندان، کارگران، دانشجویان و اساتید، پرسنل نیرهای نظامی و انتظامی، تنگ کردند. فضا را چنان تنگ و خفقانی کرده بودند که کمتر کسی جرات می کرد تا به کمی دستمزد و حقوق خود در کارخانه ها و ادارات دولتی و حتی خصوصی، اعتراض کند. در این سال ها، با توجه به گزارش های بسیجیان و سپاهیان، هزاران تن از کارمندان، کارگران، دانشجویان، استادان دانشگاه ها و نظامیان و حتی مراجع شیعه هم کار، موقعیت و جایگاه خود را از دست داده اند. سپاه، یکی از نهادهای غیر قانونی است که برای رد یا تائید صلاحیت نمایندگان مجلس، از آن ها نظر خواسته می شود و نظر آن بسیار مهم و حیاتی است.
7  –
نقش سپاه پاسداران در محاکمات روشنفکران: فرماندهان سپاه پاسداران در طول این سال ها- به خصوص از 1367 به بعد- علیه ده ها روزنامه نگار، نویسنده، دگراندیش مذهبی،شکایت کرده اند. آنان را به دادگاه ها کشانده اند.
8  –
 رسوخ پاسداران در همه منافذ قدرت: سپاه پاسداران هزاران تن از افسران خود را با نام های گونان گون، به درون نیروی انتظامی و نظامی وارد کرده و فرماندهی را از اعضای اصلی آن نیروها گرفته است. می توان آن ها را با عناوین" سرهنگ پاسدار"، " امیر"، " تیمسار پاسدار" و … در دیگر نیروها دید و تشخیص داد که تنها به صرف آن که پاسدار هستند، آن جایگاه را اشغال کرده اند. هیچ برتری بر اعضای اصلی آن نیروها ندارند. اما دیگران، از آن ها حساب می برند و تحت فرمان آن ها هستند. چون پاسدار و مخوف، هستند.
9  -
 سپاه به عنوان سازمان اطلاعات موازی: چون به سازمان های اطلاعاتی وزارت اطلاعات هم بدبین هستند و به آن ها هم اعتمادی ندارند، سازمان های موازی اطلاعاتی ویژه ی سپاه پاسداران را تشکیل داده اند. زندان های خود را بر پا کرده اند. بازجویان خودشان را تربیت کرده اند. به شکنجه گران خود آموزش داده اند. قاضی های وابسته و فرمان بر خود را وارد سیستم قضایی کردند. تا کنون، صدها فعال سیاسی، کارگری، معلمان، روزنامه نگاران و نویسندگان را دستگیر، شکنجه، بازجویی کرده و پس از دیکته کردن حکم مورد نظرشان به قاضی، به محاکمه سپرده اند. 
10 –
 نقش سپاه پاسداران در کودتا علیه ملت: سپاه در جریان کودتای بعد از قیام خونین دانشجویان در هجدهم تیر تهران و بیستم تیرماه در تبریز، نقش اصلی را در سرکوب مردم، بازی کرد. صدها تن را به گلوله ی مستقیم بست. چندین تن را کشته و صدها تن را دستگیر و زندانی کرد. کودتای علنی ولی اعلام نشده و غیر قانونی را در سرتاسر شهرهای تهران و تبریز، به پیش بردند. 
11 – 
نقش سپاه در غصب حداقل حقوق ملت های ایرانی: سپاه از سال 1382 به بعد، فشار بر مردم آذربایجان را به اوج رسانده است. همان طور که در کردستان، سیستان و بلوچستان این کار را می کند. در شهرهای آذربایجان، به مردم اجازه نمی دهد تا برای گرامی داشت یاد قهرمان تاریخی خود: بابک خرمدین، در قلعه ی بابک خرمدین؛ در کوه های شهر کلیبر، اجتماع کنند. در چند سال گذشته، برای جلوگیری از اجتماع مردم در آن قلعه، در همان جا، مانور نظامی برگذار می کند. همه ساله، در ایام سال روز تولد بابک خرمدین، هزاران تن از نیروهای سپاهی و بسیجی خود را به آن منطقه اعزام کرده و اطراف آن قلعه را به اردوگاه نظامی تبدیل می کند. همه ساله صدها تن رادر آن جا و مسیرهای منتهی به آن جا، دستگیر کرده و به دادگاه های انقلاب، می فرستد. 
