یس من" های مجلس هفتم در راهند
بله قربان گو یان مجلس هفتم در راهند
این یادداشت سال ها قبل نوشته و منتشر شده بود که برای سومین بار در این وبلاگ قرار می گیرد
انصافعلی هدايت
Hedayat222@yahoo.com
مدتها است كه جنگ زرگری برای رونق انتخابات هفتمين دوره مجلس شورای اسلامی براه افتاده است تا مردم خسته و دلزده از «دمكراسی بازی» حكومت را به پای صندوق رای بياورند. اما تا كنون كمتر كسی از اميد به شركت گسترده مردم در انتخابات ، سخن گفته است.1
اغلب مسئولان ، اميد به مشاركت مردم را به باد دادهاند. چرا كه مردم از انتخاب خاتمی (در دو دوره) به رياست جمهوری و انتخاب نمايندگان مجلس ششم (مجلس اصلاحات) جز باد ، چيزی را درو نكردهاند.1
خاتمی ، اصلاح طلبان و رهبران حكومت ، دست رد به سينه و خواستههای مردم زدهاند و به خواستهای مردم بهايی ندادهاند. به نظر میرسد كه اين بار باز هم نوبت مردم است (برای دومين بار) تا جمهوری اسلامی را مايوس كنند.1
نمايندگان اصلاح طلب مجلس ششم ، به مردم قول داده بودند: اگر نتوانستيم كار كنيم ، از نمايندگی شما استعفا خواهيم داد.1
اما آنان هنوز كار میكنند! و قوانين مورد نظر مردم را تصويب كرده و به رهبران حكومت تحميل میكنند!! با رهبران كشور چانه میزنند! اين كار دلچسب ، باعث شده تا آنان هنوز خسته نشوند! ولی چون هميشه در فكر تامين منافع!! مردم هستند ، اكنون خطری را كه از دور میآيد ، ديده و داد و فغان میكنند: نظاميان پاسدار ، بسيجی ، پليس و مسئولان صدا و سيما برای اشغال صندلیهای سرخ مجلس هفتم ، آماده میشوند!1
اين دسته از نمايندگان مجلس از حضور گسترده نظاميان به جای خود ، بسيار نگران هستند. از طرف ديگر ، بر خلاف نظر بعضی از جامعهشناسان كه حضور نظاميان در بعضی از امور سياسی و غير سياسی را در جهان سوم به سود كشورهای عقب مانده میدانند ، نظاميان علاقهمند به سياست در كشور ما از صلاحيتهای علمی و تخصصی كمتری بهره بردهاند و اغلب ، آن دسته از نظاميانی كه دانش لازم را دارند ، به گوشه عزلت خزيدهاند. تنها آن دسته از نظاميان به ميدان سياست روانه شدهاند كه «بله قربان» گويان قهار و زبردستی هستند1
از سالهای قبل ، خطر حضور نظاميان «بله قربان »گو در مجلس را حس كردم و از حضور آنان در مجلس ششم ناليدم. در چند دوره گذشته مجلس ، بسياری از نظاميان به طور موقت (همه مسئولان عاشق مجلس ، به طور موقت استعفا میدهند. اگر رای نياوردند ، دوباره به سر كار خود برمی گردند. انگار كه استعفا نداده بودند.) از پستهای خود استعفا داده و با عناوين «مستقل» ، «اصلاح طلب» ، «دوم خردادی» و «...» آماده ورود به مجلس شدند. نتيجه حضور نظاميان با درجه و بدون درجه (درجه پنهان) را در مجالس گذشته ، به ويژه مجلس ششم ديديم و ثمره آن را چشيديم.1
در همان دوران ، در مقالههای «مجلس ششم يا مجلس نظاميان» و «تاريخ از نظاميان میترسد» ديدگاههای خود را تشريح كردم و ابراز داشتم: نمايندگان نظامی مجلس ، برای مردم كاری نخواهند كرد. چرا كه ويژگی «بله قربان» گويی در آنها شديد است.1
اين سخن به مذاق نظاميانی كه برای مجلس برنامه داشتند ، تلخ آمد. وكلای پاسداران ، بسيجيان و پليس (سردار نقدی) به دادگاهها هجوم بردند و به پای ميز محاكمهام كشاندند. محكومم كردند. آن پرونده اكنون در مراحل پايانی است. آخرين احضار برای زندانی شدن يا پرداختن غرامت ، تازه به دستم رسيده است.1
