مردم در ايران خيلی جلوترند
مصاحبهء نسرين بصيری با انصافعلی هدايت - دوشنبه ۲۹ دی ۱۳۸۲
آقای هدايت شما عضو اتحاد جمهوريخواهان هستيد؟
نه من يک خبرنگار هستم. فقط بخاطر کنجکاوی خبری اينجا آمدم.1
چرا عضو نيستيد؟
من يک خبرنگارم، نبايد عضو يک تشکيلات سياسی بشوم. برای اين که به من مارک طرفداری از آن تشکيلات میخورد. بخصوص در ايران ، چون من در داخل کشور کار میکنم، اگر مارک بخورم، بلافاصله میتوانند محاکمهام کنند.1
بنظر شما همايش جمهوريخواهان موفق بوده؟
ببينيد ، من به عنوان کسی که از ايران به اينجا آمدم و با فضا و آتمسفر خارج کشور آشنايی نداشتم... نظر من در مورد موفقيت يا ناموفق بودن اين سمينار بستگی دارد به داوریهای من در داخل کشور. من در مقايسه با داخل کشور میگويم که...خوب... موضوعات سطح پائين بود. ولي... اساسنامه داشتند طراحی میکردند، خوب پيش رفتند، مشكلی پيش نيامد... از هم نپاشيد. من فکر نمیکردم اينهمه طيفهای مختلف بتوانند زير يک سقف جمع شوند و بتوانند با هم تا به آخر پيش بروند. ولی خيلی خوب جلو آمدند. البته ايراداتی هم وارد است. مثلا در مورد خيلی از مسائل اجتماعی ، زندگی مردم ، اصلا موضع گيری نشد. يعنی در حقيقت اينها میخواستند يک اساسنامه را که قانون اساسی اين حرکت است برای خودشان بنويسند و خيلی از موضوعات و صحنههای زندگی فراموش را کردند؛ زندگی سياسی را ، زندگی اقتصادی را ، زندگی خانوادگی را ، تامين اجتماعی را و خيلی چيزهای ديگرکه میتوانستند به مردم بگويند چکار میخواهند بکنند، اين را اعلام نکردند.1
در حقيقت جمهوريخواهان میخواستند قوانين بازی را تعيين کنند. گروه بسيار متنوع است و نظرات گوناگون. میخواستند بگويند چطور دور هم بنشينند و بيشتر بحثها آئين نامهای بود و اسنادی را در راستای هماهنگی ديدگاهها طرح کردند و روی آن نظر دادند. اما چرا شما فکر میکنيد اينهااز ايران عقب مانده تر بودند؟ دليل تان چيست؟
تو ايران بحثها بسيار تندتر از اينجاست. اگر جمعی بخواهد برای ايرانيانی که در ايران هستند برنامه ريزی کند ، بايد موقعييت آنها را ، نيازهای آنها را، خواستهای آنها را در نظر بگيرد و برای آنجا برنامه ريزی بکند. من نظرم اين بود که اينها نمیدانستند ايرانیها در چه سطحی هستند. برای يک سطح ديگری داشتند برنامه ريزی میکردند. انگار مثلا برنامه مال بيست سال پيش است. چون فکر میکنم اغلب اينها بيست سال پيش آمدند بيرون. برای بيست سال پيش داشتند برنامه ريزی میکردند، در حالی که ايران آتمسفر فرق کرده. من که از آنجا آمدم اينجا ، برايم کسل کننده بود. خسته میشدم ، میآمدم بيرون ، در حالی که تو ايران ، ما يک جلسهای که باشد ، مال احزاب باشد ، میرويم آنجا ، تا آخرش موی سرمان سيخ وای میايستد که الان چه چيز جديدی میگويند، چه اتفاقی میافتد. اينجا من هيچ چيز نديدم، يعنی در حقيقت میشود گفت که احزاب ما اساسنامههايی که دارند در آنجا طراحی میکنند بسيار پيشرفتهتر از اين چيزی است که من اينجا ديدم. البته اين را باز هم میگويم، اينها در خارج کشور قرار دارند، گروههای مختلف را میخواستند زير يک چتر بياورند، اين خيلی مهم بود ، در ايران اين اتفاق نيفتاده که گروههای مختلف را بياورند ، اگر هم آوردند ، بخاطر منافع مالی بوده، نه به خاطر هدفهای کلان آينده نگرانه. اينها کلان نگر و آينده نگر بودند، میتوانم بگويم که میتوانند برای آينده اثر گذار باشند... اگر بخواهند و اگر حرکت بکنند ، دير بجنبند نه!1
مثلا اگر اينها تحريم میکردند، يا تحريم نمیکردند هيچ تاثيری تو ايران نداشت، چرا؟ چون ايرانیها تحريم کردند! يعنی مردم بطور اتوماتيک... همه شان گذاشتند کنار، اينجا زياد تاثيری نمیگذاشت ، برای همين اينها بايد موضوعاتی را بر بگزينند که چند متر از مردم جلو تر باشد ، از مردم داخل کشور جلوتر باشد، تا اينها را به سوی خودشان جلب کنند. البته ظاهرا ديروز تو کنفرانس خبری هم اعلام کردند که قصد ندارند تبديل به آلترناتيوی بشوند... فقط آلترناتيو فکري... ولي... اگر بنا بر ليبراليسم اقتصادی باشد که در مورد اقتصاد اصلا تصميم گيری نشد ، در مورد سکولاريسم و مذهب باشد... در ايران سکولاريسم ديگر رواج پيدا کرده ، نه جوانها باور دارند، نه من باور دارم ، نه هم سنهای من باور دارند ، يک کم از ما پير ترها، مثلا شصت سالهها ، پنجاه سالهها اينها ممکن است يک مقدار عقايد مذهبی داشته باشند که بخواهند تو سياست دخالت بدهند. من ممکن است عقايد مذهبی داشته باشم ، ولی ديگر تقريبا میشود گفت داوطلبانه همه چيز را گذاشتيم کنار، نه، اين وجود ندارد. به نظر من اينجا با آنجا خيلی فرق میکند. 1
Comments
Post a Comment