12 –
 نقش سپاه در تشکیل و خشونت های انصار حزب الله: " انصار حزب الله " هم از دست پخت های سپاه پاسداران است. " انصار" بازوی چماقدار و سرکوبگر سپاه پاسداران در شهرها است که اکثرا سپاهی هستند. آن ها به فیلم ها و سینماها حمله می کردند. سینماها را به آتش می کشیدند. کتاب ها و کتابخانه ها را آتش می زدند. به زنان و دختران مردم حمله می کردند. به سمینارهای دانشجویان در دانشگاه ها، حمله می کردند. کنسرت های موسیقی را به هم می زدند. آلات و اداوات موسیقی مهمانان و موسیقیدانان خارجی و داخلی را به آتش می کشیدند و خود آنان را مورد ضرب و شتم قرار می دادند. هیچ گاه هم محاکمه نشدند. 
13 –
 تیم های عملیاتی خلوص سپاه پاسداران در شهرها: سپاه پاسداران، گروه ها و تیم های خودسر را تشکیل داد. از آن ها در به قتل رساندن زنان، دختران و مردان - به اتهام رابطه ی نامشروع- استفاده کرد. در مشهد، در کرمان و … شاهد اعمال آنان بوده ایم. در مواقعی که نخ کار از دست شان در رفته بود و اعضای تیم دستگیر شده بود، قاضی ها و قوه ی قضائیه را مسخره کردند و زورشان به قدرت در پس پرده- سپاه - نچربید.
14 –
 تیم های ترور سپاه: تیم های ترور سیاستمداران را سپاه پاسداران تشکیل داد. شاخه های مختلف سپاه، زمینه سازی های لازم را انجام داده و احکام شرعی لازم را از مراجع دینی سست عنصر و وابسته به خود، گرفتند. ترور افرادی همچون " سعید حجاریان" را علنی شد. بررسی پرونده ی صدها قتل و ترور در شهرها، به جایی نرسیده است. گر چه محمد خاتمی؛ رئیس جمهور وقت، از حجاریان دفاع می کرد اما زورش به تروریستی که از طرف سپاه پاسداران حمایت می شد، نچربید. دیگران و مردم عادی جای خود را دارند.
 15 –
 نقش سپاه در قتل های زنجیره ای: در ابتدایی که جریان " قتل های زنجیره ای" هنوز به طور کامل فاش نشده بود، در محافل خصوصی روزنامه نگاران و اهل سیاست، نامی از وزارت اطلاعات و سعید امامی نبود. بلکه، همه از نقش سپاه پاسداران در آن ترورها، سخن می گفتند. حتی وقتی سعید امامی و وزارت اطلاعات محمد خاتمی، مسئولیت آن همه جنایت و اعمال تروریستی را به عهده گرفت، کمتر کسی باور می کرد. گفته می شد که به دستور رهبر و برای حفظ آبروی شخص آقای خامنه ای که سپاه پاسداران در زیر فرمان او قرار دارد، وزارت اطلاعات، نقش قربانی را بازی کرد اما فیلم را چنان به پیش بردند و پخش کردند که به آرامی همه ی توجه ها از سپاه پاسداران را به وزارت اطلاعات، منحرف کردند.
 16- 
 نقس سپاه در اقتصاد ایران: سپاه پاسداران از همان ابتدای جنگ، با تاسیس کارخانه های مهمات و تسلیحات سازی، وارد فعالیت های اقتصادی شد. اما با به پایان رسیدن جنگی که فرماندهان آموزش ندیده اش، با مرگ هزاران جوان مردم، تجربه آموخته، درجه ی نظامی گرفتند و وارد فعالیت های اقتصادی شدند. ابتدا از سدسازی شروع کردند ولی به تدریج و هر چه وزارت اطلاعات از فعالیت های اقتصادیش دورتر می شد، جای تنفس بیشتری برای سپاه پاسداران باز می شد. سپاه پاسداران در دوران خصوصی سازی، ده ها کارخانه را به مفت خرید. ده ها فرودگاه کوچک و بزرگ را تاسیس کرد. ده ها لنگرگاه و اسکله علم کرد. دها کشتی خریده و اجناس مورد نظر خود را وارد کشور کرد. قاچاق نمی کرد. بلکه اجازه ی ویژه ی رهبری را در دست داشت. و به پشتوانه ی رهبر، نامی از آن، برده نمی شد. " قاچاقچی" گفته می شد تا نامی از سپاه شنیده نشود. اذهان عمومی متوجه سپاه نباشد. انحصار واردات و صادرات بسیاری از کالاها را به دست آوردند. نقش مهمی در راه سازی، سد سازی، صنایع الکترونیک، قاچاق عمده ی سیگارهای خارجی، پارچه، مواد آرایشی، تولید و فروش داخلی و خارجی مشروبات الکلی و … بنزین، نفت، گازوئیل، مواد شیمیایی و ... را به دست گرفتند. مدت ها است که تولید مسکن در شهرها را هم به دست گرفته اند. ده ها شرکت با صدها میایارد تومان سرمایه، در سراسر کشور فعالیت می کنند. زمین های مرغوب را مفت به چنگ می آورند. از شهرداری ها، اجازه تغییر کاربری آن زمین ها را می گیرند و به بلند مرتبه سازی دست می زنند. این ساختمان ها را پیش فروش می کنند. گران ترین ساختمان هایی که در شهرها ساخته و به ده ها و صدها میلیون تومان فروخته می شوند، به سپاه پاسداران تعلق دارند.