حال ، با چشم پوشی از اصل «حضور يا عدم حضور مردم در پای صندوق رای» زمينه برای انتشار دوباره مقاله «مجلس ششم يا مجلس نظاميان» مهيا است. با اين اميد كه رهبران حكومت جمهوری اسلامی به سر عقل آمده و به خواستهای مردم تن بدهند:1
مجلس ششم يا مجلس نظاميان
طبق اصول اوليه قانون اساسی ، كشور متعلق به همه ايرانيان است و اين ، به شغل ، درآمد ، محل زندگی ، زبان ، رنگ و... بستگی ندارد. در حالی كه قانون اساسی از همه مردم خواسته تا وارد صحنه سياسی كشور شوند و به انواع فعاليتهای سياسی دست بزنند اما از نظاميان خواسته است ، وارد صحنه سياسی و احزاب نشوند. اگر چه از نظاميان نخواسته است كه تفكر سياسی نداشته باشند.1
از نظر قانون اساسی هر فردی كه جزو قوای مسلح است و در تامين امنيت داخلی و خارجی كشور نقش دارد ، «نظامی» است و نظامی هم به تمامی پرسنل نيروی زمينی ، هوايی ، دريايی ، انتظامی و كليه پرسنل فنی و غير فنی و اطلاعاتی سپاه پاسداران ، وزارت اطلاعات و وزارت دفاع اطلاق میشود.1
روشن است كه انواع انتخابات و مجلس قانونگذاری يكی از عرصههای بازی سياسی است كه اعضای سرويسهای نظامی و اطلاعاتی نبايد در آنها نقش بازی كنند اما با توجه به اين كه عده خاصی از نظاميان در قبال حفظ انقلاب و دستاوردهای آن ، احساس مسئوليت میكنند و طبق عقايد خود ، نمیخواهند از مسيری كه برای آينده و حركت انقلاب ، فرض كردهاند ، خارج شود ، نقشه كشيده و با يك «كلاه شرعی» وارد صحنه بازيهای سياسی شدهاند. (و میشوند)1
با نگاهی به كارنامه چند مجلس گذشته ، در میيابم كه هر چه از پيروزی انقلاب دورتر میشويم ، اين گروه از نظاميان ، بيشتر به معركه سياسی كشور وارد شدهاند و بسياری از صندلیهای سرخ نمايندگی را كسب كردهاند. كلاه شرعی آنان برای تسخير كرسیهای سياسی مجلس ، «استعفا»ی چند ماه قبل از شروع فعاليتهای انتخاباتی از عضويت در سپاه پاسداران و... بوده و است.1
اين گروه ، پس از بحث و بررسی با هم قطاران خود ، رابطه ظاهری خود را با اسلحه ، كنار میگذارند اما در دورههای گذشته شاهد بودهايم كه بدنه تشكيلات نظامی از آنان حمايتهای صريحی كرده است. اين حمايتها شامل جمع آوری رای در پادگانها ، كمكهای تبليغاتی در پايگاهها و مساجد ، سخنرانی به نفع وی (كانديدای مشخص) ، چاپ و انتشار پوستر ، عكس و... بوده است.1
با استفاده از اين شيوه و شيوههای پنهان ديگر ، اغلب ، نامزدان اصلی آنان از شهرهای مختلف و حوزهها ، وارد مجلس شدهاند. بويژه حضور آنان و نيروهای اطلاعاتی در مجلس پنجم (مجلس ششم نيز) چشمگير بود و است.1
آنان عمل خود را با يك توجيه ساده از خلاء قانونی ، انجام میدهند: به هنگام شركت در فعاليت سياسی ، جزو پرسنل رسمی نيروهای مسلح نيستيم.1
اگر چنين خلائی را قابل قبول بدانيم ، نيروهای مسلح ديگر نيز میتوانند از آن استفاده كرده و وارد مجلس شوند. چرا كه هم تعداد افراد تحت فرمان و هم محبوبيت آنان در ميان مردم بيشتر از اين گروه خاص است. مردم هيچ عمل بازدارنده جدی را به آنان نسبت نمیدهند. در حالی كه تصور عامه مردم از اين گروه ، دخالت آشكار و پنهان آنان در اغلب مسايل اجتماعی ، اقتصادی ، سياسی و فرهنگی است.1
سوال اين است كه چرا آنان در سياست دخالت نكرده و اميران و سرلشكران خود را به صحنه سياست و مجلس وارد نمیكنند تا از مزايای حضور خود در مراكز تصميم گيری نيز ، به نفع خود ، سازمان و نيروی خود ، بهره برداری كنند؟