17 - 
قاچاق مواد مخدر به شهرها و اروپا: قاچاق ده ها تن مواد مخدر به کشورهای اروپایی، در کانتینرهای مهرموم شده در مبدا، در اختیار سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است. سپاه پاسداران، شرکت های زیادی را برای این کار، تاسیس کرده است. عمده این تجارت، طبق قراردادی انجام می گیرد که بر اساس آن، ایران و کشورهای همسایه، توافق کرده اند تا
کانتینرهای مهر و موم شده در مبدا، بدون بررسی گمرکی از مرزها عبور کنند. و … 

نقش سپاه پاسداران در سطح منطقه ای و جهانی

1 – 
نقش سپاه در آغاز جنگ با عراق: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، تنها نیرویی بود که می خواست سیاست " جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم" را عملی کند. به عقیده ی فرماندهان آن، " راه قدس از کربلا می گذشت". " صدور انقلاب " در صدر استراتژی سپاه پاسداران قرار داشت که ثمره ی آن هم دخالت در عراق و دیگر کشورهای عربی همسایه ی ایران بود که عرب ها را در حمایت از صدام حسین، مصمم کرد. صدام حسین برای جلوگیری از صدور انقلاب و انقلابیون مسلح شده ی سپاه پاسداران به آن کشور، به ایران هجوم آورد. سپاه پاسداران هشت سال جنگ را به ایرانیان، تحمیل کرد. 
2 – نقش سپاه در" حمایت از مستضعفان جهان" : سپاه پاسداران معتقد بود که می تواند به اصول قانون اساسی در حمایت از مستضعفان عالم، عمل کند. می تواند آن ها را بر علیه حکومت هایشان، تحریک و مسلح کند. به این منظور، به همه ی گروه های مسلح در همه ی کشورها، نزدیک شد. به آن ها آموزش نظامی داده، سلاح و پول، در اختیارشان می گذاشت و می گذارد.
3 - دشمنی سپاه با اسرائیل و آمریکا: در استراتژی سپاه برای صدور انقلاب و حمایت از مستضعفان دنیا، اولویت با فلسطینیان بود. اسرائیل به دشمن شماره ی یک و آمریکا به شیطان بزرگ سپاه پاسداران بدل شد. این سیاست در درون سپاه پاسداران مخفی و پنهان نماند. بلکه به اصلی ترین عنصر سیاست خارجی تغییر ناپذیر جمهوری اسلامی، بدل شد. سپاه پاسداران، بر خود وظیفه ی شرعی می دانست تا به فلسطینیان در مبارزه با اسرائیل، سلاح و پول برساند. انصافا در این کار، کوتاهی نکرده و نمی کند.
4  - عملیات تخریبی سپاه در لبنان: در مبارزه با اسرائیل، لبنان و سوریه، در خط حمله بودند و به حمایت های سپاه پاسداران نیاز بیشتری داشتند. برای حمایت از لبنانی ها و فلسطینی ها، بخشی از نیروهای " قدس" را به سوریه و لبنان فرستاد. به آموزش جوانان مذهبی آن ها اقدام کرد. سلاح های سنگین مورد نیاز این هم پیمانانش را در اختیارشان گذاشت. سازمان های وابسته به خود در این کشورها را به وجود آورد. رهبران آن سازمان ها را در شهرهای ایران، آموزش داد. 
سپاه پاسداران اما بدون طمع، از آن ها حمایت نمی کرد. بلکه، امیدوار بود که بتواند از آن ها در روز مبادا و در صورت لزوم، علیه نیروهای خالف خود، استفاده کند. به زودی، آن روز رسید. عوامل ایران - سپاه پاسداران – در لبنان، نه تنها مقر نظامیان آمریکا در بیروت را منفجر کردند. بلکه ده ها عملیات تخریبی دیگر را هم به اشاره و برنامه ی سپاه، به اجرا در آوردند. 
5 – گروگان گیری های گسترده سپاه در لبنان: در طول چندین سال، با حمایت مالی و اطلاعاتی سپاه پاسداران، ده ها تن از اتباع خارجی در لبنان، به گروگان گرفته شدند که تعدادی از آن ها، به قتل رسیدند. در مواردی هم با دخالت مستقیم ایران، گروگان هایی آزاد شدند.
6  – باج سبیل به سوریه: در این راستا و برای جلب حمایت سیاستمداران سوریه از ایران در مقابل دیگر کشورهای عربی حامی صدام حسین - در هشت سال جنگ و در دوران بعد از جنگ- میلیاردها دلار نفت به سوریه داده و پول آن ها را به سوریه بخشیده است. البته سوریه هم از سیاست های ایران در مقابل اعراب، حمایت کرده است. در مسیر انتقال سلاح سپاه پاسداران به مبارزان لبنانی و فلسطینی، اشکال تراشی نکرده است.
7  – حمایت مالی و تسلیحاتی از مخالفان صدام حسین: برای صدور انقلاب به عراق و سرنگونی حکومت صدام حسین، از ده ها هزار عراقی پناهنده به ایران، حمایت کرده و آن ها را در قالب ارتش و سازمان منظمی، سازمان داد. تا از آن ها برای تضعیف صدام، استفاده کند. همان
طور که صدام از سازمان مجاهدین خلق ایران، استفاده می کرد.
8  – نقش سپاه در انفجارهای عراق، برای ایجاد ترس در دل ایرانیان: سپاه پاسداران از دوران جنگ، با عراق و روحیه ی مردم مناطق مختلف آن، آشنایی داشت. وقتی آمریکا عراق را اشغال کرد، استراتژی سپاه در استفاده از مبارزان عراقی، عوض شد. سپاه و رهبران سیاسی ایران، همیشه در زیر سایه شوم احتمال حمله آمریکا به ایران و از احتمال مبتلا شدن به سرنوشت صدام حسین، نگران بودند و هستند. سپاه و رهبران ایران می دانند که در صورت حمله ی آمریکا به ایران، مردم ایران از سربازان آمریکایی حمایت خواهند کرد. یا – حداقل- از حکومت اسلامی ایران، حمایت نخواهند کرد. سپاه پاسداران و رهبران ایران می خواهند به طور غیر مستقیم، به مردم ایران آموزش بدهند تا نه تنها از آمریکائی ها استقبال نکنند، بلکه از آن ها، متنفر هم باشند. در نتیجه، هزاران نیروی" اطلاعات – عملیات" خود را به درون خاک های عراق گسیل داشته است. آن ها باید( به خاطر اهداف مهم تر ) در عراق، جنگ داخلی ایجاد کنند و به آن ها دامن بزنند. سنی ها و حتی شیعیان را به قتل برسانند. اماکن مقدس دینی را منفجر کنند. در کوچه ها و خیابان ها، با انفجار بمب ها، صدها تن را به خاک و خون بکشانند تا ملت ایران بدانند و ببینند که اگر آمریکا به ایران بیاید، به چه وضعی خواهند افتاد. بدانند که اگر جمهوری اسلامی بد و خونخوار است اما بهتر از وضعیت کنونی عراق است که هدیه ی آمریکا به مردم عراق است. باید مردم ایران از دیدن قتل و غارت در عراق، درس عبرت مورد نظر رهبران ایران را آموخته باشند؟ همین سیاست ها در افغانستان هم به پیش برده می شوند.