پاسخ اين است: چون آنان به تجربه تاريخی دريافتهاند كه ممكن است اين عمل در كوتاه مدت به نفع آنان باشد اما در دراز مدت از اعتبار آن نيرو خواهد كاست و مردم پی به نقش آنان در تصميم گيریها خواهند برد و آنان را ترد خواهند كرد. چرا كه يك رای در مجلس ، به تصويب يا رد لايحه ، طرح ، اعتبار نامه و استيضاح يا عدم استيضاح... تاثير خواهد گذاشت.1
اين در حالی است كه حضور اين نوع از نظاميان و نيروهای اطلاعاتی در مجلس پنجم ، تاثير فراوانی در تصويب و تنگ تر شدن فعاليتهای سياسی و قلمی مردم داشته (و در مجلس ششم) دارد. تنها در اين دوره مجلس بود كه نمايندگان انتخابی مردم ، به كاهش هر چه بيشتر آزادیها ، رای دادند و نه تنها خواستار فراختر شدن دايره حقوق و آزاديهای مردم از دولت و حاكميت نشدند ، بلكه بر بيشتر تنگ تر و پر رنگ تر كردن «محدوديتها» تاكيد ورزيدند.1
آيا اين به خاطر حضور نظاميان در مجلس نبود؟ چرا كه:1
الف) روحيه نظاميان حتی پس از استعفا يا بازنشستگی هم ، «نظامی» باقی میماند.1
ب) روحيه نظاميگيری از يك نوع استبداد نسبت به زيردستان بهره فراوان برده و زيردستان را فاقد هر نوع استعداد و توانايی میداند. در نتيجه ، تنها راه حركت آنان را صدور فرمان های قطعی و لازم الاجرا تصور میكند و نه آزادی در تصميمگيری.1
پ) نظاميان از روحيه اطاعت از فرمانهای امرا و افراد ارشدتر از خود برخوردارند و نمیتوانند در مقابل افراد ارشدتر از خود ، استقلال عمل و رأی (عقيده) خود را حفظ كنند.1
ت) نظاميان ياد گرفته و آموختهاند كه هيچ عملی را بدون دستور از مافوق انجام ندهند و برای اجرای هر عملی هر چند كوچك و ريز، چشم انتظار وصول برنامه و دستور از مافوق هستند.1
ث) آنان آموزش ديده و ياد گرفتهاند كه به هيچ مسئلهای فكر نكنند. چون و چرا نكنند. جويای علت نباشند. به هر دستوری كه میرسد ، به همان شكل عمل كنند و از آن تخلف نكنند. چرا كه «ارتش چرا ندارد.»1
ج) آنان طوری تربيت يافتهاند كه قوه تعقلشان ضعيف شده است و برای همين ، اعتماد به نفس ندارند و منتظر رسيدن نتيجه تفكر «عاقلتر» از خودشان هستند تا آن را اجرا كنند و مشهور است: دستور از بالا و اجرا از پايين.1
چ) برای همين ، در ارتشها و نيروهای نظامی ، بيش از چند مغز متفكر و استراتژيست ديده نمیشود. چند نفر میانديشند و همه بدنه عمل میكنند.1
ح) انديشيدن در حوزه عمل امرا و فرماندهان ارشد قرار دارد. خود آنان هم ، چهار چوب انديشه خود را در قالب دستور فرمانده ، سر و سامان میدهند و جرأت نمیكنند كه برنامهای را بر خلاف خواسته و دستور او طراحی كنند.1
خ) آنان در مقابل ارشدتر از خود روباه ، در مقابل زيردستان ، شير میشوند.1
د) در زمان جنگ يا صلح ، بيشتر به شكم و «شكمی» میانديشند كه جيره غذايی چيست و چه قدر است. چرا كم است. چرا فلان هست و بهمان نيست. وضع حقوق و مزايا چگونه است. چرا حقوقها به موقع افزايش نمیيابد يا به موقع پرداخت نمیشود و... (تنها جنگ درون ردههای نظاميان همين است.)1
ذ) اغلب آنان برای دستيابی به قدرت ارشدتر و دسترسی به آنان ، تملق گفته و «بله قربان» بيشتری میگويند و خود را بيشتر از ديگران ، مطيع ، نشان میدهند.1
ر) آنان «خواهش» و خواستههای افراد ارشدتر از خود را بسان «دستور» اجرا میكنند.1
ز) اگر آنان نظری غير از فرمان صادره داشته باشند را به سادگی زير پوتينهای خود میگذارند و آن را ابراز نمیكنند.1
اين در حالی است كه نماينده مجلس و يك سياستمدار در قطب مخالف نظاميگرايی قرار دارد. او روحيه نظامی ندارد. نه تنها به استبداد و صدور دستور به مردم معتقد نيست ، بلكه مردم عادی كوچه و بازار را دارای انواع مختلف استعدادها و توانايیها میداند و نقش مردم در تصميم گيریهای وی پر رنگ است. نظر مردم را به منزله «وحی سياسی» خود قلمداد میكند و تسليم افكار عمومی است اما همان طور كه بارها مجلس پنجم نشان داد (مجلس ششم نيز) ، «وحی سياسی» خود را ، افكار عمومی ندانست و تسليم آن نشد ، بلكه چشم به مراكز قدرت دوخته بود. چنان كه بعد از هر سخنرانی مقامهای ارشد سياسی (رهبر ، رئيس مجمع تشخيص مصلحت و...) ، در اولين جلسه بعدی مجلس ، طوماری امضاء كرده ، در نطقهای پيش از دستور خود ، برای تقرب به آنان ، تفسيرهای فراوانی از سخنان مراكز قدرت ، بيان میكردند.1
نماينده مجلس و سياستمدار مردمی ، امير و فرمانده خود را ، مردم كوچه و بازار میداند و به خواستههای آنان ارج مینهد. در مقابل هر مقام ديگری ، از استقلال رای برخوردار است و از نظر خود دفاع میكند.1
نماينده مردم و سياستمدار ، بر عكس نظاميان ، منتظر رسيدن دستور و آئين نامه برای اعمال ريز و درشت خود از «بالا!» نيست و خود میداند كه چگونه بايد عمل كند. حتی وقتی مثل مرحوم مدرس در مقابل ارشدترين مرد كشور میايستد ، «بله قربان» نمیگويد و پا را از اين هم فراتر گذاشته ، رك و صريح ، آرزوی ديرينه خود ؛ مشاهده «مرگ» رضا شاه را فرياد میزند.1
نماينده و سياستمدار چنان تربيت يافته است كه قوه تعقل و اعتماد به نفس او افزايش يافته است. او همه چيز را در قالب «چرا» میبيند و از خود و ديگران سوال «میپرسد». به تفكر و استراتژيها در بالا و
عمل در بدنه معتقد نيست. (چانه زنی در بالا و فشار از پايين) او میانديشد و نتيجه تفكر خود را چه مخالف حاكم باشد يا موافق آن ، بيان میكند. تنها مصلحت برای او ، نديدن «مصلحت» است. او به منافع ملی و ملت میانديشد ، نه به منافع رئيسان قوم و سياستمداران سوار بر خر مراد.1
چه بسا انديشه ، كردار و گفتار او در راستای خواست «بزرگان» قرار ندارد اما او از چنان شجاعتی برخوردار است كه از طرف مردمی كه او را برگزيدهاند ، بر سر اربابان قدرت و رهبران كشور فرياد میزند: «اگر تو كج بروی ، با شمشير خود ، راستت میكنيم» و چون پشتوانه او مردم است ، در مقابل مردم «رام» است. در مقابل سياستمداران ديگر و بزرگتر ، «شير» جلوه میكند. چون غرش او ، صدای ملتی است كه او را به مجلس فرستاده است.1
گر چه او هم مثل بقيه مردم ، شكم دارد و به شكمش هم میانديشد اما همه همت او «شكم» و «شكمی» و حقوق و مزايا نيست تا در مقابل دريافت حقوق ، مزايا ، حوالهها و رانتهای سياسی و اقتصادی ، مصلحت را در «سكوت» ديده و حتی پا را فراتر از آن گذاشته ، «چرايی و چگونگی» رفتار ديگران را توجيه كند. همه تلاش او اين نيست كه به محض ورود به مجلس ، صدها برابر هزينه تبليغاتی انتخاباتی خود را به چنگ آورد و اولين تصميمش ، افزايش حقوق خود و برقراری مزايايی برای تمام عمر يا صادر شدن مدرك تحصيلی معادل برای خود باشد.1
بايد اعتراف كرد: چون نظاميان حاضر در صحن مجلس (با درجه و بی درجه) به نيروهای خارج از مجلس دلگرم بودند ، در هر چه تنگ تر كردن دايره آزادی مردم ، موفق تر از ديگران عمل كردهاند و مواردی را به قانون تبديل كردهاند كه آزادی مردم را بيشتر تهديد و محدود كرده است تا مردم نتوانند ، افراد ديگری را به جای آنان يا غير همخون آنان ، به مجلس بفرستند.1