9  – نقش سپاه در اجرای استراتژی منگنه ای ایران: اگر رابطه ی ایران با آمریکا، انگلستان، فرانسه، کانادا و … به گرهی بر بخورد، نیروهای ایرانی یا نیروهای وابسته به سپاه پاسداران، دست به کار می شوند. در افغانستان و عراق، نظامیان و ماموران این کشورها را به  گروگان می گیرند. آن ها را می کشند. در حقیقت، سپاه پاسداران، از افغانستان و عراق، به عنوان دیپلماسی اجبار کشورهای مقابل به امتیاز دهی به ایران، استفاده می کند و به این شیوه، بسیاری از مسایل مورد نظرش را حل و فصل می کند. گر چه امیدواری اصلی سپاه و مقام های ایران آن است که ملت ایران از آمریکا متنفر شوند. همان اتفاقی که در میان ایرانیان خارج از کشور، رخ داده و پدید آمده است اما در میام مردم داخل ایران، چنین تاثیری نگذاشته است.
0 1 – نقش سپاه پاسداران در ترورهای خارج از کشور: ترور مخالفان سیاسی ایران هم یکی از راه های احساس آرامش در میان فرماندهان ارشد سپاه پاسداران بوده است. تا آن جایی که من اطلاع دارم، بسیاری از افراد پر نفوذ اپوزیسیون در کشورهای اروپایی را سپاه پاسداران ترور می کرد. شاهپور بختیار یکی از قربانیان سپاه پاسداران است که قاتلان، به ایران برگشتند.
1 1 – پرونده های انفجارها و گروگان گیری ها: سال ها است که پرونده ی دخالت ایران در انفجارهای مراکز یهودیان و هواپیماها در دستور کار دادگاه ها قرار دارد.
 12 – سازماندهی مسلمانان، در سطح فرامنطقه ای: سپاه پاسداران در راستای استراتژی خود، با گروه های مسلح در فلیپین، سودان، سومالی، عربستان سعودی، مصر، یمن و دیگر کشورهای عربی، در ارتباط است. به آن ها سلاح می رساند و نیازهای آموزشی آن ها را بر طرف می کند.
چرا حمایت در داخل و سکوت در خارج؟
تکلیف اصلاح طلبان، دگر اندیشان، احزاب، سازمان ها، تشکیلات کارگری و کارمندی، دانشجویان و استادان منتقد حکومت، روزنامه نگاران و نویسندگان و … در داخل، معلوم است. آنانی که در داخل کشور هستند- اگر هم بخواهند - نمی توانند از آمریکا در قرار دادن نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در لیست سازمان های تروریستی، حمایت کنند. سال ها است که به جاسوسی، عامل تهاجم فرهنگی آمریکا و … متهم هستند. بهانه ی مناسبی به دست می دهد تا همه را از دم شمشیر علی – خامنه ای- بگذرانند. همین جوریش هم، با توجه با آن اتهام ها، افراد زیادی دستگیر می شوند. شکنجه و بازجویی می شوند. محاکمه می شوند. به زندان محکوم می شوند. حتی به اعدام محکوم می شوند. وای به روزی که علیه سپاه پاسداران که یکه تاز همه ی عرصه های کشور است، موضع بگیرند. طبیعتا، باید داخل نشینان از سپاه پاسداران حمایت کنند تا از هر نوع تعرض این سازمان با آن همه سابقه ی درخشان(!)( در حال و در آینده) در امان بمانند حتی، شاید بتوانند آینده فعالیت های سیاسی خودشان را بیمه کنند. در غیر این صورت، ممکن است گرفتار گلوله های غیبی شوند یا برای مهمانی به اوین بروند … ایرانیان خارج از کشور هم بنا به دلایلی سکوت را پیشه کرده اند: 
الف – مخالف آمریکا هستند و در میان دو راهی سپاه پاسداران و آمریکا، جانب هم وطنان خود را می گیرند. یا سکوت می کنند تا نه از آمریکا حمایت کرده باشند. نه بر جنایات سپاه پاسداران صحه گذاشته باشند.
 ب – معمولا به روشنفکران داخل وابسته هستند. منتظر می مانند تا عکس العمل های داخلیان را مشاهده کرده و با توجه به جریان آب، موضع بگیرند.
 ج – نمی خواهند با موضع گیری خود، دوستان خود در داخل کشور را در تنگنای مضاعفی قرار دهند.
 د – از کشته شدن به وسیله عوامل سپاه پاسداران در کشورهای خارجی، می ترسند. 
با این وجود، باید هر کس به این سوال پاسخ دهد که آیا لازم است سپاه پاسداران، در لیست سازمان های تروریستی قرار گیرد یا نه؟ به نظر من، باید سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در چنان لیستی قرار گیرد. 







Comments

Popular posts from this blog

سیاست، جسورلارین میدانی دیر