البته از نظاميان جز اين انتظار نمیرفت و بايد به عملكرد آنان با چشم تحسن نگريست. چرا كه آنان سياستمدار نيستند ، بلكه نظاميان يا اطلاعاتیهايی هستند كه چكمههای خود را با مصلحت ، از پا در آوردهاند و بايد هم نظامی و مستبد بمانند و فرمان برانند ولی نه به «قدرت» بلكه به زيردستان خود (ملت) كه آنان را به مجلس فرستادهاند.1
در دورههای گذشته ، نظاميان شخصی پوش (لباس شخصی) را به مجلس فرستاديم. اكنون نوبت آن است كه شخصیها را به مجلس ششم (به نظر میرسد مردم انتخابات مجلس هفتم را تحريم خواهند كرد) بفرستيم تا اين افراد را نيز در بوته آزمايش قرار دهيم. شايد كه مسير حركت كشور تغيير يابد. رشوه خواری كم شود. آزادی و دمكراسی در كشور استبداد زده ما نهادينه شود. قوه قضائيه به حقوق مردم احترام بگذارد. مديران جز و كل ، مال و مكنت بادآورده ، جمع نكنند و ره هزار ساله را يك شبه نسپرند. زندانها از معترضان قانونی ، سياسی و مطبوعاتی خالی شود. در ديگر كشورها با چشم احترام به ايرانيان نگريسته شود. هيچ كس برای ورود به كشور يا خروج از آن ، نگران نباشد. از ترس ، به پای صندوقهای رای نروند تا اگر در شناسنامهها مهر نباشد... قتلهای زنجيرهای ، آدم دزدیهای سياسی ، ترورهای داخلی يا خارجی متوقف شوند و... بايد كشور به سوی قانونمندی پيش رود اما بايد مواظب گرگهای در قالب ميش هم باشيم. تنها شعار «دوم خرداد» كافی نيست.1
نماينده واقعی برگزيده ملت ، برای تقرب به سرچشمه قدرتهای سياسی و مالی ، «تملق» نمیگويد. چون قدرت مردم و مجلس را بالاترين و برترين قدرت جامعه میداند كه مردم میتوانند آن را به هر كسی داده يا از او بگيرند. او مطيع هيچ مقامی نيست و عقيدههای سياسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، مديريتی و... خود را پنهان نمیكند. به محض مشاهده مشكلی در جامعه ، از مسئول آن «خواستار روشن شدن چراهای» ذهن خود میشود و نمیگذارد تا سالهای سال از جريان آدم دزدیها ، گم شدنها ، محاكمهها ، زندانهای غير قانونی ، گزينشها ، شكنجهها ، حصرها ، قتلها ، ثروتمند شدن افرادی كه امور كلی يا جزيی بخشی از كشور را در اختيار دارند و... ، بگذرد و وقتی هم مردم جان به لب ، زبان گشودند و اعتراض كردند ، از سازمان مربوط «به نام» سؤال نكنند بلكه باايما و اشاره ، از آن بگذرد و در سايه «تقيه» ، نمايندگی كند.1
او به صدور فرمان از مافوق معتقد نيست تا صبح روز بعد با عجله پای نامهای را خطاب به فلان كس نوشته و مراتب فرمانبری خود را اثبات كند يا طبق خواست بهمان كس ، از فلان كس ، گلايه بكند. مجلس پنجم بارها چنين كرد. (مجلس ششم نيز)1
شايد همه مايل باشند ، حركتهای چهار ساله مجلس پنجم يا حركت مجلس چهارم را در چهارچوب ، نمايشهای جناحی ارزيابی كنند اما آمار نشان نمیدهد كه بيش از 90 نفر از نمايندگان مجلس پنجم به جناح راست و بيش از 80 نفر به جناح چپ وابسته باشند. در حالی كه حدود 100 نماينده مستقل در مجلس پنجم داشتهايم اما چه بسيار نمايندگانی از راست ، چپ و مستقل كه در اين سالها لب از لب نگشودند و چرت خود را پاره نكردند و از كمتر جلسهای هم غيبت شدند.1
منبع را در آدرس زیر ملاحظه بفرمایید
Comments
Post a Comment